عرب را چه به پارس

مریم خباز

نام: خلیج، فامیل: پارس، وسعت: ۲۳۳هزار کیلومترمربع، عمر: به درازای تاریخ، چند سالی می‌شود که واژه‌ای دیگر هم به آن اضافه شده: ابد، «خلیج تا ابد پارس». تا چشم کار می‌کند همه جایش سبز است، خلیج همیشه سبز، لاوان و خارک و ابوموسی و قشم و کیش و تنب بزرگ و کوچک هیچ فرقی ندارد. اینجا پاره‌ای از خاک ایران است. عده‌ای گهواره تمدن عالم می‌نامندش، خاستگاهی که نخستین دریانوردان و کشتی‌سواران را تربیت کرده است. سه هزار سالی می‌شود که داریوش اول دریانوردی ایرانیان در خلیج‌فارس را کلید زده است و البته داریوش بزرگ. «من پارسی هستم، از پارس، مصر را گشودم. من فرمان کندن این کانال (کانال سوئز) را داده‌ام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس می‌آید. پس این جوی کنده شد چنان که فرمان داده‌ام و ناوها از این آبراه از مصر به پارس می‌آیند چنانچه خواست من بود.»اینها را داریوش بزرگ، شاه‌ ایرانیان می‌گوید. اوستا هم همین‌ها را (درباره خلیج‌فارس) می‌گوید و البته ابن‌بطوطه، ناصرخسرو، ابوریحان و ابن بلخی نیز. ایران گربه‌ای است نشسته بر دو پا: خلیج‌فارس و دریای عمان. گربه ایران پایش از جنس آب است و از جنس اقتدار. نشستن برپایی از جنس آب و اقتدار شیرین است ولی گفتن و شنیدن از خلیج‌فارس، این ایرانی‌ترین پهنه آبی جهان، لذتی دیگر دارد. این مرز خوش نقشه آبی هزاران سال است که طوق بندگی ایرانیان را به افتخار بر گردن زده است، بنده‌ای که از اروندرود تا هرمز به نشانه احترام پهن شده است. اما خلیج‌فارس را خیلی‌ها بی‌ نام پارسیان می‌پسندند. همه چیز از دهه ۶۰ میلادی شروع شد آن زمان که شیخ‌نشین‌های در حاشیه، پذیرای کارگزارانی از انگلیس بودند. «من در تمام کتب و نقشه‌های جغرافیایی نامی غیر از خلیج‌فارس ندیده بودم ولی در چند سال اقامت در سواحل آن متوجه شدم که ساکنان ساحل، عرب هستند پس ادب حکم می‌کند که این خلیج را عربی بنامیم».

اینها گفته‌های خالی از اندیشه «رودریک اوون» است فردی از کارگزاران سیاسی استعمار پیر که با همدستی «چارلز بلگریو» به اعراب آن را آموخت که حقی در آن ندارند. امروز ۴۸ سال از جعل تاریخ خلیج‌ همیشه پارس می‌گذرد ۴۸ سالی که افراطیون عرب، همان‌ها که روزگارانی فقط همجواری با ایرانیان مایه فخرشان بوده است دست بر تاریخ برده‌اند. اما دروغ دروغ‌پردازان چیزی از واقعیت کم نمی‌کند. دریای پارسی همه جایش بوی نفت و گاز می‌دهد، اینجا اعراب بادیه‌نشین از عمان و عراق و عربستان گرفته تا کویت و امارات و قطر و بحرین همه گوش به‌ زنگند تا مگر غفلتی. اما پای این گربه کندنی نیست. او سخت بر جایش نشسته است، اگر خلیج نباشد فارس هم نیست و اگر فارس نباشد خلیج. او دریای آرام ایرانیان است حتی اگر «پرسیکوس سینوس»، «بحر فارسی» یا به هر نام دیگری بخوانندش.