مسافرخانهای به سبک اروپاییها
اغلب کاروانسراها در ایران موقوفهاند و پذیرایی در آنها مجانی است. با وجود این اگر مسافری به خاطر اینکه یک شب را بدون دغدغه خاطر از بدی هوا یا دستبرد راهزنها آنجا به صبح رسانده، چند شاهی به محافظ کاروانسرا انعام بدهد سخت خوشحالش خواهد کرد. مبلغ این پول هر قدر هم ناچیز باشد، او با حق شناسی تمام آن را قبول و در حق وی و طی راهی که در پیش دارد، دعای خیر میکند. . . به شهر قزوین رسیدیم مزد قاطر چیها را پرداختیم و در یکی از اتاقهای طبقه همکف مسافرخانه که پنجرههایش به باغچه باز میشد، برای خود جا گرفتیم.
اغلب کاروانسراها در ایران موقوفهاند و پذیرایی در آنها مجانی است. با وجود این اگر مسافری به خاطر اینکه یک شب را بدون دغدغه خاطر از بدی هوا یا دستبرد راهزنها آنجا به صبح رسانده، چند شاهی به محافظ کاروانسرا انعام بدهد سخت خوشحالش خواهد کرد.
مبلغ این پول هر قدر هم ناچیز باشد، او با حق شناسی تمام آن را قبول و در حق وی و طی راهی که در پیش دارد، دعای خیر میکند... به شهر قزوین رسیدیم مزد قاطر چیها را پرداختیم و در یکی از اتاقهای طبقه همکف مسافرخانه که پنجرههایش به باغچه باز میشد، برای خود جا گرفتیم. تمام وسایل و تجهیزات مسافرخانه به سبک اروپایی بود. رومیزی، دوات، قلم و کاغذ گذاشته بودند که مسافران برای یادداشت استفاده کنند. کفشهای راحتی گلدوزی شده، چند شانه، حتی چند مسواک دندان روی لبه روشویی مرمری گذاشته بودند. مختار مدیر این مسافرخانه دولتی برای خوشامدگویی به اطاق ما آمده و وعده داد که برای شام اسفناج با تخممرغ، پلو، کباب بره و برای دسر، انگور قزوین تهیه میکنند.
برگرفته از سفرنامه ارنست اورسل
ارسال نظر