چرخ دستی کاغذسازی بخرید
گروه تاریخ اقتصاد - آنچه می خوانید یکی دیگر از نامههای میرزا آقاخان نوری -صدراعظم ناصرالدین شاه- به ناصرخان محمودالملک - نایب اول سفارت ایران در سنپترزبورگ- است. میرزا آقاخان در این نامه از سفیر میخواهد که چرخ دستی کاغذسازی بخرد و به همراه استاد کار به ایران بفرستد. در این صورت به شما نوشته میشود که دو دستگاه چرخدستی بسیار خوب و اعلی که چرخ دستی از آن بهتر متصور نشود به اطلاع عالیجاه امینالتجار ابتیاع نمایید و قیمت آن را از پولی که پیش خود شما میباشد بدهید و یک نفر استاد کامل با سررشته نیز پیدا نمایید و قرارنامه سه ساله با او داد و ستد کنید و شروط لازمه به کفایت خودتان در قرار و مدار او قرار بدهید که شرط اعظم آن تعلیم دادن به چند نفر شاگرد باشد، و آن استاد را با دو دستگاه چرخ مزبور زود و بلاتأمل و فکر روانه نمایید بیاید که عجالتا این چهار دستگاه چرخ دستی به کار بیفتد و چشم مردم ایران ببیند که میتوان کاغذ عمل بیاورند، تا خبر آن چرخ بزرگ بخار هم از آن عالیجاه برسد.
گروه تاریخ اقتصاد - آنچه می خوانید یکی دیگر از نامههای میرزا آقاخان نوری -صدراعظم ناصرالدین شاه- به ناصرخان محمودالملک - نایب اول سفارت ایران در سنپترزبورگ- است. میرزا آقاخان در این نامه از سفیر میخواهد که چرخ دستی کاغذسازی بخرد و به همراه استاد کار به ایران بفرستد.
در این صورت به شما نوشته میشود که دو دستگاه چرخدستی بسیار خوب و اعلی که چرخ دستی از آن بهتر متصور نشود به اطلاع عالیجاه امینالتجار ابتیاع نمایید و قیمت آن را از پولی که پیش خود شما میباشد بدهید و یک نفر استاد کامل با سررشته نیز پیدا نمایید و قرارنامه سه ساله با او داد و ستد کنید و شروط لازمه به کفایت خودتان در قرار و مدار او قرار بدهید که شرط اعظم آن تعلیم دادن به چند نفر شاگرد باشد، و آن استاد را با دو دستگاه چرخ مزبور زود و بلاتأمل و فکر روانه نمایید بیاید که عجالتا این چهار دستگاه چرخ دستی به کار بیفتد و چشم مردم ایران ببیند که میتوان کاغذ عمل بیاورند، تا خبر آن چرخ بزرگ بخار هم از آن عالیجاه برسد.از قراری که خیرالحاج حاجی میرزا محمد مذکور مینمود و مرا به میل و شوق زیاد انداخت، حکایت چرخ ریسمان ریسی را به میان آورده اظهار داشت که به مبلغ ده دوازده هزار تومان ممکن است یک دستگاه چرخ ریسمان ریسی و دو سه چرخ چلوار بافی ابتیاع نموده و به دارالخلافه آورده که به مصرف بیاید و مثل چرخ مرحوم آقا زینالعابدین آهن و چدن نشود، در این باب نیز به آن نور چشم مینویسم که آقا میر علیاصغر را دیده به شور و مصلحت
یکدیگر یک آدم کارخانهدار با سررشته پیدا کرده، قرار خریدن چرخ ریسمانریسی و چلواربافی را بدهید که منفعت این صنعت ده مساوی چرخ کاغذ به جهت ایران خواهد بود و [حقیقتا] این صنعت به ا سم آن نور چشم در ایران شایع خواهد گردید. اما استادی هم باید از برای این کار پیدا کرده قرارنامه از او گرفته شود به او بدهید که به ایران آمده در سر چرخ مزبور باشد و کار بکند. باز مینویسم که شرط اعظم آن باید آموختن به اهل ایران باشد. قرار توقف او را هم هر چند سال بدهید اختیار دارید. اما اگر سه سال به سه سال بدهید گویا بهتر باشد و بدیهی است که مواجب و اجرت استاد چرخ کاغذ دستی را با استاد چرخ ریسمان ریسی و چلوار بافی به مناسبت صنعتشان داده خواهد شد و صرفه دیوان منظور میشود. عجالتا پولی را که موجود دارید به مصرف این چرخ برسانید و زود با استاد روانه دارید که زیاده از آن نور چشم راضی خواهم شد و خدمت بزرگی به دولت کردهاید. زیاده چه نویسم. انتظار زیاد میکشم که زود این خدمت را انجام بدهید. فی سلخ شهر مبارک ۱۲۷۰.
منبع: نامه بهارستان
ارسال نظر