روایت دیگر
جنگ جهانی دوم و سقوط اقتصادی ایران
از نظر سیاسی، محمدرضا شاه، تنها یکی از چند بازیگر عمده سیاسی بود و مجموعهای از روزنامهها، حزبهای سیاسی و سازمان تازه تاسیس، اتحادیههای کارگری، بازیگران دیگر صحنه سیاسی را تشکیل میدادند. اینها همه در جوی صورت میگرفت که ایران در اشغال متفقین بود. نیروهای شوروی در شمال و نیروهای انگلیسی در جنوب و مشاوران آمریکایی در خدمت دولت و ارتش ایران، در تهران بودند و ایران به صورت خط تدارکاتی شوروی در آمده بود. این تحولات در اوضاع داخلی و بینالمللی ایران در طی جنگ جهانی دوم زمینه را برای جنبشهای بعدی ۱۳۲۴-۱۳۲۵ و ۱۳۳۰-۱۳۳۲ش. آماده ساخت.
کمبود ارزاق عمومی
اشغال ایران به وسیله ارتشهای بیگانه سبب کمبود ارزاق عمومی و صعود سرسام آور بهای کالاهای مصرفی شد. همه ۱۵میلیون جمعیت کشور در جنگ جهانی دوم با مشکلات عظیمی روبهرو بودند. ایران صحنه مداخله نیروهای متفقین و خط تدارکاتی آذوقه و مهمات به شوروی شد. متفقین قول داده بودند، برای مردم ایران تا حد امکان مشکلی به وجود نیاورند؛ اما بخشهای کلیدی اقتصادی، کشاورزی، صنعت و خدمات بازرگانی خارجی، بودجه دولت و سطح زندگی، بر اثر اشغال شدیدا آسیب دید. بخشهای معدودی مثل پرورش اسب و گوسفند رشد نسبی داشتند؛ زیرا فشار حکومت رضاشاهی، از ایلات و اسکان اجباری آنها برداشته شد. کاهش تولید محصولات غذایی از یک سو و تقاضای ارتش های اشغالگر خارجی از سوی دیگر برای مواد غذایی،به قحطی شدیدی در اکثر مناطق ایران خاصه آذربایجان و سواحل دریای خزر منتهی شد.
صنایع ایران
صنعت ایران هم از رهگذر جنگ آسیب دید و سهم صنعت در تولید ناخالص ملی، را کاهش داد. ایجاد کارخانههای بزرگ و با بیش از ۱۰ کارگر در خلال جنگ افت شدیدی کرد. بخش عمده صنعت یعنی بافندگی، شدیدا تنزل یافت. چون جایگزین کردن قطعات یدکی کارخانهها و نصب و راهاندازی ماشینهای جدید، به دلیل جنگ با مشکلات فراوانی روبهرو بود. صنایع کارخانهای که در دهه ۱۳۱۰ از نظر وسایل و تجهیزات شدیدا به آلمان وابسته شده بود، سخت آسیب دید. صنایع دولتی به فراموشی سپرده شدند. علت این امر تا حدی تامین نظر آرتور میلسپو آمریکایی، مشاور اقتصادی دولت بود. متفقین برای راهاندازی و فعالیت راهآهن سراسری برای صنعت نفت، ساختمان سازی و سایر فعالیتها به کارگر ایرانی نیاز داشتند. اینها همه موجب افزایش فعالیتهای خدماتی شد. تنها انگلیسیها ۷۵ هزار ایرانی را در طول جنگ به کار گرفتند؛ اما نباید چنین پنداشت که ایران از این روند سودی برده است، هزینه استفاده از راهآهن سراسری بنا به محاسبه مصدق ۱۴۰ میلیون دلار بوده؛ اما متفقین تنها ۵/۲میلیون دلار به خاطر استفاده از این وسیله پرداخته بودند.
تجارت خارجی و نقش انگلیس و شوروی
تجارت خارجی حوزه دیگری بود که متفقین در آن به استثمار ایران پرداختند. به این معنی که کالاهای خود را به ایران با بالاترین قیمت میفروختند، ارزش پول ایران را کاهش میدادند، اسکناس چاپ میکردند و خودشان به خودشان اعتبار میدادند. کاهش ارزش پول ایران موجب شد که سود متفقین در خرید کالاهای ایران دو برابر شود. توان وارداتی ایران شدیدا افت کرد و ایران نتوانست، نیاز صنعت به کالاهای سرمایهای و اجناس مصرفی و تمام شده را تامین کند. صادرات نفت، رشد چشمگیری یافت، چون متفقین به آن نیاز داشتند. به این ترتیب ایران در طول جنگ با مازاد تجاری عظیمی معادل 50 میلیون دلار در سال روبه رو بود؛ اما بخش عمده این مازاد به ایران پرداخت نشد، بلکه در شوری و بریتانیا باقی ماند. در پایان جنگ ذخایر ایران در مسکو 12میلیون دلار طلا و 8 میلیون دلار ارز بود. این ذخایر در آنجا مسدود شد و به هر حال در دسترس ایران نبود. البته بریتانیا به خاطر کنترل صنعت نفت ایران باز هم برجستهترین بازیگر خارجی در اقتصاد ایران بود. چون در حین جنگ جهانی دوم، نفت عظیمی از چاههای جنوب استخراج میکرد و سود سرشاری از این جهت میبرد. شوروی با استفاده از حضور نیروهای
اشغالگر خود در شمال کوشید نفوذ خود در کشور را که در دهه 1310 در برابر آلمان و بریتانیا از دست داده بود، اعاده کند. 21 درصد صادرات غیر نفتی و 17 درصد واردات ایران با شوروی بود. در پایان جنگ تراز بازرگانی شوروی با ایران 20 میلیون دلار کسری به سود ایران نشان میداد؛ مشکل دوم ایران با شوروی آن بود که شوروی مازاد غله آذربایجان را در سال 1321 قبضه کرد و موجب قحطی در تهران شد؛ اما در سال 22 با آزاد کردن 25 هزار تن غله تا حدی از فشار قحطی کاست.
ورشکستگی اقتصادی و شیوع قحطی
در سال 1321 وضع غلات مشکل بزرگی را ایجاد کرده بود. به علت مهاجرت کشاورزان، بیثباتی اوضاع سیاسی، عدم امکانات زراعی، کمبود وسایل حمل و نقل، کشت و برداشت غله در نقاط مختلف کشور با سختی انجام میگرفت و حمل آن از نقطهای به نقطه دیگر به زحمت امکان پذیر بود. در این زمینه سیلوهای خالی از گندم و در نتیجه احتیاج به وارد کردن گندم مورد نیاز از خارج بود. بر اثر وقایع شهریور 1320 روابط بازرگانی با کشورهای اروپا محدود و مسدود شد و همین امر موجب شد که دولت نتواند گندم مورد نیاز نانوایان را در اختیار آنان بگذارد. همه روزه سیل شکایات درباره گرانی هزینه زندگی و کمبود حقوق کارمندان از اطراف و اکناف ایران به تهران میرسید و دولت که با مشکلات زیادی دست به گریبان بود، حداکثر تلاش خود را به کار برد؛ اما نتوانست از افزایش قیمتها جلوگیری کند.
ارسال نظر