مسائل و پیامدهای نهضت ملی شدن نفت
فاطمه نظری- درسال ۱۹۴۵ بنا به یک برآورد، گفته میشد که ۱/۴۲ درصد ذخایر نفت جهان در خاورمیانه است. ایران در این زمان بیش از تمامی کشورهای عربی، نفت تولید میکرد اما در ازای هر بشکه نفت ۴۲ گالنی تنها ۸ سنت درآمد داشت. تشکیل جبهه ملی در اول آبان ۱۳۲۸ در پی اعتراض منتقدان دولت به تقلب در انتخابات مجلس شانزدهم و قرارداد الحاقی نفت و متعاقب آن انتخاب دکتر محمد مصدق به نخستوزیری دورانی را در تاریخ معاصر ایران پدید آورد که به نهضت ملی شدن نفت معروف است. این دوره با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و شکست نهضت به پایان رسید.
فاطمه نظری- درسال ۱۹۴۵ بنا به یک برآورد، گفته میشد که ۱/۴۲ درصد ذخایر نفت جهان در خاورمیانه است. ایران در این زمان بیش از تمامی کشورهای عربی، نفت تولید میکرد اما در ازای هر بشکه نفت ۴۲ گالنی تنها ۸ سنت درآمد داشت. تشکیل جبهه ملی در اول آبان ۱۳۲۸ در پی اعتراض منتقدان دولت به تقلب در انتخابات مجلس شانزدهم و قرارداد الحاقی نفت و متعاقب آن انتخاب دکتر محمد مصدق به نخستوزیری دورانی را در تاریخ معاصر ایران پدید آورد که به نهضت ملی شدن نفت معروف است. این دوره با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و شکست نهضت به پایان رسید. درباره عوامل شکست نهضت ملی دیدگاههای مختلفی وجود دارد، عدهای مانند آبراهامیان و ذبیح بر نقش عوامل داخلی مثل اهمیت اشتباهات مصدق یا تقویت روزافزون محافظهکاران داخلی مخالف مصدق تاکید دارند. برخی مانند کرمیت روزولت (یکی از دستاندرکاران سیا در کودتای ۲۸مرداد) و گازیوروسکی بر نقش عوامل خارجی تاکید کرده و گفتهاند کودتا بدون مداخله آمریکا امکان موفقیت نداشت. معدودی از صاحبنظران مانند نیکی کدی، کاتوزیان و به درجه کمتری ریچارد کاتم، هم بر اهمیت عوامل داخلی و هم بر حمایت و مداخله عوامل خارجی تاکید کردهاند. به نظر میرسد که تحلیل گروه اخیر به واقعیت نزدیکتر است. هم توطئههای نیروهای مخالف داخلی که با همکاری و حمایت آمریکا و انگلیس صورت میگرفت و هم اشتباهات نیروهای نهضت ملی و اختلافات آنها در شکست نهضت ملی موثر بود. در سال ۱۳۳۱ جبهه ملی، ناتوان از به تصویب رساندن لایحهاش، به صحنه مبارزه انتخاباتی وارد شد تا نه تنها با شاه دوستان و ارتش که با زمینداران محافظهکار و روسای عشایر و ایلات رقابت کند. در شهرهای بزرگ جبهه ملی بیشتر کرسیها را صاحب شد. در تهران که مجموع آرا دو برابر انتخابات پیشین بود، جبهه ملی همه ۱۲ کرسی را به دست آورد، ولی در اکثر حوزههای دیگر استانها بهویژه نواحی روستایی، مخالفان موفقتر بودند. مصدق با پی بردن به اینکه جناح مخالف، اکثریت قابل توجه کرسیهای استانی را به دست خواهد آورد، پس از اینکه انتخابشوندگان به حد نصاب لازم رسیدند (۷۹ نماینده) انتخابات را متوقف کرد. این در حالی بود که در ۵ استان و مرکز استان شامل شیراز، مشهد، استان مازندران، اصفهان و استان خوزستان انتخابات صورت نگرفت و مطلقا نمایندهای در مجلس نداشتند. علت این بود که مصدق تصور میکرد اگر انتخابات شیراز به جریان افتد حتما سردار فاخر حکمت انتخاب خواهد شد یا در مازندران کلبادی و عباس اسلامی که در روزهای آخر دوره ۱۶، علیه دولت مطالبی گفته بود، انتخاب خواهند شد. مجلس هفدهم در ۷ اردیبهشت ۱۳۳۱ گشایش یافت. از ۷۹ نماینده، ۳۰ نفر یا وابسته به جبهه ملی بودند یا موضعی بسیار نزدیک با آن داشتند. این عده عبارت بودند از؛ دکتر کریم سنجابی و زیرکزاده عضو حزب ایران، مظفر بقایی از حزب زحمتکشان، آیتالله کاشانی و شمس قناتآبادی از جامعه مجاهدین اسلام و پشتیبانان غیرحزبی مصدق همچون دکتر سید علی شایگان، مهندس سید احمد رضوی، محمود نریمان، حسین مکی، حائریزاده و خسرو و ناصر قشقایی که پس از پیروزی در انتخابات فارس به این فراکسیون پیوستند.