گزارش به ناصرالدین شاه دارالحکومه رشت1287شمسی(1908میلادی)

گروه تاریخ‌اقتصاد- در گزارشی که می‌خوانید وضعیت شهرهای رشت، انزلی و لاهیجان در سال ۱۳۰۴ ه ق واکاوی شده است. هدف از نگارش آن، ارائه اطلاعاتی درباره این شهرها به ناصرالدین شاه قاجار بوده که بنای مسافرت به آنها را داشته است. نویسنده در پایان رساله نوشته است: «این مختصر را هم چون موکب فلک کوکب اعلی حضرت اقدس شهریاری ـ روحی و روح العالمین [له الفدا] ـ در شرف حرکت بود به گیلان معجلا نوشته و به عرض رسانید. ۱۳۰۴». این همان سفر نیمه‌تمام سال ۱۳۰۴ ناصرالدین شاه است که تا قزوین رفت و به دلیل کولاک مجبور به بازگشت به تهران شد. بنابراین، این نوشته یک گزارش دولتی است که هدفش در جریان گذاشتن شاه از داشت‌ها و ناداشت‌های این شهرها، به ویژه بیان نقاط قوت آن است. متاسفانه نویسنده این متن را نمی‌شناسیم؛ اما هر که هست، فردی متعلق به همین نواحی بوده یا دست کم سال‌ها در رشت و نواحی آن زندگی کرده است. این مساله از دانش وی نسبت به آنچه در باره وضعیت شهر، عالمان، اعیان، محصولات و جز اینها آورده، آشکار می‌شود. بحث، از آب و هوای گیلان آغاز شده و در ادامه از محصولات اختصاصی و صادراتی رشت، سخن به میان آمده است. البته برخی از این اقلام مانند نفت و ظروف و بلور، علی‌القاعده از جای دیگری وارد و از طریق گیلان صادر می‌شده است. با این حال، محصولات کشاورزی منطقه، به دلیل آب و هوا و نیز خاک حاصلخیز آن، قابل توجه است و مولف از آنها سخن به میان آورده. افزون بر آن، در ادامه، از شکارهای جنگلی و حتی وجود اسب وحشی و نیز وجود پرندگانی مانند کبک و تیهو ـ که برای شکار مناسب است ـ یاد شده است. در زمینه کشاورزی از حکیم فانوس ارمنی و شانوان فرانسوی یاد شده که در این شهر اقامت دارند. فرد نخست در اصلاح غوزه پنبه و نفر دوم در به عمل آوردن گندمی بهتر از گندم موجود، تلاش داشته‌اند. از نظر نویسنده، شهر رشت زیباست، اما شرایط خانه‌سازی آن با چوب، آن را در معرض آتش سوزی مداوم قرار داده، به طوری که«چندین مرتبه حادثه عظیم به این شهر رسیده که عمارات عالیه و دکاکین و سراها محترق گردیده و باز به حلیه آبادی تجدید شده» است.در ادامه از برخی کاروانسراها و بقاع متبرکه یاد شده و به مناسبت بقعه شیخ زاهد گیلانی، شرحی مفصل از احوال شیخ زاهد و آمدن شیخ صفی‌الدین اردبیلی را در اینجا آورده که تناسبی با موضوع کتاب و اختصار آن ندارد. این مطالب عمدتا از صفوه الصفای ابن بزار گرفته شده و مطلب تازه‌ای ندارد. باور مولف آن است که شهرهای دیگر ایران، هر کدام دو سه عالم دارند، اما «شهر رشت متجاوز از یک صد نفر عالم دارد که اکثر مشغول امر قضاوت می‌باشند». سپس یادی از تجار و اطبای شهر هم دارد که یکی همان حکیم فانوس مسیحی ارمنی اصفهانی است.