بیسوادها هم توفیق میخواندند!
یکی از خوانندگانمان به نام حسن بذرافشان کارگر کارخانه کازرونی اصفهان در نامه اعتراضآمیزی به ما نوشت: «کاکاجون، مگه تو فکر میکنی ما کارگرها که خواننده روزنامه تو هستیم روی گنج قارون نشستهایم؟. . . ما تا قبل از گران شدن روزنامه تو، برای اینکه بتونیم روزنامه پنجزاری تورو بخونیم، در کارخونه ده نفر جمع شده بودیم، هر کدام دهشی گذاشته بودیم، میشد پنجزار و یک نسخه روزنامه تورو میخریدیم تا در ساعتهای ناهاری و استراحتمون من که باسوادشون هستم براشون بخونم و اونها بخندند. ولی کاکاجون، هیچ فکر کردهای حالا که روزنامهتو هفتهزار و دهشی کردهای ما کارگرهای بیچاره چیکار کنیم؟ ولی کاکاجون فکر نکن ما دیگه روزنامهتو نمیخونیم.
یکی از خوانندگانمان به نام حسن بذرافشان کارگر کارخانه کازرونی اصفهان در نامه اعتراضآمیزی به ما نوشت: «کاکاجون، مگه تو فکر میکنی ما کارگرها که خواننده روزنامه تو هستیم روی گنج قارون نشستهایم؟... ما تا قبل از گران شدن روزنامه تو، برای اینکه بتونیم روزنامه پنجزاری تورو بخونیم، در کارخونه ده نفر جمع شده بودیم، هر کدام دهشی گذاشته بودیم، میشد پنجزار و یک نسخه روزنامه تورو میخریدیم تا در ساعتهای ناهاری و استراحتمون من که باسوادشون هستم براشون بخونم و اونها بخندند.
ولی کاکاجون، هیچ فکر کردهای حالا که روزنامهتو هفتهزار و دهشی کردهای ما کارگرهای بیچاره چیکار کنیم؟ ولی کاکاجون فکر نکن ما دیگه روزنامهتو نمیخونیم.
ما رفتهایم پنج تا کارگر دیگر را هم جمع کردهایم، اونها هم هر کدوم هفتهای دهشی گذاشتهاند جمعا شده هفت هزار و دهشی و حالا ما ۱۵ نفری روزنامهتو میخونیم.» حالا متوجه شدید بیسوادها چطور روزنامه ما را میخواندند؟
به نقل از یک مقاله نوشته عباس توفیق از گردانندگان مجله فکاهی توفیق قبل از انقلاب
ارسال نظر