گروه تاریخ اقتصاد- من در خارج، دست اندرکار شده و حقیقتا تا جایی جلو رفته و با جمعی مشغول همکاری بودم که عمده ایشان سیدمحمد طباطبایی و پسرش آقا سیدمحمدصادق، میرزا یحیی دولت آبادی و ملک المتکلمین بودند و به علاوه به وسیله حاجی میرزا علی محمد دولت آبادی، برادر حاج میرزا یحیی که دستی در بازار و نفوذی در مزاج آقا سیدعبدالله بهبهانی داشت و با حاجی سید محمدرضا شیرازی که بعدا معروف به مساوات شد، دوست بودند و به اتفاق او در میان طلاب نفوذ و رخنه بسیار داشتند و با آقا سیدمحسن برادر صدرالعلما و داماد آقا سیدعبدالله مجتهد (که برای جلب نفع، با عین الدوله هم آمد و شد پنهان و آشکار می کرد) قرار همکاری گذارده و جلسات متعدد داشتیم و نقشه‌های وسیع و همه جانبه طرح کرده و به موقع عمل گذارده بودیم و دریغ بود که با مصلحت اندیشی آقایان مذکور دنبال این اقدامات مهمه را رها کرده و کوتاه بیاییم؛ فلذا چنان که به آنان هم اعلام نمودم، بهتر دانستم که فعالیت‌ها و اقدامات مخفی و آشکار خود را تعقیب نمایم... نمایندگان جراید آلمان را به سالن مهمانخانه ای که در محل اقامتم بود، دعوت کرده و رسما اعلام نمودم که شاه ایران، بر ملت و پارلمان یاغی شده و به‌رغم سوگندهای مکرر، دست به کودتا زده و با کمک افسران روسی و پشتگرمی به حمایت دولت تزاری روسیه، مجلس را به توپ بسته و جمعی نفوس بی‌گناه را برخلاف قانون و بدون محاکمه به دار مجازات آویخته است. با ارتکاب اعمال جانیانه و خائنانه مذکور، صلاحیت بقا بر تخت سلطنت، از شاه ایران سلب شده و محمدعلی شاه در حقیقت فردی یاغی و جنایتکار است و دیگر پادشاه قانونی ایران نیست، بلکه عامل اجرای نقشه‌های بیگانه در ایران است. خاطرات احتشام السلطنه، تدوین سید محمدمهدی موسوی، اول، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۶۶ش. (ص ۵۲۴).