کارشناسان معتقدند علت استقبال بی سابقه شهروندان ایرانی از پیام رسانی همچون تلگرام، فارغ از مسائل فنی و امنیتی، عدم تمایل مردم برای مراجعه به رسانه‌های رسمی از جمله صدا و سیما است. برخی روزنامه‌نگاران معتقدند توقیف تعداد پر شماری از مطبوعات در سال ۱۳۷۹ را می‌توان شروعی بر پایان مطبوعات رسمی در ایران و شروع جست و جوی راه‌های جایگزین برای کسب اطلاعات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و ... دانست. با گذشت زمان و فراگیر شدن اینترنت و ورود گوشی‌های هوشمند فضای رسانه‌ای کاملا تغییر کرد. شبکه اجتماعی فیس‌بوک، وی‌چت و وایبر از جمله شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌هایی هستند که طی سال‌های گذشته یا فیلتر شده یا با کندی سرعت مواجه شده‌اند و در نهایت تلگرام بود که طی چند سال گذشته با استقبال گسترده مردم مواجه و وارد مناسبات سیاسی-اجتماعی ایران شد. به گونه‌ای که در نظر سنجی‌های صورت گرفته همچون مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا) میزان عضویت در آذرماه سال ۱۳۹۴، ۳۷درصد؛ در بهمن ماه سال ۱۳۹۵، ۶۰ درصد و در شهریور ماه سال ۱۳۹۶ این میزان به ۲/ ۶۲ درصد رسیده است.  طی سال‌های اخیر از همین مجرا هزاران شغل ایجاد و فعالیت‌های اقتصادی جدید شکل گرفت. طبق یک پژوهش در بین کانال‌های ایرانی از میان حدود ۴۱۰ هزار کانال تلگرامی، بیش از ۱۰۶هزار کانال به فعالیت اقتصادی و فروشگاهی، بیش از ۶۳ هزار کانال به فعالیت علمی و آموزشی و حدود ۴۳ هزار کانال به فعالیت خبری اختصاص دارند.


درس‌هایی از فیلترینگ تلگرام

محمد ماشین‌چیان / روزنامه‌نگار

16 (2)

صف‌آرایی مقابل مردم به صلاح نیست. پیدا کردن بحران در کشور کار سختی نیست. بخش بزرگی از دانشجوهای علوم اجتماعی اصلا آموزش می‌‌بینند که بحران‌های تازه کشف و اختراع کنند. اما نمی‌توان منکر شد که کشور با چالش‌هایی جدی مواجه است؛ از موضوع صندوق‌های بازنشستگی گرفته تا مشکلات نظام بانکی و وضع فقر و معیشت مردم تا موضوع ارز و حراج ذخیره طلای کشور و توزیع رانت تا توفان تورمی که در راه است و تحریم‌های داخلی و اکنون (دوباره) تحریم‌های خارجی و قس‌علی‌هذا. بسیاری از این چالش‌ها قابل درمان هستند. تعدادی هم معلولند و تا درمان علت از آنها گریزی نیست. ام‌البحران کشور و علتِ عظمی فقدان و جدی‌گرفته‌نشدن حاکمیت قانون است.

