پیش‌بینی غرضی از ترکیب مجلس آینده عکس: مجتبی سرانجام‌پور-دنیای اقتصاد
زینب موسوی: محمد غرضی، سیاستمداری است که سابقه وزارت، استانداری، نمایندگی مجلس و شورای شهر را در کارنامه دارد؛ او پس از سال‌ها، با نامزد شدن در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1392 بار دیگر حضور خود در سیاست را محک زد. غرضی که با شعار «دولت ضدتورم» در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۲ حضور یافته بود، حالا نامزد انتخابات مجلس دهم شده است. در ادامه گفت‌وگوی «دنیای اقتصاد» با محمد غرضی را می‌خوانید.

آقای غرضی، شما سوابق زیادی بعد از انقلاب دارید. در سمت‌ استاندار، نماینده مجلس، وزیر و... دوباره می‌خواهید به مجلس بازگردید. چه انگیزه‌هایی شما را مجاب کرده که برای مجلس دهم ثبت‌نام کنید و وارد رقابت انتخاباتی شوید؟ آیا یکی از انگیزه‌های شما، انتقادهای موجود به عملکرد مجلس نهم بوده است؟

به نظرم مجموعه اتفاقاتی که رخ داده است، من را قانع نکرده که حاکمیت چه در شکل دولت، چه در شکل مجلس و چه در شکل قوه قضائیه توانسته باشد که قدرت سیاسی را با رضایت بالای عامه مردم روبه‌رو کرده باشد. دلیل واضح آن هم این است که دائم قدرت سیاسی تلاش می‌کند که مردم را در صحنه نگه دارد و برای این امر هزینه‌های زیادی می‌پردازد. من فکر می‌کنم که باید با تمام توان فاصله ایجاد شده بین قدرت سیاسی و مردم را کم کنیم؛ این امر می‌تواند از طریق اعمال اهدافی که بتواند قدرت سیاسی را به کاهش فاصله با مردم قانع کند صورت گیرد. بهترین راه برای این امر هم این است که بیاییم در مجلس تلاش کنیم؛ به جای اینکه مجلس یا تابع دولت باشد یا معارض دولت، به قوه‌ای تبدیل شود که قانون اساسی آن را تعریف کرده است.

مجلس تنها ارتباط بین حاکمیت و مردم است، چون قاعده مجلس به قاعده جامعه خیلی نزدیک‌تر است و بقیه یعنی مثلا دولت و قوه قضائیه، نسبت به مجلس ارتباط کمتری باجامعه دارند، بنابراین می‌توانیم بگوییم که مجلس ارتباط بیشتری میان جامعه و قدرت سیاسی ایجاد می‌کند. اگر نسل ما سعی نکند به جوانان جامعه بقبولاند که تنها در صورتی می‌توانید جامعه‌ را اداره کنید که فاصله قدرت سیاسی با جامعه کم بشود، موفق نیست. ما درصد سال گذشته تجربیات زیادی را کسب کرده‌ایم و به نظر می‌رسد تنها چاره نسل جوان این است که سه خصوصیت را در خود بپروراند: اول آنکه برای امرار معاش به خود متکی باشد. دیگر آنکه به تعهد اجتماعی خود و نگهداری عقبه اجتماعی‌اش متعهد باشد و سوم آنکه سعی کند به هر شکل ممکن در قدرت سیاسی جامعه سهیم شود. اگر یکی از این سه انجام نشود، نیرویی که خلق می‌شود توان اداره کشور را به دست نمی‌آورد. من می‌خواهم این ندا را به نسل جوان برسانم که شما روش‌هایی غیر از روش‌های ما انتخاب کنید.


یعنی از روش‌هایی که شما و نسل شما، انتخاب کردید، پشیمان هستید؟

نه. تجربیات نشان می‌دهد که روش‌های گذشته به حفظ استقلال کشور انجامیده اما به اداره کشور نینجامیده است.


