«اصل پنجاه پنجاه» و مساله ملی شدن نفت
گروه تاریخ اقتصاد - اصلا چه شد که ما نفتمان را ملی کردیم. مساله این است که دولت شوروی امتیاز نفت شمال را میخواست. وقتی قرارداد قوام - سادچیکف را مجلس رد کرد برای اینکه موازنه برقرار شود آمد گفت دولت مکلف است که در مورد نفت جنوب استیفای حق بکند. استیفای حق مصادف شد با زمانی که قرارداد اصل پنجاه پنجاه در ونزوئلا، امضا شد. وقتی این طور شد عباسقلی گلشائیان [وزیر دارایی وقت] گفت که پنجاه پنجاه را باید به ما هم بدهند. هرچه آمریکاییها فشار آوردند که اصل پنجاه پنجاه را بقبولانند انگلیسها زیر بار نرفتند.
گروه تاریخ اقتصاد - اصلا چه شد که ما نفتمان را ملی کردیم. مساله این است که دولت شوروی امتیاز نفت شمال را میخواست. وقتی قرارداد قوام - سادچیکف را مجلس رد کرد برای اینکه موازنه برقرار شود آمد گفت دولت مکلف است که در مورد نفت جنوب استیفای حق بکند. استیفای حق مصادف شد با زمانی که قرارداد اصل پنجاه پنجاه در ونزوئلا، امضا شد.
وقتی این طور شد عباسقلی گلشائیان [وزیر دارایی وقت] گفت که پنجاه پنجاه را باید به ما هم بدهند. هرچه آمریکاییها فشار آوردند که اصل پنجاه پنجاه را بقبولانند انگلیسها زیر بار نرفتند. خب اصل پنجاه پنجاه در خاورمیانه هم پذیرفته شده بود، اما انگلیسها کوشش کردند که قرارداد «آرامکو» با عربستان سعودی اعلام نشود تا بتوانند قرارداد الحاقی را از بین ببرند. وقتی هم موفق نشدند آمدند گفتند پنجاه پنجاه شرایط دیگری دارد و مغالطه کردند.اگر به موقع آنها اصل پنجاه پنجاه را پذیرفته بودند، جبهه ملی چیزی بیشتر نمیخواست. جبهه ملی هم همان را میخواست که گلشائیان میگفت. وقتی انگلیسها زیر بار نرفتند، مساله نفت سیاسی شد. اعمال نفوذ شرکت سابق نفت هم زمینه کار را به دست میداد. اعمال نفوذ آنها بی حد بود. نه تنها برای انتخاب نمایندگان مجلس، که حتی در انتصاب رئیسان ادارهها اعمال نفوذ میکردند. در چنین وضعی آنها همچنان استنادشان به امتیازنامه بود. خب چه جور از امتیازنامه میشد رهایی جست؟ حزب توده میگفت این را الغا بکنید. نماینده قوچان طرحی داد. عباس اسکندری [که او هم نماینده مجلس بود] هم دنبالهاش را گرفت.مصدق به عنوان یک آدم حقوقی
زیربار این حرف نرفت. گفت قرارداد یک چیز دوطرفه است. یک طرفه که نمیشود لغوش کرد. برای خلاص شدن از امتیازنامه این راه را پیدا کردند که دیدند در ممالک دیگر صنایع را ملی میکنند. گفتند شما هم صنعت نفت را ملی بکنید، امتیازنامه خودبهخود بلاموضوع میشود. ملی کردن جزو حقوق حاکمیت هر ملتی است. من در مملکتم تصمیم گرفتهام که نفت دست بخش خصوصی نباشد. من کاری به قرارداد شما ندارم.
این فرمول در اروپا کار کرده بود و نتیجه اقتصادی هم منظورش بود. در ایران نتیجه اقتصادی منظور نبود، نتیجه سیاسی منظور بود یا نتیجه حقوقی. تا به نحوی قرارداد نفت را منتفی بکنند که قابل عمل نباشد. روی این مساله بود که آمدند نفت را ملی کردند وگرنه همان زمان رزمآرا در گزارش خودش به مجلس گفت که آقا ما لولهنگ نمیتوانیم بسازیم. خب الان هم این جوری است. با اینکه پنجاه سال از آن زمان دور شدهایم، اما فاصله ما با کشورهای توسعهیافته بیشتر شده است.این حرفتان درست است و من هم آنجا آوردهام که آقایان خیال میکردند همین که نفت را ملی بکنند عین دکان سنگکی خریداران صف میکشند. آقا شاطر دو تا هم به من بده! البته این طرز فکر خیلی عامیانه بود. معلوم بود که صنعت نفت را نمیشناسند و از مشکلاتش خبر ندارند. اینها درست و تمام به جای خود، ولی تمام اینها به لحاظ حقوقی مسالهای نبود، اگر واقعا نمیخواستند قضیه را به بنبست بکشانند. مصدق حاضر بود قرارداد ببندد و تمام این کارها را که شما گفتید ما بلد نیستیم به شرکتهای خارجی بدهد.میخواستند هر طور شده امتیازنامه از بین برود اما از بین رفتن امتیازنامه مستلزم آن نبود که ما راهی به خارج
نداشته باشیم. تکنسینهای خارجی میآمدند و برای ما کار میکردند. مصدق حتی حاضر شده بود اکثر مدیران شرکت نفت را از خارج بیاورد. خارجیها را مدیر بکند. تا این حد پیش رفت.بنابراین مساله این نیست که ما با ملی کردن نفت راه را بسته باشیم. میتوانست راه باز باشد ولی آنها ما را تحریم کردند. تحریم انگلیسیها و شرکتهای نفت سبب شد که هیچ کارشناسی نیاید برای ما کار بکند. خود کارمندان انگلیسی میخواستند بمانند و کار کنند، اما تمام شرکتهای نفتی با هم متحد شدند که از ما جنس نخرند. ژاپنیها و ایتالیاییها آمدند و نفت خریدند ولی اینها آمدند جلوی آن را گرفتند برای اینکه وسایل حمل دست کارتلهای نفتی بود.در رم، در ناپولی، در توکیو آمدند نفت ایران را توقیف کردند وعلیه ایران اقامه دعوی کردند. با وجود آنکه تمام دعاوی به نفع ایران تمام شد و دادگاهها به نفع ایران رای دادند که این نفت، دزدی نیست، ولی کدام مشتری است که حاضر باشد جنسی بخرد و ۶ ماه، یک سال در دادگاهها دنبال جنس خودش بدود؟ این جوری شد و ایران در مقابل واقعیت قدرت [کارتلهای نفتی] درماند. نه اینکه به لحاظ حقوقی راهحلی نباشد.
محمدعلی موحد، پژوهشگر و نویسنده کتاب«خواب آشفته نفت»
ارسال نظر