چشمانداز روشن افسر نظامی انگلیسی از اقامتش در ایران
گروه تاریخاقتصاد-نامهای که میخوانید، از چارلز برجیس (افسر نظامی انگلیس مقیم ایران در سالهای ۱۸۵۵-۱۸۲۸) به والدینش در ۲۵ ژوئیه ۱۸۲۸نوشته زمانی که در تبریز اقامت داشته است: تازه دیروز به اینجا رسیدم و لاجرم نمیتوانم وارد جزئیات شوم. در منزل سرگرد هارت هستم، بدون تردید او نمونهای حقیقی از یک افسر انگلیسی است که تاکنون دیدهام. اگر او پدرم بود، نمیتوانست مهربانتر از آنی باشد که هم اینک است. اینجا همه از من به خوبی استقبال کردند. سرهنگ مکدونالد، سر کیت جکسون و تمام افسران به دیدار من آمدند و بسیار به من محبت کردند.
گروه تاریخاقتصاد-نامهای که میخوانید، از چارلز برجیس (افسر نظامی انگلیس مقیم ایران در سالهای ۱۸۵۵-۱۸۲۸) به والدینش در ۲۵ ژوئیه ۱۸۲۸نوشته زمانی که در تبریز اقامت داشته است: تازه دیروز به اینجا رسیدم و لاجرم نمیتوانم وارد جزئیات شوم. در منزل سرگرد هارت هستم، بدون تردید او نمونهای حقیقی از یک افسر انگلیسی است که تاکنون دیدهام. اگر او پدرم بود، نمیتوانست مهربانتر از آنی باشد که هم اینک است. اینجا همه از من به خوبی استقبال کردند. سرهنگ مکدونالد، سر کیت جکسون و تمام افسران به دیدار من آمدند و بسیار به من محبت کردند. صادقبیگ در ماه آوریل عازم قسطنطنیه شد و به نظر میرسد موفق شده کالاهایش را از طریق قسطنطنیه حمل کند و اینک در حال عزیمت به ایران است. نامههایش بسیار محبتآمیز است و به نظر میرسد که از رفتار من رضایت کامل دارد. شاهزاده عباس میرزا از او با رویی خوش استقبال کرد و همه خواستههایش را برآورده ساخت و کانالهای تجارت با بریتانیا و تجارت ابریشم کاملا در دست وی خواهد بود. او همچنین لقب خان را به دست آورد. تصور میکنم به زودی بار دیگر او را در انگلستان ملاقات خواهید کرد. اگر نتوانستید صورت حساب تفلیس مرا پرداخت کنید به آن فکر نکنید. زمانی که آن را به من عودت دهند از عهده پرداخت آن برخواهم آمد. اما برگشت آن اثری منفی در پی خواهد داشت. شاید برخی از اقوام لطف کنند و آن را برای من پرداخت کنند و من قول میدهم در اولین فرصت مناسب پول آن صورت حساب را به انگلستان بفرستم... میتوانستم پول را توسط آقای مککنزی بفرستم که لطف کرده و این مسوولیت را پذیرفته، اما مادامی که به شاهزاده [عباس میرزا] معرفی نشوم، تهیه آن غیرممکن خواهد بود. و ایشان نیز تا بیست روز دیگر از تهران مراجعت نخواهد کرد. اما فکر نکنید من سمت ستوانی ایشان را ندارم. دقیقا این سمت و امضای موافقت ایشان را به فارسی دارم. منبع: نامههایی از ایران، چارلز و ادوارد برجیس، ترجمه معصومه جمشیدی و حسین اصغرنژاد
ارسال نظر