فیلترینگ تلگرام مثال خوبی برای نشان دادن وضعیت حاکمیت قانون در کشور است. اینکه هرکه دلش خواست، فارغ از کسوت و کرسی، به‌خود اجازه داد حقوق ۸۰ میلیون‌نفر را هوا و هرکه توانست احکام ایشان را تکذیب کرد، گواهی است بر این مدعا که از برپایی مقدمات اجرای قانون در‌مانده‌ایم. سخن کوتاه اینکه هیچ نظامی نمی‌تواند بدون حمایت مردم بایستد. می‌دانیم که حل مشکلات پیش رو آسان نخواهد بود و مردم صبور کشور هم همیشه با کم‌وزیاد و سردی و گرمی ساخته‌اند. از مسوولان انتظار می‌رود که دست‌کم بر این بار نیفزایند. اگر درمان رکود و کنترل تورم و اشتغال‌زایی همزمان سخت است حرفی نیست؛ مردم انتظار زیادی ندارند. کافی است مشاغل موجود را که به لطف کارآفرینی و تلاش مردم ایجاد شده آتش نزنند. در فقره تلگرام مردم هیچ ابهامی باقی نگذاشتند؛ اراده و خواست مردم مشخص است و نماینده قانونی ایشان، رئیس‌جمهور، هم صدای مردم را به‌وضوح شنیده و به وظیفه خویش آگاه است. حال‌آنکه برخی وکلای ملت گوش شنوا ندارند موضوعی است که در انتخابات بعدی مجلس حل خواهد شد. باری، بزرگ‌ترین‌ تهدید علیه امنیت ملی، بی‌توجهی به خواست و اراده ملت است. در شرایطی که چنین مشکلات بزرگی کشور را تهدید می‌کند صف‌آرایی مقابل مردم به صلاح نیست.


چرا از فیلترینگ تلگرام می‌ترسم؟

پوریا آسترکی/ تحلیلگر رسانه‌های اجتماعی

16 (3)

ابتدا به به بخشی از مقاله‌ای که ۱۹ دی ۱۳۹۴ در روزنامه همشهری منتشر کرده‌ام، نگاهی بیندازیم:

«تلگرام یک رسانه یا شبکه تمام عیار اجتماعی نیست و به‌صورت ذاتی یک پیام‌رسان است، پیام‌رسان‌ها برای ارتباطات خصوصی و محدود طراحی شده‌اند؛ از این‌جهت تلگرام هرچند برای چت و پچ پچ کردن ابزار خوبی است، در انتشار گسترده اخبار موثق، ابزار خیلی موثری نیست و چون محتوا در کانال‌های فاقد نظردهی یا گروه‌های بسته منتشر می‌شود، امکان راستی‌آزمایی اطلاعات و اخبار در آن بسیار محدود است که ظرفیت بالایی برای شایعه‌سازی را به‌وجود می‌آورد.»

خوب است این بخش از مقاله «فیلترینگ با نفوذ رسانه‌ای ایران چه کرد؟» را که ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ در روزنامه همشهری منتشر کردم، نیز با هم مرور کنیم:

«تلگرام قبل از هرچیز یک پیام‌رسان است که به‌واسطه فیلتربودن رسانه‌ای مانند توییتر در ایران کارکرد رسانه‌ای پیدا کرده است این نوع استفاده از تلگرام در ایران مضراتی چون شایعه‌پراکنی، عدم پایبندی به حقوق مولف و بی‌مسوولیتی در انتشار اخبار را درخود دارد.»

همان‌طور که مشاهده می‌فرمایید صاحب این قلم شاید از نخستین صداهایی باشد که در این کشور نسبت به ایرادات و معضلات کاربرد رسانه‌ای تلگرام و کانال‌های آن هشدار داده است. با این‌همه به‌عنوان فردی که دلسوزانه معضلات تلگرام را گفته است، همواره نیز بر مقابله با این معضلات با شیوه‌های مدبرانه تاکید کرده و مخالفت جدی خود را با فیلترینگ با ذکر دلایل فراوان ابراز کرده است. ممکن است شما مخالفت جدی من با فیلترینگ تلگرام را به‌واسطه تعلق خاطر به این شبکه بدانید؛ اما این‌طور نیست، این‌طور نیست نه تنها به دلیل این‌که خود یکی از نخستین منتقدان تلگرام بوده‌ام، بلکه به این دلیل که در ادعاهایی که درمورد دلایل فیلترینگ مطرح می‌شود اصالتی نمی‌بینم و در آینده‌ای که طرفداران فیلترینگ برای پساتلگرام متصور هستند نیز نقطه‌ روشنی نمی‌بینم.

