چرا «گادپوری»ها قدرت می‌گیرند؟

به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ یک خواننده موسیقی رپ نه‌چندان مشهور به نام «گادپوری» برای افتتاحیه یک فروشگاه لباس در تهرانپارس فراخوان داده و در یک اتفاق باورنکردنی، هزاران جوان نسل زد را به خیابان کشانده است.

در سال‌های گذشته خوانندگان موسیقی زیرزمینی از این صحنه‌ها زیاد خلق کرده‌اند و قدرت بسیج‌کنندگی آنها همواره ناظران را بهت‌زده کرده است. به‌طور مشخص، این موضوع در تشییع جنازه خواننده‌ای به نام «مرتضی پاشایی» در سال ۱۳۹۳ بحث‌های زیادی ایجاد کرد.

منظور از قدرت بسیج‌کنندگی، توان و امکان جمع کردن انبوهی از مردم در یک مکان خاص و به خاطر یک موضوع خاص است که پیش از این در انحصار گروه‌های سیاسی بود اما هرچه زمان گذشت، قدرت گروه‌های سیاسی برای فراخوان توده‌های مردم کمرنگ تر شد و در عوض این توان به هنرمندان، سلبریتی‌ها و خوانندگان منتقل شد.

چنین تجمعاتی برای خیلی از خوانندگان مورد علاقه نسل زد برگزار شده و این در حالی است که نهادهای رسمی یا چهره‌های منسوب به ساختار سیاسی یا حتی سیاستمداران اصلاح‌طلب قادر نیستند حتی جمعیت اندکی از جوانان نسل زد را دور هم جمع کنند.

به اعتقاد زارعیان،  ماجرای «گادپوری» و امثال آن که در اشکال مختلف اتفاق افتاده، یک پدیده اجتماعی است که باید ببینیم چرا در سال‌های اخیر این پدیده اجتماعی به این صورت شکل می‌گیرد و جامعه ایران چه ویژگی‌هایی پیدا کرده که وقتی فراخوان‌های دولتی برای تجمعات همگانی راه به جایی نمی‌برد، یک خواننده با یک فراخوان ساده، این جمعیت را به خیابان می‌آورد؟

از منظر جامعه‌شناسی پدیده‌ای به این صورت تصادفی شکل نمی‌گیرد و هماهنگی میان این گروه از افراد برای شکل دادن به پدیده‌ای به این سبک، بدون دلیل و زمینه مناسب نیست و چنین پویش‌های جمعیتی بدون دلیل اجتماعی شکل نمی‌گیرد.

اگر بخواهیم این پدیده را تبیین کنیم، می‌توانیم از منظر جنبش اجتماعی جوانان ببینیم که این گروه از جوانان گاهی برای نمایش عاملیت خود در ظرف جامعه، دست به اقداماتی می‌زنند که جای توجه دارد.

وقتی ما به چیزی رسمیت می‌بخشیم، آن‌وقت است که می‌توانیم برای آن چارچوب تعریف کنیم؛ اما وقتی وجود چیزی را کاملاً انکار کنیم دیگر تعریف چارچوب هم برای آن معنایی ندارد.

در نتیجه  سعی می‌شود به اشکال مختلف این تغییرات را کاملاً انکار  و برای هرکس که غیر این بگوید حتی مجازات تعیین کنند. 

در واقع جوان نسل زد به نوعی اعتراض خود را در قالب شرکت در چنین تجمعاتی نشان می‌دهد که همزمان به چند هدف دست پیدا می‌کند.

 کسب لذت حضور در جمع بزرگی از هم‌اندیشان، خود یکی از این اهداف است، زیرا به سادگی امکان حضور در چنین جمع‌هایی برای او امکان‌پذیر نیست؛ چون یا باید در تجمعات مورد تایید دولت شرکت کند تا بتواند حضور در اجتماعات بزرگ را تجربه کند یا اینکه اساساً در تجمعی متفاوت فرصت شرکت ندارد؛ چون حضور جمعیت متشکل از هم‌فکران متفاوت در فضای عمومی، برای دولت‌ها تعریف نشده است.

شرکت در این تجمعات به جوان‌ها این فرصت را می‌دهد که نمایش قدرت داشته باشند و به زبان اشاره اعلام کنند که اگر بخواهند می‌توانند شرایطی ایجاد کنند که همه را به شگفتی وادارند و البته بازخوردهایی که از سمت جامعه یا دولت هم می‌گیرند، برایشان بسیار مطلوب و رضایت‌بخش است و این بازخوردها احساس اثرگذاری را برای آنها ایجاد می‌کند.

جامعه ایرانی و مخصوصاً جامعه جوان ایرانی تفریح و دلخوشی خاصی ندارد و در این حوزه به‌شدت با چالش روبه‌رو هستیم و برای جوانان ما امکانی به منظور تخلیه انرژی‌شان وجود ندارد. 

به جز مسائل اقتصادی، تورم و تحریم‌ها، شرایط اجتماعی که در جامعه هست،‌ جامعه را به سوی اندوه و افسردگی  هل می‌دهد؛ چرا که اساساً در فرهنگی که در جامعه ما شکل گرفته شادی گزینه مطلوبی نیست؛ اما تشکیل جلسات سوگواری و اندوه به کرات هست و مورد تایید و تشویق هم قرار می‌گیرد.   

جنبش اجتماعی جوانان در لایه‌های زیرین جامعه در جریان است؛ اما چون در سطح نیست، آن را نمی‌بینیم، در نتیجه زمانی که فرصتی ایجاد می‌شود تا این جنبش در سطح جامعه بازنمایی شود، دچار شگفتی می‌شویم. // 

 منبع: تجارت فردا، شماره ۷۷۳