(۱) در حالی که مصدق به شدت درگیر حل مساله نفت و مبارزه با نیروهای استعماری بود، سلطنتطلبان و محافظهکاران طرفدار انگلیس که جرات رویارویی مستقیم با افکار عمومی را نداشتند، کوشیدند تا با طرح مسائل اختلاف برانگیز فرعی، دولت را تضعیف کنند. آنها امام جمعه تهران را به ریاست مجلس انتخاب کردند، از اعطای اختیارات ویژه به مصدق برای مقابله با بحران اقتصادی حاصل از کاهش شدید درآمدهای نفتی خودداری و صدای شکایتهای منطقهای را علیه مرکز بلند کردند. اگر چه با قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ موقعیت شاه و طرفدارانش تضعیف شد و مجلس هم که مرعوب شده بود، لایحه اختیارات قانونگذاری مصدق را تصویب کرد، اما زمانی که یک ماه و چند روز مانده به اتمام آن، مصدق تقاضای تمدید یکساله آن را کرد، این بار مجلس به مخالفت پرداخت و زمانی که علی زهری دولت مصدق را در ۱۵ تیر ۱۳۳۲ استیضاح کرد مصدق تصمیم به انحلال مجلس و برگزاری رفراندوم گرفت. درباره این تصمیم دکتر مصدق اظهارنظرهای مختلفی شده است اما اکثرا این اقدام وی را اشتباه دانسته و از عوامل پیروزی کودتای ۲۸ مرداد و شکست نهضت ملی میدانند. ابتدا باید دید که دکتر مصدق چه دلایلی برای این کار داشته است. وی در خاطراتش میگوید: «چون سیاست خارجی از مراجع بینالمللی و توطئه داخلی نتیجه نگرفت، زمینه سقوط دولت را به دست مجلس فراهم کرد، به این معنا که عدهای از نمایندگان موافق با دولت حاضر شدند علیه دولت رای بدهند و دولت را در مضیقه بگذارند که خود استعفا دهد و اگر نداد، استیضاح کنند و آن را به واسطه نداشتن رای کافی ساقط کنند. مدت ماموریت ۲ نفر از نمایندگان مجلس در «هیات نظارت اندوخته اسکناس» منقضی شده بود و مجلس به جای آن دو باید ۲ نفر دیگر انتخاب کند که یکی از نمایندگان تهران و مخالف دولت به عضویت هیات مزبور انتخاب شد و کافی بود یک جلسه در هیات اندوخته اسکناس حاضر شود و بعد گزارشی راجع به انتشار ۳۱۲ میلیون تومان اسکناس به مجلس تقدیم کند و گرانی زندگی سبب شود که دولت دست از کار بکشد. طرز دیگر سقوط دولت این بود که دولت را استیضاح و رای منفی بدهند و آن را ساقط کنند. استیضاح را هم یکی از نمایندگان دیگر تهران در موضوع غیر مهمی به مجلس تقدیم کرده بود و با چنین پیشامدهایی نه دولت میتوانست آن نماینده تهران را برای حضور در هیات نظارت اندوخته اسکناس دعوت نکند و نه بیش از یک ماه که نظامنامه مجلس شورای ملی برای استیضاح تعیین وقت کرده بود از حضور در مجلس خودداری کند. سقوط دولت به هریک از این دو طریق سبب میشد که نهضت ملی ایران به خودی خود خاموش شود و هدف ملت ایران از بین برود و دیگر هیچوقت کسی دم از آزادی و استقلال نزند و ملت ایران برای همیشه زیربار استعمار بماند. این بود که تصمیم گرفتم کاسه از آش گرمتر نشوم و سرنوشت مملکت را به دست مردم بسپارم. اگر با بقای دولت موافقند رای به انحلال مجلس بدهند تا دولت بماند و کار خود را تمام کند و الا دولت از کار برکنار شود و دولت دیگری روی کار بیاید که هر طور صلاح مملکت باشد بهآن عمل نماید.» (۲) تصمیم دکتر مصدق برای انحلال مجلس هفدهم از طریق مراجعه به رفراندوم در حالی که کمتر از یک سال از عمر آن مانده بود، باعث مخالفت جمعی از برجستهترین مشاوران و هواداران