این حق ما بود، این روند طبیعی فناوری و رسانه در ایران بود و این حق مردم ایران بود که شبکه‌های اجتماعی بومی قدرتمند خلق کنند که در دنیا مثال‌زدنی و برازنده باشند. زمانی که نخستین سرویس‌های وبلاگ‌نویسی در ایران به زبان فارسی راه‌اندازی شد چیز زیادی از رقبای مطرح خارجی در سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ کم نداشتند. شایسته بود در روندی ارگانیک این رسانه‌های اجتماعی نخستین، دچار تکامل و ارتقا شوند و اقسام مدرن‌تر و کاربردهای متنوع شبکه‌های اجتماعی از دل آنان بروید؛ اما چنین نشد.

چرا نشد؟ چون همین بینشی که امروز تلگرام را فیلتر می‌کند کمر وبلاگ‌نویسی و البته توسعه شبکه‌های بومی را در ایران شکست. هزاران وبلاگ درمقاطع مختلف مسدود شدند، با نویسندگان و مدیران شبکه‌های وبلاگ‌نویسی به دلایل و بهانه‌های مختلف برخوردهای قهری صورت گرفت و این شرایط هرانگیزه‌ای را برای تداوم رشد و سرمایه‌گذاری در این پلت‌فرم‌‌های ارزشمند را نابود کرد. برای همین امروز ما شبکه اجتماعی نظیر فیس‌بوک، رسانه موثری مثل توییتر یا پیام‌رسانی مانند تلگرام را نداریم نه فناوری رشد کرده و نه جامعه‌ پویای کاربری در پلت‌فرم‌های داخلی شکل گرفته است. مرور چگونگی رشد تلگرام در این فضا اما دیدنی است. کوچ جامعه به سمت تلگرام حاصل چهار عامل زیر است:

۱. توسعه سرعت، ضریب نفوذ و شاخص کاربری اینترنت و به‌خصوص رشد چشمگیر اینترنت موبایل از سال ۹۳ تاکنون.

۲. نیاز واقعی جامعه به امکانات مختلفی که تلگرام بی‌دردسر و رایگان ارائه می‌دهد.

۳. کاربردپذیری بالا و تجربه‌ کاربری فوق‌العاده خوشایند تلگرام.

۴. فیلترینگ که مهم‌ترین عامل هدایت مردم به سمت تلگرام بود.

از یکسو فیلترینگ شبکه‌هایی نظیر فیس‌بوک و توییتر باعث هجوم مردم به تلگرام برای دسترسی بی‌واسطه به اخبار و اطلاعات بود و از سوی دیگر، فیلترینگ وی‌چت و ایجاد اختلال در وایبر باعث گرایش کاربران پیام‌رسان‌ها به تلگرام شد و تلگرام را در مدت کوتاهی به بزرگ‌ترین رسانه و مرکز تعامل مردمی در تاریخ ایران و زبان فارسی بدل ساخت. به همان اعتبار که روزی که وی‌چت فیلتر شد طرفداران فیلترینگ حتی تصور نمی‌کردند پس از آن هیولایی پیچیده‌ با عنوان معضلات تلگرام ساخته می‌شود امروز نیز هنوز حتی نمی‌توان به عواقب و نتایج فیلترینگ تلگرام فکر کرد. به‌واقع جا دارد از آینده‌ای که روند دومینووار فیلترینگ ما را منفعلانه به آن هدایت می‌کند، ترسید. حقیقت این‌ است که معضلات تلگرام را فیلترینگ‌های پیشین به‌وجود آورد و فیلترینگ تلگرام نیز معضلاتی جدی‌تر و پیچیده‌تر را خلق خواهد کرد.