در رشت شماری خارجی از روسی و انگلیسی هم زندگی می‌کردند که اندک بوده‌اند. به نوشته وی، مجموع آنها ۱۲۲ نفر بوده است. در ادامه از باغات و تفرجگاه‌های عمومی هم یاد کرده و در نهایت، جمعیت شهر رشت را ۲۵ هزار نفر دانسته است. آخرین سخن وی در باره رشت، یاد از معادن این شهر است. نویسنده در ادامه، از دو شهر انزلی و لاهیجان نیز به اختصار یاد کرده است. در وصف انزلی ادیبانه سخن گفته که منهای تعابیرش، محتوایی ندارد، فقط آخرش نوشته است: «عمارت و باغ مرحوم منوچهر خان معتمدالدوله و عمارت و باغ مرحوم سپهسالار اعظم، زیاد با طراوت و باصفاست و در انزلی کاروانسراهای متعدده و دکاکین و بازار موجود است. بندرگاه معتبری است. جمعیت تخمینا دو هزار نفر می‌شود». درباره لاهیجان هم گفته است که قدمت آن بیش از رشت است و «مساجد و مدرسه و حمام و کاروانسراهای معتبر دارد. آبادی و بناهای قدیم در لاهیجان موجود است». سپس درست مانند قصه چشم بادامی، اشارتی به آمدن شاه اسماعیل کرده و از آنجا به سراغ جنگ سلطان یعقوب با فرزندان حیدر رفته، دیگر هیچ اشارتی به لاهیجان ندارد، جز این سطور آخرین رساله که «حضرت شاه اسماعیل تا زمانی که ضمیر منیرش به این معنی الهام‌پذیر شد که صبح خلافت و کامرانی را وقت دمیدن است و نسیم سلطنت و جهانبانی را هنگام وزیدن، در خطه لاهیجان مقیم بود».نویسنده از اینکه نتوانسته درباره سایر نقاط گیلان مطلبی بگوید، گویی شرمنده بوده، اما کمی وقت را بهانه آورده و گفته است: «سایر نقاط گیلان را فرصتی باید تا مفصلا به عرض خاکپای مهر اعتلای مبارک برساند.» *** هوای این شهر غالبا معتدل است. بیش از یک شبانه روز برف دوام نمی‌نماید. باد گرم در زمستان می‌وزد که اهالی رشت خیلی از این باد وحشت دارند که مبادا ناگاه آتشی افروخته شود و باد به اطراف پراکنده نماید و احتراقی واقع شود و اکثر ایام بارندگی می‌شود، به خصوص در سیزدهم ماه و مشهور است شبی که فردا هوا صاف و خوب است، شغال‌های بیشه، فریاد آغاز می‌نمایند. هرگاه سگ‌های شهر جواب دادند، اهالی به اطمینان خاطر، یقین می‌کنند که فردا هوا صاف می‌شود و الا باز بارندگی خواهد بود. خواجه نصیرالدین ـ علیه الرحمه ـ هم نوشته است که شبی هوا صاف بود و به دلایل نجومی، تغییر هوا نمی‌رفت. به آسیایی رسیدم. آسیابان تکلیف به اندرون آسیا نمود. من گفتم: هوای به این خوبی حیف است که من بگذارم و به اندرون آسیا بیایم. در جواب گفت: بسیار خوب هوایی دارد، ولی از آن می‌ترسم که نصف شب در هوا انقلابی پیدا شود و دسترسی نداشته باشید. گفتم: کمال تعجب است. با وجود آنکه من در علم نجوم با اطلاع هستم، تو از کجا تغییر هوا دانی. استدلال نموده و من با همه فضل و علم ندانسته‌ام. آسیابان گفت فردا صبحی معلوم می‌شود. بعد از چند ساعت، هوا انقلاب شدیدی پیدا کرد. بعد از باد و طوفان، تگرگ و بارانی شروع به باریدن نمود که هر قدر فریاد و فغان نمودم که آسیابان در را باز کند، ننمود. آن شب را در کمال سختی گذرانیدم. صبح را آسیابان بیرون آمد. از او سوال نمودم این علم را از که آموخته؟ گفت: سگی دارم؛ هر شب که در هوا تغییری پیدا می‌شود، اگر باد است، سگ پشت در آسیا می‌خوابد و اگر بارندگی سخت بشود، عصر آمده، در کاه‌انبار آسیاب جای خود را درست می‌نماید. دیروز عصر را دیدم که سگ در میان کاه انبار آسیاب جای خود را درست می‌کند و تهیه منزل می‌بیند، این بود که به شما اطلاع دادم. از این فقره می‌توان استدلال نمود که سگ هم بی‌بهره از علم حادثات و وقایع نخواهد بود.