روایت دیگر
نگاهی به تاریخچه بافت پارچه در ایران
به گفته محققان، پیشینه بافت پارچه در ایران به هزارههای پیش از میلاد میرسد. نمونههای قدیمی بسیاری نیز در کاوشها به دست آمده است.
زهره روح فر
به گفته محققان، پیشینه بافت پارچه در ایران به هزارههای پیش از میلاد میرسد. نمونههای قدیمی بسیاری نیز در کاوشها به دست آمده است. دوک نخریسی اولین وسیله پارچه بافی است که الیاف را به نخ تبدیل میکند. تکامل این وسیله نقش مهمی در پیشرفت فن نساجی داشته و مقدمه پیدایش چرخ نخ ریسی بوده است. یافتههای باستانشناسی نشاندهنده استفاده دوک از دوره نوسنگی است. در بسیاری از محوطههای باستانی عصر نوسنگی ایران دوکهای متعددی یافت شدهاند. مهری به دست آمده از محوطه چغامیشِ خوزستان متعلق به ۳۳۰۰ قم زنی را در حال نخریسی نشان میدهد. دستگاه بافندگی وسیله بعدی است که تاریخ ابداع آن به اوایل هزاره چهارم قبل از میلاد میرسد. بر روی مهری که از شوش به دست آمده است، دو نفر در کنار دستگاه بافندگی نقش شدهاند که نشاندهنده وجود این حرفه در آغاز عصر شهرنشینی است. این دستگاه یکی از دستاوردهای تاریخ تمدن است که تمدنهای ایران، چین، سوریه و مصر در تکامل آن سهم بسزایی داشتهاند. کار دستگاه بافندگی درهم تنیدن تار با پود است. دستگاه بافندگی تارها را به حالت کشیده نگاه میدارد تا پودها را بهآن ببافند. نخستین بافته یافت شده از تپه یحیی در کرمان، متعلق به هزاره پنجم قبل از میلاد و از نخهایی است که از الیاف حیوانی به دست آمدهاند.
ایجاد طرح و نقش بر روی پارچه نیاز به ابزار و مهارتهای فنی داشت. به احتمال زیاد، بافت پارچههای طرح دار به شکل طرح دوپودی در جنوب و غرب ایران در حدود دوهزار سال قبل از میلاد رایج شده بود. در این روش دو پود باهم و در یک سازمان به کار میرفتند، یکی برای بافت ساده و دیگری برای جایی که لازم بود طرح بر روی پارچه آورده شود. این روش شکل سادهای از پارچه مرکب است. کمی بعد از ایران، در چین نوعی بافت رایج شد که اصطلاحا به آن تار طرح مرکب میگویند.. این دو شیوه بافت با روشهای چینی از دوره اشکانی در شرق ایران رواج داشت و به تدریج به سوی غرب گسترش یافت. بافندگان ایرانی روش دو تار را به کار بردند، ولی چون به طرح بافت پودی عادت داشتند، روش چینیها را معکوس کردند و پارچهای ترکیبی بافتند که طبق طرح یکی از پودها روی پارچه قرار میگرفت. این روش ترکیبی از اوایل دوره ساسانی در ایران رواج یافت و سپس به روم شرقی، سیسیل، ایتالیا و شمال اروپا راه یافت و به نام پارچههای مرکب شهرت پیدا کرد.مهمترین و بزرگترین کارگاههای حریر بافی در زمان ساسانیان در خوزستان، به ویژه شهرهای شوش، شوشتر و جندیشاپور قرار داشتند. علاوه بر خوزستان در خراسان، طبرستان، گرگان، آذربایجان و فارس نیز پارچهبافی رونق فراوانی داشته است.
از دیگر شهرهای معروف این دوران میتوان به ری هم اشاره کرد، بافندگان این شهر در بافت نوعی پارچه ابریشمی معروف به «دورو» تبحر بسیاری داشتهاند. یکی از معروفترین پارچههای این دوره، طراز نام دارد. طراز به پارچههایی اطلاق می شد که حاشیهای کتیبهدار داشت. در زمان خلافت امویان و عباسیان پارچههای طراز اهمیت ویژهای داشته، به طوری که کارگاههای بافت این پارچه در جوار قصر خلفا دایر میشد. بر این پارچهها نام و نشانههای ویژه خلفا را مینوشتند. اهمیت این پارچه به اندازه ضرب سکه یا خواندن خطبه بوده است و از علامتهای خلع ید این بوده که نام خلیفهای را روی طراز ننویسند. قطعه طرازی در موزه مترو پلیتن نگهداری میشود که کتابت آن گلدوزی شده و سال ۲۶۶ هجری در شهر نیشابور بافته شده است.با استیلای مغولها بر ایران،دوران رکودی را در تمامی زمینههای فرهنگی، هنری، اقتصادی و... شاهد هستیم. هنر پارچه بافی نیز از این قاعده مستثنی نیست. چنان که مراکز و شهرهای مهم پارچه بافی، با حمله مغولها رو به ویرانی گذاشتند. اما به قدرت رسیدن غازان خان و تدبیرهای رشیدالدین فضلالله وزیر او، زمینههای فعال شدن کانونهای هنری فراهم شد. در این زمان ابریشم به عنوان یکی از اقلام صادراتی ایران درآمد. حتی معروف است الجایتو پس از فتح گیلان به جای مالیات از امرای شهر ابریشم میگیرد.بعد از این در زمان تیموریان علاوه بر خراسان بزرگ که پیشتر هم در زمینه بافت پارچه شهرت داشت، شهرهای یزد، کاشان، کرمان و تبریز هم در این زمینه بسیار فعال شدند، به طوری که محصولات خود را به سایر نقاط صادر میکردند. از نمونههای پارچه این دوران تعداد اندکی شناسایی شده است.اما در زمینه هنر بافت پارچه، باید قرون نهم و دهم هجری را عصر طلایی این هنر نامید. در این دوره شهرهای بسیاری به بافت خاص یک پارچه شهرت داشتند. برای نمونه اصفهان مرکز تولید پارچههای زربافت و قلمکار بود، یا در کاشان انواع پارچههای مخمل و ابریشم بافته میشد. گفته میشود تنها در یکی از حومههای شهرکاشان به نامهارون، هزار نفر کارگر ابریشم باف مشغول کار بودهاند. در دوران قاجار هم سیر پیشرفت بافت پارچه را شاهد هستیم، البته نه در حد و اندازه عصر صفوی و تیموری. اما از همین دوران است که ورود پارچههای خارجی رونق میگیرد، فاستونی و ساتن از جمله پارچههایی محسوب میشوند که استفاده از آنها در این برهه متداول میشود. معروف است که امیرکبیر در زمان صدارت خود خرید پارچههای خارجی را تقبیح کرده و از مردم میخواهد از پارچههای داخلی استفاده کنند، از همین رو پارچه ترمهای که در آن زمان بافته میشده، به شال امیری معروف میشود و... شروع سیر قهقرایی بافت پارچه در ایران با ورود اجناس خارجی در عصر پهلوی رقم می خورد. یعنی دورانی که واردات انبوه لباسهای «حاضر وآماده» خارجی باب میشود.
ارسال نظر