کدورت سرد قوام و پسیان
امید پارسانژاد- هنگامی که رییس تشریفات دربار سلطان احمدشاه قاجار، در زندان عشرت آباد به دیدن قوام السلطنه رفت و به او گفت برای رییس الوزرایی در نظر گرفته شده است، حدود سه ماه از ماجرای دستگیری قوام در مشهد میگذشت. کلنل محمد تقی خان پسیان، فرمانده ژاندارمری خراسان، اواسط فروردین ۱۳۰۰، قوام را که والی خراسان بود به دستور سیدضیاء (رییسالوزرای دولت کودتا) دستگیر کرده و به تهران فرستاده بود. بنابراین، عجیب نبود که قوامالسلطنه فقط یک روز پس از دریافت فرمان رییسالوزرایی، یکی از نزدیکانش را در مشهد به جای کلنل پسیان، کفیل ایالت خراسان کند. کلنل پسیان این تصمیم رییس الوزرای جدید را نپذیرفت که این هم البته تعجبی نداشت. قوام و کلنل هرگز دلخوشی از هم نداشتند.
کدورت
کلنل محمدتقی خان پسیان، تبریزی بود. اجداد او پس از اینکه فتحعلی شاه قفقاز را از دست داد به ایران آمدند. مردان خانواده پسیان نظامیانی مورد احترام و با کفایت بودند. محمد تقی خان نیز در جریان جنگ جهانی اول در نبردهایی در غرب کشور رشادت به خرج داده بود و در اواخر جنگ برای تکمیل تحصیلات نظامیاش به آلمان رفته بود. او در بازگشت به ایران فرمانده ژاندارمری خراسان و مامور تجدید سازمان آن شد.در این هنگام قوامالسلطنه والی خراسان بود. میان قوام و پسیان به تدریج کدورتی سرد به وجود آمد. قوام، پسیان را تازه به دوران رسیده میدانست درحالی که از نظر پسیان، قوام مردی مرتجع و فاسد بود. هر دو مردانی مقتدر بودند و چندان به یکدیگر توجه نداشتند تا اینکه وقوع کودتای ۱۲۹۹ و رییس الوزرا شدن سیدضیاءالدین طباطبایی همه چیز را تغییر داد.
احمدشاه در تلگرافی که روز پس از کودتا برای حکام همه ایالات فرستاد، رییس الوزرایی سیدضیاء را اعلام کرد. مصدق السلطنه، والی فارس و قوامالسلطنه والی خراسان، حاکمان قدرتمند دو ایالت مهم ایران، هر یک به شیوه خود، رییس الوزرایی سید ضیا را نپذیرفتند. مصدق به این بهانه که «این تلگراف (حکم رییس الوزرایی سیدضیاء) اگر در فارس انتشار یابد اسباب انقلاب و اغتشاش خواهد شد» از انتشار آن خودداری کرد؛ در حالی که قوام در پاسخ تلگراف رییسالوزرای جدید، او را «آقای سیدضیاءالدین، ناشر روزنامه رعد» خطاب کرد و به این ترتیب نشان داد که ریاست او را به رسمیت نمیشناسد. مصدق وقتی مقاومت را بیفایده دید کنارهگیری کرد و به سران بختیاری پناه برد. اما ماجرای خراسان به شکل دیگری پیش رفت. کلنل پسیان و دوستان دموکراتش، سیدضیاء را ناجی ایران میدانستند که میتوانست «رجال مرتجع و فاسد» را کنار بزند و طرحی نو دراندازد. بنابراین محمدتقی خان در عمل به فرمان رییسالوزرا مبنی بر دستگیری قوام تردید نکرد. قوام به همراه جمعی از رجال خراسان که روز ۱۳ فروردین ۱۳۰۰ از مراسم سیزده به در در روستایی نزدیک مشهد باز میگشتند، توسط ژاندارمهای کلنل پسیان بازداشت شدند. قوام تحت الحفظ به تهران فرستاده شد و کلنل توسط سیدضیاء به فرمانداری نظامی خراسان منصوب شد.
نافرمانی
کمتر از سه ماه بعد دولت سیدضیاء سقوط کرد و قوام السلطنه، زندانی عشرت آباد، رییس الوزرا شد. او روز بعد یکی از نزدیکانش به نام نجدالسلطنه را که در مشهد بود کفیل ایالت خراسان کرد. کلنل که خطر را احساس کرد، نجدالسلطنه و تعداد دیگری از دوستان قوام را بازداشت کرد. محمدتقی خان ۶۰۰۰ ژاندارم تعلیم دیده در اختیار داشت، با وجود این، وفاداریاش به مشروطهخواهی باعث شد در تلگرافی به مرکز پیشنهاد کند حقوق دو سالش را بدهند و بگذارند برای ادامه تحصیل به اروپا برود. این پیشنهاد عملا رد شد. چندی بعد صمصامالسلطنه بختیاری، رییسالوزرای اسبق، به حکومت خراسان منصوب شد. کلنل او را محترمانه نپذیرفت. شیوه پسیان در این مدت «کجدار و مریز» بود. او نمیخواست یاغی یا شورشی محسوب شود، در عین حال فرامین دولت قوام را هم نمیپذیرفت.
نگرانی قوام و سردارسپه این بود که پسیان در خراسان و کوچک جنگلی در گیلان همدست شوند و نیروهایشان را روانه تهران کنند. اگر چنین اتفاقی میافتاد، نیرویی که توان مقابله با آنها را داشته باشد در مرکز وجود نداشت. سردارسپه یک نیروی کوچک قزاق روانه خراسان کرده بود. اما این نیرو توان نبرد با ژاندارمهای کلنل را نداشت و در نزدیکی مشهد اردو زده بود.در این هنگام قوام به فکر استفاده از خوانین محلی افتاد. این خوانین و در راس آنها سردارمعزز بجنوردی و امیر شوکتالملک، از سیاست تمرکز گرایانه محمدتقی خان و پافشاری او بر اخذ مالیات از زمینداران ناراضی بودند. بنابراین هنگامی که رییس الوزرا با تلگراف از آنها خواست «با تمام قوا بر ضد محمدتقیخان متمرد اقدام و خدمات خود را به منصه ظهور» برسانند، فوری دست به کار شدند. کلنل پسیان با شوکتالملک، زمین دار بزرگ جنوب خراسان وارد مذاکره شد، اما ناچار شد برای مقابله با کردهای شادلو که به فرمان سردارمعزز از شمال به سوی مشهد میآمدند، با نیروی کوچکی به سوی قوچان بتازد. محمدتقی خان در نبردی که میان ژاندارمها و نیروهای سردارمعزز درگرفت، کشته شد. نیروی کوچک قزاق، پس از مرگ کلنل، پیروزمندانه وارد مشهد شد. مدتی بعد نهضت جنگل گیلان نیز در هم شکست. از میان رفتن کلنل پسیان و میرزا کوچک جنگلی، اشتراک منافع میان قوامالسلطنه و سردارسپه را پایان داد. در این مدت قوام پول ناچیزی را که در اختیار دولت بود، با سخاوتمندی در اختیار نیروی قزاق قرار میداد تا توانایی مقابله با تهدید خراسان و گیلان را داشته باشند. اما پس از آن اختلاف میان او و سردارسپه بالا گرفت و این اختلاف به سقوط دولت قوام کمک کرد.
ارسال نظر