هوای تابستان شهر هم به مجاورت دریای خزر، اکثر ایام بارندگی می‌شود و در این فصل بعضی اوقات به شدت خنک می‌شود که آدم میل به آتش و لباس زمستانی می‌نماید و نسیمی هم در تابستان می‌وزد که غالب ایام هوا خنک است.ولی آب خوردن اهل شهر منحصر به آب چاه است که بدترین آب‌هاست. بعضی اشخاص و تجار از آب رودبار که از مجاورت ناصریه می‌گذرد، استعمال می‌نمایند. این خانه‌زاد در طرف مشرقی ناصریه به فاصله چند گام، چشمه پیدا نمود، در میان اشجار که آب آن چشمه زیاد گوارا بود و خیلی خنک که در تابستان محتاج به یخ نیست. سابقا شهر رشت و سایر اطراف، زیاد بد آب و هوا بود که اکثر بومی و غربا مبتلا به ناخوشی تب نوبه بودند و امراض سوداوی شیوع داشت. حال بحمدالله خیلی تخفیف در این دو مرض پیدا شده است. آنچه امراض سوداوی را اطبا فهمیده و سنجیده‌اند، از کثرت خوردن ماهی و سیر و پیاز است که غالبا خوراک مردم آنجاست و هم آب‌های چاه مدتی در اکثر حمام‌ها می‌ماند. استعمال این قسم آب‌ها تولید امراض سوداوی می‌کند. تب و نوبه [کذا] به مجاورت شلتوک‌زار و هوای غیرمعتدل است. حال هوای اکثر امکنه گیلان عراقیت پیدا نموده، به بومی و غربا کمال سازگاری را دارد، و در فصل بهار بهترین ساحت‌های ایران است. آنقدر بلبل و اقسام گل و ریاحین که در ییلاقات گیلان به هم می‌رسد، در هیچ جای عالم نیست. در پرورش گل و ریاحین و اشجار، آب و هوای گیلان، اثر علی حده دارد. رودخانه قزل اوزون متصل به رودخانه سفیدرود می‌شود و اکثر زراعت و شلتوک‌کاری رشت و سایر محالات دوردست را آبیاری می‌کند. محصولات صادراتی رشت محصولاتی که از گیلان حمل به خارج می‌شود: برنج، ابریشم، تنباکو پاپروس، گاو، گوسفند، روغن ماهی، مرکبات؛ آنچه از خارج داخل می‌شود: کالسکه، ظروف حاجی طرخانی، اقسام بلور، قند و چای، نفط، پارچه پشمی، پنبه از هر قسم. نوغان چند سال است که به مثل سنوات سابق به عمل نمی‌آید. به اعتقاد خانه‌زاد همان تغییر هواست و بعضی امکنه که به هوای سابق گیلان باقی مانده است، از شدت انبوهی جنگل و نوزیدن باد خنک، نوغان ابریشم خوب به عمل می‌آید. بعضی از مکان‌ها که جنگل از اطراف تراشیده‌اند، تغییر هوا پیدا شده، خوب نمی‌شود و می‌توان گفت به طور تحقیق که حاصلخیزتر از خاک گیلان در ایران یافت نمی‌شود. به سهولت، صیفی و شتوی در این خاک به عمل می‌آید، به خوبی و فراوانی. مو، یک فرسنگ به بالای درخت جنگلی کشیده و رفته است. میوه‌های خوب حالا در رشت و سایر جاها یافت می‌شود. کاهو در فصل بهار و خربزه کسما، بهترین خربزه‌هاست. و هندوانه مشهور به تخم فرنگی که از لطافت و شیرینی و پرآبی عدیل ندارد و از کِیل به درشتی. سیب و سایر فواکه زیاد است. شکارهای جنگلی از غالی، مرال، آهو، ببر، گراز، اسب وحشی هم در لاهیجان دیده شده. در زمان حکومت مرحوم قاسم خان والی یکی از آنها را با کمند گرفته بودند، ولی بیشتر از دو سه روز نماند و مرد. پرنده همه اقسام یافت می‌شود. کبک و تیهو هم در ییلاقات گیلان زیاد به هم می‌رسد. آنچه شکار در عراق پیدا می‌شود، در گیلان وافرتر یافت می‌گردد. محصولات از جمله چیزهایی که رسم نبود در گیلان به عمل بیاید، آن هم به اقبال اعلی حضرت پادشاهی- روحنا و روح العالمین فداه- عاملی در این چند زراعت شده، به عمل آمده است. تنباکوی