یک لقمه نه خیلی اسپایسی
اچافسی
ستارخان
یک فستفود خیلی بزرگ که منوی کودک داشت و طبقه بالاش استخر توپ و وسیله بازی داشت برای بچهها، برام جالب بود چون واقعا این یک دغدغه است برای پدر و مادرها که چطور دو ساعت بچه رو پشت میز نگه دارن و مزاحم دیگران نشن.
واقعا از این ایده خوشم اومد امیدوارم رستورانهای بیشتری به این قسمت از جریان فکر کنن.
اچافسی یه فستفود در سبک کیافسی است، به همون شکل سفارش میدید و نوبت تون میشه و تحویل میگیرید، گاهی سر میز هم میارن.
سالاد سزار بسیار عالی بود، سس خوشمزه دستساز که البته خیلی شبیه سس سزار نبود ولی بهتر بود. چند تیکه بزرگ سینه مرغ گریل شده و خوشطعم رو غذا بود که بسیار متفاوت با تیکههای کوچیک و عموما بدبوی روی سزاره، زیتون و ذرت و غیره هم تزئیناش کرده بودن و برای افرادی که رژیم دارن یک سالاد سیرکننده است. پیتزا پرملاط و خوشمزه بود و من همیشه از آویشن روی پیتزا استقبال میکنم؛ نون پیتزا خیلی نازک و نرم نبود، حالت تست شده داشت، تو این مورد خوشمزه از آب دراومده بود اما همیشه اینطور نمیشه و نون پیتزا نباید تستی باشه که وقتی میخوریم بریزه رو لباسمون تکههاش. و اما سه تکه سوخاری اسپایسی که سفارش دادیم اومد با ظاهری هیجانانگیز با کلی سیبزمینی اما اسپایسی نبود! خیلی خیلی تو ذوقم خورد! اصلا اسپایسی یعنی چی؟! چرا بنویسیم اسپایسی مشتری سفارش بده بعد بگیم: چون عموما خیلی تند نمیخورن ما کم تند میکنیم! خب اونی که تند نمیخوره اسپایسی سفارش نده، واقعا بده که چیزی سفارش بدیم و ناقص بیارن سر میز. داخل محیط طراحی خلاقانه انجام شده بود و فکر میکنم تعمیرات داشتن که روی سرامیک و دیوارها لکههای رنگ بود. انتقاد من به اچافسی کارمنداش بود، کارمندی که پشت صندوقه حتما باید یک استانداردی از پوشش رو داشته باشه، هر آرایش و هر مدل مو و هر سبک صحبت برازنده نیست، حتی طریقه نگاه و لبخند هم مهمه و من خیلی ناراحت میشم که عموما فکر میکنیم باید حتما مهندس و پزشک باشیم تا حدی از کلاس و رفتار رو رعایت کنیم. در هر شغل و هر طبقهای اگر اولیههای زندگی اجتماعی رعایت بشه اون طبقه سهم خودش رو از اجتماع میگیره.
در آخر وقتی درخواست کردم غذام رو پاکت کنن ببریم دو تا پاکت آوردن روی میز، پرسیدم یعنی من خودم پاکت کنم؟! گفتن اگر بخواید ما پاکت میکنیم اما بیشتر مشتریهامون خودشون دوست دارن پاکت کنن، خیلی مودبانه جواب داد، شاید بهترین جواب نبود اما اون لحظه با لبخند و آرامش جواب داد و من سخن رو کوتاه کردم.
ارسال نظر