دکتر مصدق از جمله دکتر معظمی، دکتر شایگان، دکتر کریم سنجابی، دکتر غلامحسین صدیقی، خلیل ملکی و محمود نریمان شد. آنها تلاش کردند که مصدق را از تصمیم خود منصرف کنند اما او بر سر رای خود باقی ماند. بنابراین دکتر مصدق که اولین بار ضمن نطق روز ۹ اسفند ۱۳۳۱ در جلسه خصوصی مجلس تهدید به رفراندوم و انحلال مجلس کرده بود، روز پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۳۲ منتخبین فراکسیونهای اتحاد و کشور را به منزل خود دعوت و خطاب به آنها نطقی ایراد کرد. این نطق که چند نوبت در رادیو تهران با آب و تاب فراوان پخش شد و روزنامه اطلاعات عینا آن را درج کرد، تهدیدی بود علیه مجلس شورای ملی و بعدا معلوم شد زمینهسازی کرده است تا دکتر معظمی به جای آیتالله کاشانی به ریاست مجلس برگزیده شود. در تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۳۲ هیات رییسه جدیدی برای مجلس انتخاب شد، در اینترکیب جدید آیتالله کاشانی جای خود را به دکتر عبدالله معظمی داد، ولی نواب رییس که محمد ذوالفقاری و احمد رضوی بودند همچنان در همان سمت باقی ماندند.(۳) دکتر مصدق بهرغم مخالفت مشاوران و یاران خود در جلسه ۴ تیرماه ۱۳۳۲ در منزلش ضمن ابراز علاقهمندی به حفظ احترام و تقویت مجلس، اعلام کرد: «با وضع فعلی مجلس، دولت که مسوول اداره مملکت است بههیچوجه نمیتواند از اختیارات خود صرفنظر کند، زیرا صرف نظر کردن از اختیارات با وضع فعلی مجلس که کوچکترین قدمی در راه اصلاحات بر نمیدارد، به نظر دولت کاملا برخلاف مصلحت و مضر به حال مملکت است و قابل دوام نیست و دولت در مقابل مردم اخلاقا و قانونا مسوولیت دارد و نمیتواند ناظر این اوضاع باشد و ناچار برای رفع این مشکلات باید چارهای بیندیشد.» مهندس رضوی نیز در اعتراض به دکتر مصدق در جلسه فراکسیون نهضت ملی که صبح روز ۲۳ تیرماه ۱۳۳۲ در منزل نخستوزیر تشکیل شد، گفت: «آقای دکتر مصدق شما تا به حال هرچه خواستید به ما تحمیل کردید و ما حرفی نزدیم... شما بر خلاف قانون اساسی از مجلس اختیار گرفتید و بر خلاف قانون ۲سال است که حکومت غیرقانونی نظامی اعلام فرمودهاید و برخلاف قانون در انتخاب رییس مجلس دخالت کردید و با تمام این جریانات ما چیزی نگفتیم ولی دیگر در مورد رفراندوم سکوت نمیکنیم...». دکتر معظمی رییس مجلس شورای ملی نیز در جلسهای که در مجلس برگزار شد، ضمن مخالفت با رفراندوم انحلال مجلس به دکتر مصدق گفت: «در قوانین رفراندوم سابقه ندارد و اکثریت قریب به اتفاق نمایندگان با آن مخالف هستند و بهتر است که این مطلب با میانجیگری حل شود و این کدورت برطرف گردد». دکتر مصدق سخنان رییس مجلس را نیز نپذیرفت. نمایندگان دیگری که در جلسه حاضر بودند نیز گفتند ما همگی با رفراندوم مخالفیم، ولی تاثیری در تصمیم دکتر مصدق نداشت. آیتالله کاشانی نیز طی اعلامیهای در ۸ مرداد ۳۲ مخالفت خود را با رفراندوم اعلام کرد. همچنین آیتالله کاشانی در اعلامیهای در ۱۰/۵/۳۲ رفراندوم را تحریم کرد. در این اعلامیه آمده بود: «هموطنان و برادران عزیزم، ضمن اعلامیه قبلی از مفاسد و مضار رفراندوم شرحی متذکر و همه مستحضر گردیده و توجه دارند که عمل به آن چه ضررهایی برای دیانت و ملت و مشروطیت و مملکت در بردارد، با این حال دوران خود را دوره انقراض دیانت و استقلال مملکت و ملت قرار ندهید و طوق رقیت و اسارت و بندگی را به گردن خود نگذارید. شرکت در رفراندوم خانهبرانداز که با نقشه اجانب طرحریزی شده، مبغوض حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه و حرام است. البته و البته هیچ مسلمان وطنخواهی