روایت دیگر
۳۰ تیر، پیروزی مردم بر قدرت
گروه تاریخ اقتصاد - قیام سی تیر ۱۳۳۱ نقطه عطفی در مبارزات نهضت ملی شدن صنعت نفت، یکی از جنبشهای اصیل سیاسی ـ اجتماعی تاریخ معاصر ایران و اوج تجلی اراده مستقیم مردم در تاسیس دولت مبتنی بر خواست ملت بود. این قیام یک سال و ۴ ماه پس از به ثمرنشستن نهضت ملی صنعت نفت رخ داد. پس از برگزاری انتخابات دوره هفدهم و افتتاح مجلس شورای ملی و بازگشت دکتر مصدق از دادگاه لاهه و در بحبوحه مبارزات نهضت ملی شدن نفت، با وجود اظهار تمایل اکثریت نمایندگان مجلس جدید به نخست وزیری مجدد دکتر مصدق، ناگهان وی از سمت خود استعفا داد. علت این امر کارشکنیهای اقلیت مجلس، تحت رهبری سید حسن امامی؛ عدم ابراز تمایل مجلس سنا به زمامداری دکتر مصدق و اختلاف بر سر درخواست اختیارات بیشتر برای نخست وزیر بود. سیدحسن امامی با اکثریت آرا توانست به عنوان رییس مجلس شورای ملی انتخاب شود. براساس سنت پارلمانی، پس از انتخاب هیات رییسه مجلس، نخست وزیر قبلی باید از سمت خود کنارهگیری کند تا مجلس جدید رای تمایل خود را در حفظ دولت قبلی یا معرفی دولت جدید اعلام دارد. با وجود مخالفت جمعی از نمایندگان، اکثریت مجلس یعنی ۵۲ نفر از ۶۵ نفر نماینده حاضر در جلسه، در روز پانزدهم تیرماه ۱۳۳۱ به نخست وزیری دکتر محمد مصدق اظهار تمایل کردند، اما روز بعد، مجلس سنا ابراز تمایل خود را به ارائه برنامههای دولت و ملاحظه و بررسی آن برنامهها موکول کرد. دکتر مصدق روز شانزدهم تیر به دلیل عدم اظهار تمایل مجلس سنا از قبول پست نخست وزیری خودداری کرد. روز هجدهم تیر از میان نمایندگان حاضر در مجلس سنا تنها ۱۴ نفر به زمامداری دکتر مصدق ابراز تمایل کردند. آیتالله کاشانی در واکنش به مخالفت مجلس سنا در تایید ادامه زمامداری دکتر مصدق، اعلامیه شدیداللحنی صادر کرد. از طرف احزاب، گروهها، اصناف، پیشه وران و بازاریان نیز تلگرافها و نامههای فراوانی در حمایت از مصدق به مرکز ارسال شد. تحت فشار گروههای سیاسی و درخواستهای مکرر مردم و اظهار تمایل مجلس شورای ملی، شاه بهرغم مخالفت مجلس سنا، فرمان نخست وزیری دکتر مصدق را صادر کرد. مصدق این بار اعطای اختیارات شش ماهه و درخواست مقام وزارت جنگ را پیش شرط پذیرش مقام نخست وزیری قرار داد. شاه از دادن مقام وزارت جنگ به نخست وزیر امتناع کرد و دکتر مصدق استعفا داد. وی طی نامهای در ۲۵ تیر به شاه نوشت: «چون درنتیجه تجربیاتی که در دولت سابق به دست آمده پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب میکند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصا عهدهدار شود و این کار مورد تصویب شاهانه واقع نشد، البته بهتر آن است که دولت آینده را کسی تشکیل دهد که کاملا مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند. با وضع فعلی ممکن نیست مبارزاتی را که ملت ایران شروع کرده است پیروزمندانه خاتمه دهد.» پس از استعفای دکتر مصدق، در جلسه غیرعلنی، اکثریت مجلس به زمامداری احمد قوام ابراز تمایل و شاه فرمان نخستوزیری او را صادر کرد. قوام نیز در روز بیست و هفتم تیر اعلامیه شدیداللحنی با عنوان «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» صادر کرد که از رادیو پخش شد. در این هنگام آیتالله کاشانی به مخالفت شدید با حکومت قوام پرداخت و مردم را به مبارزه دعوت کرد. آیتالله کاشانی طی اعلامیهای خطاب به قوام چنین گفت: «احمد قوام باید بداند در سرزمینی که مردم رنجدیده آن پس از سال ها رنج و تعب شانه از زیر بار دیکتاتوری بیرون کشیدهاند، نباید اختناق افکار و عقاید را اعلام و مردم را به اعدام دستهجمعی تهدید نماید. من صریحا میگویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است در راه این جهاد کمر همت بربسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعماری ثابت کنند تلاش آنان در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است و ملت مسلمان ایران به هیچ یک از بیگانگان اجازه نخواهد داد که به دست مزدوران آزمایش شده، استقلال آنان پایمال و نام باعظمت و پرافتخاری که ملت ایران در اثر مبارزه مقدس خود به دست آورده است، مبدل به ذلت و سرشکستگی شود.» آیتالله کاشانی سپس در مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی صراحتا اعلام کرد: «اگر قوام ظرف ۴۸ ساعت نرود اعلام جهاد خواهم کرد و شخصا کفنپوشیده پیشاپیش مردم به مبارزه خواهم پرداخت.» پس از این موضعگیری قاطع آیتالله کاشانی و تعطیلی بازار و مغازهها، مردم روز ۳۰ تیر به خیابانها آمدند و خواستار سرنگونی قوام شدند. دولت برای مقابله با مخالفتهای مردمی دستورات اکیدی به نیروهای شهربانی و ارتش صادر کرد، ولی با وجود سرکوب شدید، نارضایتی مردمی از دولت قوام و حمایت از دکتر مصدق به اوج خود رسید. اعتصابات، تظاهرات خیابانی و درگیریهای مردمی با پلیس و ارتش گسترش یافت و با اعلام تعطیلی روز سیام تیر از سوی گروهها، احزاب، جمعیتهای دینی و سیاسی هوادار دکتر مصدق، درگیری به اوج رسید. در این روز نیروهای نظامی، مردم را به گلوله بستند و عدهای را به شهادت رساندند. سرلشکر وثوق فرمانده ژاندارمری نیز کفنپوشان کرمانشاه، همدان و قزوین را در کاروانسرا سنگی به گلوله بست و از حرکت آنان به تهران جلوگیری کرد. نمایندگان دولت و شاه با عجله به ملاقات آیتالله کاشانی رفتند تا ایشان را به آرام کردن مردم راضی کنند. اما وی با صراحت درخواست آنان را رد کرده و تاکید کرد که اگر قوام کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد. شاه که موقعیت خویش را در خطر میدید دولت قوام را در غروب روز سی تیر برکنار کرد و در همان روز از ۶۴ نماینده مجلس ۶۱ نفر به زمامداری دکتر مصدق اظهار تمایل کردند و شاه نیز مجبور به صدور فرمان نخست وزیری مصدق در سی و یکم تیر شد. به این صورت جنبش مردمی توانست با حمایت از دکتر مصدق باردیگر بر قدرت شاه و اطرافیانش پیروز شود.
ارسال نظر