در طول حیات اینترنت در ایران طرفداران فیلترینگ در هر مقطع داستان‌ها یا دلایلی را برای فیلترینگ عنوان می‌کنند و این روایت را به بخشی از جامعه و تصمیم‌سازان می‌قبولانند امروز دلایلی که برای فیلترینگ تلگرام مطرح می‌شود شاید با دلایلی که روزگاری برای بستن وبلاگ‌ها یا شبکه‌های اجتماعی مطرح شد متفاوت باشد؛ اما همه این اقدامات ناشی از بینشی مشابه است و راهکارها نیز مشابه‌ هستند؛ فیلترینگ و برخورد قهری دو راهکار همیشگی در مواجهه با جریان‌های محبوب آنلاین هستند. روزی پرونده وبلاگ‌نویسان را داشتیم، امروز پرونده ادمین‌های تلگرام، روزی وبلاگ‌ها رسانه‌ دشمن می‌شدند، امروز تلگرام و نظایر فراوانی از این دست. توجه کنید که همین بینش و برخوردها از ابتدا اجازه نداد شبکه‌های اجتماعی بومی در ایران پابگیرند و توان ملی ایران را در رسانه و فناوری تضعیف کرد، بخش قابل توجهی از جامعه را بی اعتماد ساخت و مردم را به سمت استفاده از فیلترشکن و پلت‌فرم‌های خارجی سوق داد. پس با فیلترینگ تلگرام نیز امید چندانی به توسعه پلت‌فرم‌های بومی نیست.

بعضی از دلایلی که امروز برای فیلترینگ تلگرام گفته می‌شود در جای خود تامل‌برانگیز و قابل اهمیت هستند بحث دسترسی خارجی‌ها به بزرگ‌داده‌های ایرانیان یکی از آنهاست اما این دلیل نیز نه آن‌چنان جدی است و نه راه مدیریت آن فیلترینگ است. درواقع تا تمام کاربران تلفن هوشمند در ایران از اندروید و iOS آمریکایی استفاده می‌کنند و با توجه به تمام داده‌هایی که در اختیار این سیستم‌های عامل است اشاره به بزرگ‌ داده‌های تلگرام مثل قیاس سرماخوردگی با ایدز است. از سوی دیگر امکان داده‌کاوی و تحلیل بزرگ‌داده‌های تلگرام برای ما نیز فراهم است و با فیلترینگ هرشبکه فرصتی استثنایی برای تحقیقات مختلف اجتماعی و بازاریابی از دست می‌رود.

در بخش دیگری از دلایل موافقان و مخالفان فیلترینگ شایسته‌ است به ابعاد اقتصادی فیلترینگ تلگرام نیز پرداخته شود. موافقان فیلترینگ عرضه‌ قریب الوقوع ارز دیجیتال این پیام‌رسان را دلیلی بر فیلترینگ برمی‌شمارند. اما باید توجه کرد که تاثیر و نوع گردش این ارز در جامعه ایرانی ناشناخته است. من موافقم که شیوع این ارز می‌تواند مضراتی برای اقتصاد ایران داشته باشد؛ اما میزان شیوع آن و تاثیراتش ممکن است در حدی نباشد که موافقان فیلترینگ ادعا می‌کنند. توجه کنید که فیلترینگ همواره برضد کسب و کارهای مردم حرکت کرده است و تصور می‌کنم لطمه‌ای که اقتصاد و کارآفرینان ایرانی از فیلترینگ خورده‌اند، بسیار بیشتر از تاثیرات منفی ارز تلگرام بوده است. بازهم تاکید می‌کنم فراگیری تلگرام خودش معلول فیلترینگ است و بهتر است تصمیم‌گیران این حوزه در بینش، تصمیمات و روش‌های خود تجدیدنظر کنند تا دیگر بخش مهمی از ارتباطات، رسانه، داده‌ها، امنیت و اقتصاد کشور در معرض مخاطره قرار نگیرد. در یک فضای مدبرانه و عاری از برخورد قهری و فیلترینگ، تلگرام را می‌شد با چند راهکار ساده به‌سادگی پایین کشید.

۱- پیام‌رسان‌ها در دنیا پس از مدتی به‌دلیل تغییر نسل فناوری و تغییر نیازهای کاربران دچار افول می‌شوند و جای خود را به نسل تازه‌ای از پلت‌فرم‌ها می‌دهند. تلگرام نیز از این اتفاق مستثنی نیست و خودبه‌خود افول خواهد کرد.

