خواندنیهای تاریخ
خاطرهای از اولین سازمان جاسوسی شوروی
سازمان جاسوسی شوروی که در جهان به عنوان «کا. گ. ب» شناخته میشد، شکل کامل شده تشکیلاتی بود که در ۲۰ نوامبر ۱۹۱۷ به دستور لنین بنیانگذار بلشویسم و تحتنام «چکا» بهوجود آمده بود. «چکا» واژه اختصاری عبارت روسی «کمیته فوقالعاده مبارزه با ضد انقلاب، خرابکاری و نفوذ غیرمجاز» بود. اولین رییس این سازمان شخصی به نام «فلیکس ادموند زرژینسکی» از یک خانواده اشرافی لهستانی بود که در شقاوت وبیرحمی همتا نداشت. وی در سال ۱۹۱۸ گفته بود «چکا، یک دادگاه نیست، یک سازمان مسلح زیرزمینی است. ما طرفدار ترور متشکل هستیم. ما بهخاطر شرایط خود ناگزیر هستیم حتی اگر گاهی لبه شمشیرمان تصادفا بر سر بیگناهی فرود آمد، از انقلاب دفاع کنیم.»
«زرژینسکی» دارای قیافهای غیرعادی، اندامی لاغر، چشمانی از حدقه درآمده و ریشی تیز و کوتاه بود. کمترین احساس عطوفت و رحم و شفقت در وی یافت نمیشد. او بیشتر جوانی خود را در زندانهای تزارها به سر برده و خدمات زیادی را برای به پیروزی رساندن انقلاب بلشویکها به رهبری لنین در روسیه انجام داده بود. تا قبل از احراز مقام ریاست سازمان نوبنیاد «چکا» فرماندهی گارد محافظ مقر حکومت بلشویکی شوروی را عهدهدار بود و خشونت و نظامیگری وی نظر مساعد لنین را جلب کرده بود. او اعضای «چکا» را از عناصر عقدهای و بیرحم انتخاب میکرد. نقل میکنند که «زرژینسکی» در هر یک از مراکز پلیس، محوطهای را برای اعدام متهمین در نظر گرفته بود. هر شب که قرار بود افرادی به جوخه آتش سپرده شوند در بیرون این محوطه و در اطراف آن کامیونهائی قراضه و پر سر و صدا بیجهت رفت و آمد میکردند تا صدای رگبار مسلسل در داخل محوطه با صدای گوشخراش کامیونها درهم بیامیزد و کسی متوجه اعدامهای پی در پی مردم نشود.از نظر «زرژینسکی» همه این خشونتها و جنایات که با تایید مستقیم لنین صورت میگرفت، برای تحکیم اساس حکومت نوبنیاد بلشویکی در شوروی لازم بود. «زرژینسکی» بهعنوان مسوول امور امنیتی کشور در جلسات هیات دولت شرکت میکرد.از زمان مرگ این شخص، میدان بزرگی که ساختمان ستاد مرکزی «کا. گ. ب» در مجاور آن واقع شده به اسم میدان زرژینسکی نامگذاری شده است. به هنگام تشکیل «چکا» اختیارات یا هدفهای آن اعلام نشد، ولی بر طبق توضیحاتی که مدتها بعد در این زمینه داده شد، بنیانگذاران این سازمان ابتدا قصد داشتند که چکا یک سازمان تحقیقاتی باشد، اما از اوایل سال ۱۹۱۸ این سازمان به سرعت به یک سازمان تروریستی تبدیل و شروع به قلع و قمع مخالفان کمونیسم کرد. لنین در برابر انتقاداتی که از جنایات «چکا» میشد حساسیت زیادی نشان میداد. او در یکی از سخنرانیهای خود در اواخر ۱۹۱۸ گفت: «... من از شنیدن این همه شکایت و انتقاد از چکا متحیرم و نمیدانم چرا بعضیها ناخودآگاه تحتتاثیر تبلیغات بورژوازی قرار گرفته لزوم چنین شدت عملی را در یک جامعه انقلابی درک نمیکنند. ممکن است چکا مرتکب اشتباهاتی هم شده باشد، ولی این اشتباهات در مقابل خدمات چکا در راه استقرار دیکتاتوری پرولتاریا که هدف نهایی ماست ناچیز به نظر میرسد...»لنین انتقادات خارجی از خشونت و ترور در روسیه شوروی را رد میکرد و آن را تبلیغات دروغ سرمایهداری جهانی علیه نخستین حکومت سوسیالیستی جهان مینامید. او در یکی از نطقهای خود در اکتبر ۱۹۱۸ و همچنین طی سخنرانی خود در هفتمین کنگره شوراها گفت «تروریسم و خشونت به ما تحمیل شده و شدت عمل ما واکنش تحریکات و تهاجم سرمایهداری جهانی برای سرنگونی حکومت شوروی است...»