تهران آن روزها
گروه تاریخ اقتصاد- تهران آنچنان بزرگ نبود که خود من که بچه تهران هستم این روزها در آن گم میشوم. تهرانِ قدیم از میدان «ژاله» - شهدا- از آنجا به بعد بیابان و برهوت بود. در «دولاب» و «اکبرآباد» خیار میکاشتند، «چهارصد دستگاه» و «یخچال»، مسلسلسازی و کارخانه برق و یک «ورزشگاه شماره۳» یعنی تقریبا تا خیابان «خراسان» بیابانی بود البته اطراف خیابان «خراسان» یکی، دو کوچه بود مثل کوچه «رختشورخانه». بیشتر فوتبالیستها از این منطقه تهران رشد کردند. در یخچال توپ میزدند. خیابان «پیروزی» و «نبرد» فعلی پیش از این، از میدان «ژاله» تا «قصرِ فیروزه» و «سلیمانیه» بیابان بود پرُاز درخت «توت» که با بچهها به آنجا میرفتیم و توت میخوردیم.
گروه تاریخ اقتصاد- تهران آنچنان بزرگ نبود که خود من که بچه تهران هستم این روزها در آن گم میشوم. تهرانِ قدیم از میدان «ژاله» - شهدا- از آنجا به بعد بیابان و برهوت بود. در «دولاب» و «اکبرآباد» خیار میکاشتند، «چهارصد دستگاه» و «یخچال»، مسلسلسازی و کارخانه برق و یک «ورزشگاه شماره۳» یعنی تقریبا تا خیابان «خراسان» بیابانی بود البته اطراف خیابان «خراسان» یکی، دو کوچه بود مثل کوچه «رختشورخانه».
بیشتر فوتبالیستها از این منطقه تهران رشد کردند. در یخچال توپ میزدند. خیابان «پیروزی» و «نبرد» فعلی پیش از این، از میدان «ژاله» تا «قصرِ فیروزه» و «سلیمانیه» بیابان بود پرُاز درخت «توت» که با بچهها به آنجا میرفتیم و توت میخوردیم. «سلیمانیه» هم متعلق به «وثوقالدوله» برادر «قوامالسلطنه» بود. در جهت ِ دیگر «امجدیه» آخرین محل بود که بعد «فیشرآباد» و «بهجتآباد» و «روزولت» درست شد. خیابان ِ «کارگرِ» فعلی و میدان «ولیعصر» را «آب کرج» میخواندند. آبی که از کرج میآمد در جویی آنجا روانه بود. «جلالیه» هم آنجا بود که محل رژه بود که وقتی از دانشکده افسری فارغالتحصیل شدم آنجا با اسب رژه رفتیم. دیگر بیابانی بود که به سمت کرج روانه بود.
به نقل از گفتوگوی ناصر ملکمطیعی، بازیگر سینما
با ماهنامه «نمایه تهران»
ارسال نظر