مصداقی برای این حرفتان دارید؟ شما از فاصله‌ای بین قدرت سیاسی و قاعده مردم حرف زدیدکه از منظر شما اداره کشور را با مشکلاتی روبه‌رو کرد. به نظر می‌رسد این اظهارات از بررسی‌هایی برمی‌خیزد که شما درباره عملکرد 38 سال پس از انقلاب داشته‌اید. می‌خواهم بگویم این فاصله که شما از آن سخن گفته‌اید در کجاها مصداق پیدا کرده است؟

شما در ۱۲ فروردین ۵۸، ۲/ ۹۸ درصد آرا را داریم. الان نداریم! پیدا است دیگر؛ عقب رفتیم. یعنی فاصله قدرت سیاسی از جامعه زیاد شده است. این مصداق خیلی ساده و واضحی است. خب این اتفاق که افتاده است نتیجه چیست؟ احزاب و گروه‌ها به جای اینکه به قدرت سیاسی کمک کنند از قدرت سیاسی بد استفاده کردند (نگوییم سوء‌استفاده). شما اگر بخواهید به احزاب و گروه‌ها بدون نظارت عامه بپیوندید همین است. کشور اداره نمی‌شود. وقتی کشور اداره نشود هزینه‌های کشور بالا می‌رود. فقر و گرفتاری و...

حرف این است که توانایی اینکه یک قدرت سیاسی را به وجود بیاوریم هست اما توانایی اینکه قدرت سیاسی را نگه داریم وجود ندارد! بیایید سعی شود که قدرت سیاسی متعلق به عامه مردم شود. اصلا به لحاظ فقهی؛ حقوق عامه بر حقوق خاصه ترجیح دارد و این در حالی است که ما حقوق خاصه را بر حقوق عامه ترجیح می‌دهیم و بعد از مردم می‌خواهیم در انتخابات مشارکت کنند. همین است که این از نظر فقهی، شرعی، سیاسی و اجتماعی این حرف جا نمی‌افتد.


شما می‌گویید که احزاب و گروه‌ها به جای اینکه به قدرت سیاسی کمک کنند از قدرت سیاسی بد استفاده کردند. ‌وقتی انتخابات و مشارکت مردم پیش می‌آید نمی‌توان احزاب و مکانیزم حزبی را نادیده گرفت. با وجود اینکه احزاب در ایران توانایی کار حزبی به معنای واقعی را ندارند اما آیا می‌توان گفت که به قدرت سیاسی ایران هیچ کمکی نکردند؟

نه، احزاب اصولا تبلیغ خودشان را می‌کنند. هیچ حزبی در ایران اساسنامه ندارد، تعهد ندارد.


درست است؛ احزاب در ایران با اشکالاتی در ساختار و عملکرد روبه‌رو هستند اما آیا زمینه و بستر مهیایی برای فعالیت داشتند که بتوانیم همه نقص‌های عملکردی احزاب را به ساختار آن مربوط بدانیم؟

توجه داشته باشید که هیچ پدیده‌ای از بالا درست نمی‌شود. پدیده‌هایی که از بالا درست می‌شود متعلق به بالا است. احزاب از بالا درست می‌شوند، کسی نمی‌آید برای قاعده جامعه دلسوزی کند و بعد قاعده جامعه را به مشارکت تشویق کند. هر کس در جامعه هم می‌آید مشارکت کند، احزاب و جریان‌ها می‌گویند که باید تابع من باشید. بنابراین این جریان‌های سیاسی تبلیغ خودشان را می‌کنند. گروه‌ها و احزاب در کشور ما بین ۳ تا ۵ سال بیشتر توان دوام آوردن ندارند و از بین می‌روند. چرا؟ برای اینکه این کلمه ساده که از اول طول عمر بشر بوده و یا مثلا در کلام انبیا، حالا در کلام حضرت رسول(ص) که قاعده جامعه حق دارد که از او دفاع شود نه اینکه قربانی اهداف طبقات بالای جامعه شود. حقوق اجتماعی استیفا نشده است، ‌به این دلیل که قاعده جامعه با راس جامعه فاصله پیدا کرده است؛ نه اینکه بگوییم راس جامعه بد است نه اینکه بگوییم خوب است. می‌گوییم توانش برای اداره کشور از روش‌هایی که استفاده کرده، منفی شده است.

این حرف‌ها تکلیف شرعی من است که بگویم.