در سپتامبر سال ۱۹۱۸ چکا پس از اعلان فرمان «ترور سرخ» اختیار یافت که مظنونین را به میل خود و بدون مراجعه به دادگاه اعدام یا زندانی کند. اقدامات مخفیانه و خشونتآمیز چکا اثرات روانی بسیار بدی بر مردم داشت. «چکا» کم کم از صورت یک سازمان پلیسی به صورت یک تشکیلات نظامی درآمد و گاردهای ضربت این سازمان علاوه بر شرکت در عملیات پلیسی و سرکوبی تظاهرات و اعتراضات و اعتصابات در موارد لزوم در عملیات نظامی هم شرکت میکرد. تعداد کسانی که طی سه سال اول عمر چکا یعنی تا اواخر سال ۱۹۲۰ به دست مامورین این سازمان کشته شدند بین ۲۰۰.۰۰۰ تا نیم میلیون نفر تخمین زده شده است.این سازمان مشتمل بر یک اداره اسرار سیاسی برای مراقبت از مردم و اداره ویژهای برای کنترل ارتش بود. سازمان مزبور بر حملونقل و ارتباطات نیز نظارت داشت. سیستم اردوگاههای کار اجباری در زمان چکا تشکیل شد. در سال ۱۹۲۲ نام این سازمان به «گ. پ. یو» تغییر کرد (G.P.U) که به معنای «اداره سیاسی دولتی» است. سپس این نام به «او. گ. پ. یو» بدل گشت (O.G.P.U) که به معنای «اداره سیاسی دولت متحده» است و این زمانی بود که جمهوریهای مختلف شوروی تشکیل «اتحاد جماهیر شوروی» را دادند.
... اما خاطره
نقل میکنند لنین در یکی از جلسات هیات دولت، در کاغذ یادداشتی از «زرژینسکی» که در جلسه حضور داشت پرسید «چه تعداد زندانی سیاسی در زندانها موجود است؟» لنین سپس این یادداشت را تا کرد و آن را از طریق فرد دیگری به دست «زرژینسکی» رساند. زرژینسکی کاغذ را باز کرد و پس از خواندن آن، تعداد زندانیان سیاسی موجود کشور را بر روی همان کاغذ نوشت (مورخین راجع به تعداد زندانیان که زرژینسکی به آن اشاره کرده بود، اعداد متفاوتی را ارائه کردهاند) سپس کاغذ را مجددا تا کرد و آن را از طریق واسطه به دست لنین رساند. لنین کاغذ را باز کرد و پس از مطالعه پاسخ سوال خود، در زیر آن علامتÍ به معنی «ملاحظه شد» را قرار داد. (علامتهای P یا Í در ادبیات نامهنویسی معنای مشابهی دارند و آن پذیرفتن، ملاحظه شدن یا تایید نوشته یا مقصود مورد نظر است.) لنین وقتی علامت Í را در پای نامه زرژینسکی میگذاشت، مانند همه مردم به هنگام نوشتن، کاغذ را بر روی میز قدری به سمت چپ کج کرده بود. او سپس نامه را مجددا به زرژینسکی بازگرداند و علیالاصول این مکاتبه کوتاه با طرح یک سوال ودریافت پاسخ آن به پایان رسید، ولی زرژینسکی که مانند همه مردم به هنگام خواندن کاغذ را کاملا مستقیم به دست گرفته بود علامت Í لنین را Ç دید. سپس تصور کرد لنین با گذاردن علامت Ç مقصود خاصی دارد. او Ç را «صلیب» تصور کرد و صلیب را به معنای «مرگ» دانست. سپس از جلسه بیرون رفت و در حکمی دستور قتل عام همه زندانیان سیاسی را صادر کرد. این حکم همان شب به اجرا درآمد و در جلسه بعدی هیات دولت زرژینسکی خبر «اجرای دستور» را به اطلاع لنین رساند. لنین از وی پرسید «کدام دستور»؟ سپس «زرژینسکی» علامت Í لنین را که به چشم وی Ç تصور شده بود، به وی نشان داد.مورخان نقل میکنند که لنین با دیدنÍ خود که بر روی یادداشت کج شده روی میز نوشته شده بود و برداشت زرژینسکی از آن، با صدای بلند خندید. او سپس به رییس سازمان اطلاعاتی خود متذکر شد که مقصود وی از Í چیزی جز تایید پاسخ زرژینسکی به سوال مورد نظر نبوده و هرگز دستور قتل را صادر نکرده است. با این حال زرژینسکی به خاطر این تصور که به بهای جان هزاران زندانی بیگناه انجامید مواخذه نشد و عکسالعمل لنین نیز فقط یک خنده مستانه بود.
ارسال نظر