۲- با تدوین قوانین بهتر و صریح‌تر می‌توانستیم به جامعه برای استفاده از پلت‌فرم‌های بومی ضمن رعایت حقوق شهروندی و حریم خصوصی اطمینان دهیم. تدوین قوانین و مقررات برای فضای مجازی از جمله دستوراتی است که رهبر معظم انقلاب در حکم به اعضای شورای عالی فضای مجازی مقرر کرده‌اند و این دستور هنوز بر زمین مانده است.

۳- در فضایی رقابتی استارت‌آپ‌های ایرانی را به رقابت با تلگرام هدایت می‌کردیم و زمینه را برای جذب مخاطبان به سامانه‌های داخلی فراهم می‌آوردیم.

۴- در کوتاه‌مدت با بازکردن شبکه‌هایی مثل توییتر و یوتیوب تمرکز رسانه‌ای تلگرام را از بین می‌بردیم.

به هر روی شد آنچه نباید می‌شد و امروز تنها می‌توان برای معضلات آتی که با فیلترینگ تلگرام زاده خواهند شد، نگران باشیم و به نظاره بنشینیم.

 

 

نکته : خلاصه ای از این یادداشت در جمعه نامه به تاریخ ۲۰ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۷ منتشر شد.


تجربه‌ای ناموفق

عباس عبدی /روزنامه‌نگار

16 (4)

دستور قضایی برای فیلتر تلگرام، اتفاق مهمی بود که، شاید برحسب ویژگی در برگیری بستن تلگرام از توقیف مطبوعات در سال 1379 نیز مهم‌تر است، هرچند عوارض آن قابل مقایسه با توقیف مطبوعات نیست، چراکه گرایش به تلگرام و رسانه‌های غیررسمی و مشابه آن، برای تامین نیازهای خبری و تحلیلی، فقط یکی از تبعات توقیف مطبوعات در سال 79 است. این اتفاق را می‌توان از چند منظر مورد بحث و نقد قرار داد.

۱- تصمیم به فیلترینگ تلگرام نشان داد که شکاف روشنی در ساختار تصمیم‌گیری ایران وجود دارد. اینکه یک بازپرس بتواند دستور فیلترینگ رسانه‌ای را دهد که حداقل ۴۵ میلیون نفر کاربر ایرانی دارد قابل‌توجه است. هرچند روشن است که سطح این تصمیم در حد مذکور نبوده است. به علاوه در عمل هیچ سازوکاری برای اعتراض به این تصمیم در دسترس نیست. اگر قرار بود که چنین تصمیمی هم اتخاذ شود باید که دادستان شکایت می‌کرد و یک دادگاه به شکایت مزبور رسیدگی می‌کرد و مردم نیز به مخالفت با این تصمیم می‌پرداختند و به‌صورت شفاف به مساله رسیدگی می‌شد. زیرا آنچه در حکم فیلترینگ آمده همه در حد ادعا است و باید در دادگاه بی‌طرف رسیدگی شود.  همچنین اطلاعیه دولت و نقد آن به این تصمیم و نیز اعتراضات ضمنی وزیر ارتباطات، حکایت از وجود یک شکاف عمیق در نهاد قدرت درباره این موضوع دارد.

۲- بازپرس پرونده در حکم خود ۱۰ دلیل برای انسداد تلگرام ذکر کرده است که طبعا این دلایل از گذشته هم بوده و اگر به آنها اعتقاد داشتند باید خیلی پیش از این چنین تصمیمی را می‌گرفتند. به علاوه این مشکلات یا شبیه آنها درباره بسیاری از وسایل ارتباطی مثل ایمیل و سایت‌های گوناگون یا حتی جست‌وجو کردن گوگل نیز وجود دارد. در مورد هر فناوری نیز می‌توان انواع و اقسام عوارض را ذکر کرد. براساس این عوارض نمی‌توان آنها را رد و تخطئه کرد، بلکه ضرورت و منافع آنها را نیز باید در نظر گرفت. حتی شکایت افراد نیز باید در نهایت در دادگاه رسیدگی شود و نمی‌توان با یک حکم بازپرس که موقت است درباره مساله‌ای چون تلگرام تصمیم گرفت. و اگر نظر مردم ملاک است، همه می‌دانند که حدود ۴۵ میلیون نفر در این شبکه هستند، و به‌طور طبیعی اگر آن را بد بدانند، حضوری در آن نخواهند داشت و بنابراین شکایت تعداد اندکی از مردم حتی اگر وجود خارجی هم داشته باشد ملاک اعتبار برای اتخاذ چنین تصمیم مهمی نیست. 