پاپروس که به خارجه و اکثر بلاد ایران حمل می‌شود. پنبه و نیل هم حکیم فانوس ارمنی در باغ خود زراعت کرده، به خوبی عمل آمده است. در سنوات ماضیه که پنبه می‌کاشتند، قوزه، همین که شکفته می‌شد، به سبب بارندگی منجمد شده، بی‌مصرف می‌گردید. حال یک نوع پنبه دانه از ینگه دنیا آورده‌اند، قوزه می‌رسد. هر قدر باران می‌خورد، به هیچ وجه آسیب و ضرر نمی‌رسد تا اینکه قوزه را چیده به انبار می‌برند. بعد از چند روز پنبه را از قوزه جدا نموده، بیرون می‌آورند. پنبه بسیار خوب و لطیف به عمل می‌آید که کمتر دیده شده و این زراعت پنبه منحصر است به باغ حکیم فانوس و در سایر امکنه گیلان هنوز معمول نشده است.گندمی که مسیو شانوان فرانسه دو سال است به عمل می‌آورد. خوب گندمی می‌شود، ولی آرد و جو گیلان را از سایر جاهای دیگر می‌آورند. اکثر اهالی گیلان به جز نوغان و حاصل شلتوک به زراعت دیگر مایل نیستند، اگرچه بهتر و خوب‌تر از سایر جاها به دست می‌آید. چوب و آلاتی که به خارجه می‌رود، چوب شمشاد و سایر چوب‌ها است. گره گردو را از ییلاقات گیلان خریداری نموده، به خارجه حمل می‌شود، به فرنگستان می‌برند. مشهور است بعد از ورقه شدن، بعضی گره گردوها مشاهده شده است که تصویرات به اشکال مختلف پیدا می‌شود. اگر فرضا سواری، در محاذی درخت بگذرد، عکس او به عینه در آن گره ثابت می‌ماند، و هکذا ملبوس تابستانی و زمستانی از پارچه‌های حریر و سایر چیزهایی که از حریر و پنبه به عمل می‌آید، خیلی خوب می‌شود. شهر رشت، مقبول‌ترین و زیباترین شهرهاست و تجارت ابریشم در سنوات ماضیه به دو کرور تومان رسیده و چندین مرتبه حادثه عظیم به این شهر رسیده که عمارات عالیه و دکاکین و سراها محترق گردیده است. باز به حلیه‌آبادی تجدید شده.کاروانسراهای خوب و مسجد مشهور به مسجد جامع و مدارس عالیه، یکی از آنها مشهور به مدرسه حاجی سمیع، و حمام‌های ممتاز که مشهور به حمام حاجی آقابزرگ و حمام حاجی محمدصادق گنجه‌ای است، و بقعه‌های متبرکه در شهر رشت متعدد است. اهالی رشت و گیلان، با ذهن و شعور و فراست می‌شوند. از این جهت است که در هر ولایتی از ایران زیاده از چند نفر عالم و فاضل پیدا نمی‌شود، و در شهر رشت متجاوز از یک صد نفر عالم دارد که اکثر مشغول امر قضاوت می‌باشند و اسامی از این قرار است: حاجی میرعبدالباقی حجت الاسلام، آقای آقا سیدحبیب‌الله در زهد عدیل ندارد. آقای سید اسماعیل، میرزا محمدعلی امام جمعه، آقا شیخ جواد داماد حجت الاسلام، حاجی شیخ جواد، ملاحسن دشکائی، ملامحمد خمامی، حاجی ملاقاسم، آخوند ملایوسف، امام الدوله. اعیان شهر رشت از این قرار است: حاجی میرزا محمد علیخان امین دیوان، عبدالحسین خان ولد محمود خان حاکم فومن، حاجی میرزا نصیر مشهور به حاجی حاکم، علی اکبر خان بیگلربیگی، حاجی میرزا محمد علیخان، میرزا یوسف باشی، حاجی میرزا محمدعلی حاکم رحمت‌آباد، میرزا احمد مستوفی. تجار معروف: معین‌التجار، ملک التجار، مشیرالتجار، آقا محمد ابراهیم کسمائی، آقا موسی تاجر رشتی.اطبای معروف: حاجی سید جعفر حافظ الصحه، میرزا باقر شیرازی، میرزا ابراهیم رشتی، میرزا یحیی قزوینی، حکیم فانوس مسیحی از جلفای اصفهان. رشت خیابان سعدی ۱۳۱۴ش

گزارش به ناصرالدین شاه