شرکت نخواهد کرد، گرچه ممکن است بعضی اشخاص غافل و بیاطلاع از حقایق و مضار آن و خائنین وطن فروش برای انجام مقاصد شوم دیگران در رفراندوم شرکت کنند یا اینکه دولت صندوق را از آرای قلابی پرکند. علیایحال عمل به رفراندوم بر خلاف قانون اساسی و مصلحت مملکت و ملت بوده و هیچگونه اثر قانونی ندارد». آیتالله سید محمد بهبهانی نیز در نامهای از دکتر مصدق خواست تا در تصمیم خود برای انحلال مجلس تجدید نظر کند. دکتر مظفر بقایی نیز طی تلگرافی به دکتر مصدق خاطرنشان کرد در صورتی که وی از انجام رفراندوم انحلال مجلس صرف نظر کند، حاضر است به اتفاق علی زهری از سمت نمایندگی مجلس استعفا کنند و این مساله به تصویب هیات اجرائیه حزب زحمتکشان ملت ایران نیز رسیده است. در این میان حزب توده با انحلال مجلس موافق بود و در جریان رفراندوم هم اعضا و هواخواهان این حزب در پیشبرد آن حضوری فعال داشتند و علاوه بر این از دولت خواسته بودند که علاوه بر انحلال مجلس برای تشکیل مجلس موسسان و تغییر قانون اساسی اقدام کند.(۴) رفراندوم بدون موافقت یاران و مشاوران دکتر مصدق برگزار شد. مصدق معتقد بود که چون مردم تهران بیش از سایر نقاط کشور در سیاست واردند، اول رفراندوم در تهران برگزار شود تا آرای مردم تهران بتواند رهبر سایر نقاط شود. در هر شهر، دو محل برای اخذ آرا تعیین شده بود که در یکی موافقین و در دیگری مخالفین انحلال مجلس رای بدهند.در تهران برای موافقان صندوقهایی در میدانهای سپه و راهآهن و برای مخالفان صندوقهایی در میدانهای بهارستان و محمدیه قرار داده شده بود. طرفداران مصدق در میدان بهارستان، الاغی را که بر گردنش قطعه مقوایی به مضمون «مخالفم با رفراندوم» نوشته بود جلوی چادر اخذ آرای مخالفین بسته بودند.(۵) سرانجام رفراندوم در تهران ۱۲ مرداد و در شهرستانها ۱۹ مرداد برگزار شد و جمع کل آرا در تهران و شهرستانها نزدیک به ۲ میلیون رای (از ۱۷ میلیون نفر جمعیت ایران) بود که در تهران ۱۱۵ نفر و در شهرستانها نیز تنها ۷۱۰ نفر رای مخالف دادند و ۹/۹۹درصد رای موافق دادند که خود نشاندهنده کیفیت رفراندوم انجام شده است.دکتر مصدق اعلامیه انحلال مجلس را شخصا بدون عنوان نخستوزیر صادر کرد و بیدرنگ، نتیجه همهپرسی را به اطلاع شاه رساند و از شاه خواست که فرمان انتخابات دوره هجدهم را صادر کند، البته شاه چنین نکرد.(۶) با رفراندوم و انحلال مجلس به نظر میرسید که دکتر مصدق بر تمام دشمنان خود پیروز شده است ولی وی در آن ایام تنهاتر از همیشه بود. نهضت ملی ایران نیز در پیدایش، عملکرد و شکست خود با مجلس در تعامل و ارتباط بود. شکلگیری نهضت ملی ایران به تشکیل جبهه ملی مرتبط است که در اعتراض به آزاد نبودن انتخابات مجلس شانزدهم پیریزی شد. ملی شدن نفت و طرح نخستوزیری مصدق نیز در مجلس شکل گرفت. نحوه تعامل دکتر مصدق با مجلس در شکست نهضت ملی نقش مهمی ایفا کرد. منابع: ۱. جان فوران، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از ۱۵۰۰ میلادی مطابق ۸۷۹ شمسی تا انقلاب،ترجمه احمد تدین، تهران: خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۸۶، ص۴۲۵ـ ۴۲۴. ۲. محمد مصدق، خاطرات و تالمات دکتر محمد مصدق، انتشارات علمی ص ۲۵۴. ۳. مشروح مذاکرات مجلس هفدهم شورای ملی. ۴. حسین مکی، کتاب سیاه: سالهای نهضت ملی از نهم اسفند ۱۳۳۱ تا مرداد ۱۳۳۲، ج هفتم، تهران: انتشارات علمی، ۱۳۷۷، ص۳۶۶. ۵. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، ۱۳۸۰، ص۳۳۱. ۶. محمد علی کاتوزیان، استبداد، دموکراسی و نهضت ملی، نشر مرکز صفحه ۱۰۹.
ارسال نظر