خطر تلگرام برای امنیت کشور هم در حکم آمده است که مرجع تشخیص آن ادعا شورای‌عالی امنیت ملی است ولی مهم‌تر اینکه اگر تلگرام در عمل مسدود نشد، و مردم آن را دور زدند، آنگاه باید بپذیریم که امنیت کشور در خطر قرار گرفته و راه دیگری برای رفع این خطر وجود ندارد. مهم‌ترین ایرادی که به منطق فیلترینگ تلگرام وارد است، ناکارآمدی و موقتی بودن آن است. تجربه محدودیت‌های قبلی نشان داده که فیلترینگ دیر یا زود شکست می‌خورد ولی این‌بار فیلترینگ با حیات اقتصادی کشور نیز در ارتباط است. مطالعات نشان می‌دهد که کاربرد کانال‌های تلگرامی عموما و به ترتیب، فروشگاهی، علمی و آموزشی، سرگرمی و ورزشی، دینی و اخبار و تحلیل است. به‌طور طبیعی حساسیت مذکور فقط به بخش اخیر یعنی کانال‌های خبری و تحلیلی است که کمتر از ۱۴ درصد کانال‌ها را به خود اختصاص می‌دهند بنابراین فیلتر تلگرام هزینه سنگینی را بر حوزه‌های گوناگون خواهد گذاشت. ضمن اینکه طرفداران خبر و تحلیل نیز با استفاده از شیوه‌های گوناگون فیلترینگ را دور خواهند زد.

۳- شبکه‌های اجتماعی در همه جهان استفاده می‌شود؛ ولی چرا فقط در ایران با چنین مشکلی مواجه هستیم؟ پاسخ این است که زمینه‌های جدی برای تقاضای مردم در هجوم به این شبکه‌ها وجود دارد و تا هنگامی که این زمینه‌ها وجود دارد، بود و نبود تلگرام در این مشکل بی تاثیر است، و اگر تلگرام هم فیلتر شود این مشکل حتما به شکل دیگری خود را بروز می‌دهد. مردم و جامعه ایران فاقد منابع و شیوه‌های رسمی مناسب برای کسب خبر و تحلیل‌اند. در اغلب کشورها شیوه‌های اصلی برای تامین این نیاز عبارتند از رادیو و تلویزیون و مطبوعات. بیشترین سهم کسب خبر و تحلیل مردم جهان از طریق این دو شیوه است، که هر دو آنها، تحت نظارت و قوانین رسمی قرار دارند و در برابر اخبار و مطالب انتشاری خود پاسخگو هستند و به‌صورت حرفه‌ای عمل می‌کنند. در اینجا به میزانی که صداوسیما و مطبوعات آزاد باشند، علاقه و نیاز به استفاده از تلگرام کمتر خواهد شد.

۴- فیلترینگ جز عصبانی‌تر کردن مردم و جز اینکه مردم شیوه‌های دور زدن آن را تجربه کنند، و جز اینکه فاصله میان خودشان و فیلترکنندگان را بیشتر کنند و جز اینکه موجب شود مردم از اخبار و تحلیل‌های بدون شناسنامه و یا شب‌نامه بیشتر استفاده کنند، و از همه مهم‌تر اینکه مردم را در شکستن قانون جری و بی‌پروا کند، نتیجه دیگری نخواهد داشت. از تجربه ممنوعیت ماهواره باید درس گرفت. آن ممنوعیت قانونی بود و مشهود، و می‌شد با راپل پشت‌بام‌های شهر را فتح کرد و دیش‌ها را به خیابان ریخت. درحالی‌که این فیلتر؛ فقط یک دستور موقت است و نامشهود، پس نتیجه آن را از پیش می‌توان حدس زد.