نظرتان درباره جریان‌هایی که فهرست انتخاباتی ارائه دادند هم همین است؟

خب اینها همان گروه‌هایی هستند که در مقابل مردم هیچ تعهدی ندارند، با هم دعوا می‌کنند و می‌گویند که به راست رای نده، به من رای بده. آن طرف راستی می‌گوید که به چپ رای نده و به من رای بده؛ در صورتی که هر دویشان یک کار می‌کنند، لذاست که خیلی هم اعتبار ندارند. حزب وجود ندارد اما مدعیان حزبی بودن وجود دارد. تعداد زیادی شخصیت‌های معتبری هستند که اینها می‌گویند عضو حزب هستند، ولی بیشتر مدعی هستند تا اینکه بین خودشان یک منشور داشته باشند. هم اصولگراها اینطور هستند و هم اصلاح‌طلب‌ها. بنابراین از من قبول کنید که حزبی وجود ندارد.


با همه مشکلاتی که شما از آن حرف می‌زنید، به عنوان یک کاندیدای مجلس دهم چه راهکاری دارید؟ پیشنهادتان چیست؟

می‌گویم که مجلس و دولتی که عقبه اجتماعی وفادار نداشته باشد، نمی‌تواند خدمت کند. باید عقبه اجتماعی وفادار باشد، هم رای محکم بدهد، هم نظارت بکند و هم مدعی بشود. مثلا در دولت آقای روحانی که رایی یک مقدار بیشتر از ۵۰ درصد داشت؛ هرچه اعلام کرد که دولت بودجه پرداخت یارانه ندارد و اگر کسی نیاز به یارانه ندارد از دریافت آن انصراف دهد اما چند میلیون نیامدند یارانه بگیرند؟ از ۷۰ میلیون، ۲ میلیون نفر. این پیداست که این دولت با وجود دولت قبلی روی کار آمده است؛ یعنی چون با آن مخالف بوده آمده است و عقبه اجتماعی وفادار ندارد.

ببینید! ملت ایران وفایشان را نسبت به کشور اثبات می‌کنند، اما نسبت به دولت اثبات نمی‌کنند. شما یک نیروی عظیم اجتماعی به اسم ملت ایران دارید که خیلی قوی پای استقلال کشور می‌ایستد، ولی پای دولت‌ها نمی‌ایستد. دولت‌ها را خیلی استقبال نمی‌کند، چرا؟ برای اینکه توان سیاسی - اداری - اجتماعی با قاعده جامعه فاصله دارد. بالاخره من الان ۷۵ سال دارم و ۶۰ سال است که در این کارها هستم و در همه جریاناتش بودم و هستم و مثلا ۳۰ تیر را من دیدم، ۲۸ مرداد را هم دیدم. ۳۰ تیر مردم محکم ایستادند و ۲۸ مرداد نایستادند. ۱۵ خرداد محکم ایستادند، ۲۲ بهمن محکم ایستادند، پای جنگ محکم ایستادند. الان ملاحظه می‌فرمایید که با اینکه نارضایتی زیاد است، در انتخابات به اندازه‌ای که استقلال کشور حفظ شود می‌ایستند. مثل اینکه آدمی با ۱۵ هزار رای در یک بخشی می‌شود نماینده مجلس. این اصلا عقبه اجتماعی ندارد.


یکی از نقاط ضعف مجلس نهم همین بود. اینکه بسیاری از نمایندگان مجلس نهم پشتوانه و سرمایه اجتماعی بالایی نداشتند.

اکثر مجالس این‌طور بود. دو تا مجلس قابل‌دفاع بیشتر نداریم. یکی مجلس اول مشروطه است، یکی هم مجلس اول جمهوری اسلامی است. بقیه از قاعده جامعه فاصله دارند.


با توجه به اظهاراتتان به نظر می‌رسد تقریبا به همه دولت‌هایی که روی کار بودند انتقاد دارید! درست است؟

نه. من به روش‌ها معارض هستم.


به نظرتان کدام دولت بر اساس رویکرد فکری شما بهتر عمل کرد؟

هیچ‌کدام بهتر عمل نکردند، دولت اصلاحات به قاعده جامعه نزدیک‌تر بود، ولی در انتهای کار فاصله گرفت. هیچ کدام خوب عمل نکردند، جز دولت اصلاحات که خیلی به قاعده جامعه نزدیک بود آن هم بدون درگیری که البته تا انتها این‌طور نماند. البته دولت دهم هم گفت که من به قاعده جامعه نزدیک هستم ولی در درگیری. من 28-27 تا دولت را از مشروطه به بعد یا مطالعه کردم یا دیدم؛ هیچ کدام توانایی اینکه بتوانند حقوق عامه را بر خاصه ترجیح بدهند، نداشتند.


شما چون بیشتر در حوزه دولت فعالیت داشتید، بیشتر ذهنیت‌تان روی دولت است. شما به صورت ویژه نقاط ضعفی در مجلس نهم دیدید که انگیزه‌ای برای حضورتان در انتخابات مجلس دهم شده باشد؟ اینکه انگیزه تغییر مسیری را داشته باشید که در مجلس نهم طی شد؟

نه. ببینید! این مجالسی که من طی کردم؛ اول..دوم...سوم...چهارم... پنجم و... نشان داد مجلس علاوه‌بر اینکه پشتوانه اجتماعی ندارد، توانایی کار کارشناسی هم ندارد. خیلی ضعیف است. احزاب و گروه‌ها دائم سعی می‌کنند آدم‌هایی را بیاورند که کمتر مطلع باشند و این خیلی بد است. مجلس از حالت قوه به‌صورت یک اداره درآمده است. در مقایسه مجلس با دولت می‌توانم بگویم که کار کارشناسی دولت نسبتا بد نیست، ولی دولت‌ها کارشناس‌هایی را به مجلس می‌برند که حرف دولت را تایید کنند. مثلا در مجلس می‌بینید طرح دوفوریتی آمد و ظرف یک هفته یک قانونی، ۱۸۰ درجه‌‌ای عوض شد. با این کار به جای اینکه قانون به کمال برسد، دائما زخمی می‌شود. وقتی زخمی شدند دیگر هیچ کاربرد اجتماعی ندارد. همین قانون مطبوعات، قانون مالیات و... که بارها در این مجالس دستکاری شده و حالا مدیران بنا به سلیقه به اصطلاح یکی را حاکم می‌کنند و یکی را محکوم می‌کنند. آنچه به ذهن ما می‌رسد این است که نماینده مجلس باید که دوره‌های لازم را ببیند؛ مثلا قانون اساسی را امتحان بدهد، رابطه بین مجلس و دولت را، اثر اجتماعی قانون را، تصمیمات دولت و مصوبات را باید که بفهمد.


یعنی شما نظرتان این است که برای کاندیدا شدن مجلس باید برنامه‌ای تعریف شود که به‌رغم داشتن شرایط عمومی برخی شروط تخصصی و کارشناسی هم داشته باشند؟

نه. اگر قانونی‌اش بکنیم باید باز یک کنکور بگذاریم و همه قبول می‌شوند؛ من می‌گویم عرفان عمومی باید به این سمت برود که رای‌دهنده بفهمد که آیا این آدم این قابلیت در او به وجود آمده یا نه. در کشورهایی که یک مقدار از ما قوی‌تر عمل می‌کنند مردم علاوه‌بر اینکه به احزاب و گروه‌ها با سوابقی که دارند نگاه می‌کنند، به خود آدم منطقه خودشان هم نگاه می‌کنند.


پیشنهادی در این باره دارید؟

بله. من اگر رای بیاوریم دنبال این کار می‌روم که هر نفر به یک نفر رای بدهد. مثلا تهران را به ۳۰ قسمت تقسیم کنند مثلا ناحیه دروازه غار و... که مردم به یک نفر رای بدهند تا بتوانند بدهکارشان کیست و طلبکارشان کیست. آن بداند که در این مورد پاسخگو است. یا اینکه تهران به ۶ استان تبدیل شود و این سهم ۳۰ نمایندگی هم در ۶ استان تعریف شود به گونه‌ای که هر استان ۵ نماینده داشته باشد.


با این همه پیش‌بینی‌تان از ترکیب مجلس آینده چیست؟

به نظرم مجلس متعادل‌تری نسبت به مجلس گذشته است.