نــگــاه
تودهایها در کابینه قوامالسلطنه
برچیدهشدن نظام خودکامه رضاشاهی در شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط متفقین اگر چه از نظر اقتصادی و اجتماعی پیامدهای ناگواری به همراه داشت، اما دست کم باعث شد فضای مناسبی برای فعالیت احزاب و گروهها پدید آید.
لاله فرزینفر
برچیدهشدن نظام خودکامه رضاشاهی در شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط متفقین اگر چه از نظر اقتصادی و اجتماعی پیامدهای ناگواری به همراه داشت، اما دست کم باعث شد فضای مناسبی برای فعالیت احزاب و گروهها پدید آید. در نتیجه تصمیمات شاه جدید که شرط برقراری آزادی را در تشکیل احزاب میدانست، کاریکاتوری از دموکراسی در جامعه ایران پدیدار شد. بازیگران تازهای در عرصه شطرنج سیاسی کشور ظهور کردند. از جمله مهمترین احزابی که در این زمان در جامعه پریشان و قحطیزده ایران شکل گرفت حزب توده بود. که با تبلیغ آرمانها و اهداف کمونیستی توانست ظرف مدت کوتاهی بیش از سایرین نمو پیدا کند. حزب توده مهمترین تشکل مارکسیستی در ایران به شمار میرفت. هواداران این حزب از آنجایی که نمیخواستند با تفکرات مذهبی مردم ایران تضاد پیدا کنند، اعلام کردند حزب توده ایران یک حزب سیاسی است نه مکتبی و به این جهت منافاتی با اصول اسلام ندارد.
با این تدبیر، رشد و گسترش حزب در مراکز شهری و صنعتی رو به فزونی گذاشت. سازماندهی تظاهراتخیابانی، گردهمایی و ائتلافهای سیاسی با سایر گروهها روز به روز به قدرت و نفوذ حزب توده افزود. به این ترتیب، در فاصله پنج سال پس از سقوط رضاشاه حزب توده به عنوان تنها نیروی سیاسی منسجم کشور، مطبوعات و نیروی کار سراسر ایران را در اختیار گرفت.هنگامی که در مرداد ماه سال ۱۳۲۵ شاه، قوامالسلطنه را مامور تشکیل کابینه ساخت، حزب توده بسیار قدرتمند بود.شش روزنامه مستقل، مسئولیت ارگان سیاسی حزب را به عهده داشتند. در بزرگداشت پنجمین سالگرد تاسیس حزب شمار راهپیمایان به صد هزار تن رسید که بزرگترین راهپیمایی غیردولتی در تاریخ خاورمیانه محسوب میشد.
در بیشتر کارخانهها اعتصابهای موفقی با ساماندهی حزب صورت گرفت و موجب نگرانی شدید کارخانهداران و تجار شد. اما شگفتانگیزترین کامیابی حزب توده برگزاری اعتصاب کارگران صنعت نفت بود که حتی شرکت نفت ایران و انگلیس را به زانو درآورد و وادار به پذیرش خواستههای کارگران کرد.
نفوذ حزب توده در میان مردم هر رجل کارآزمودهای را بر آن داشت تا از این عامل برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بهرهبرداری کند چه رسد به قوام که سیاستبازی باهوش و استخواندار و در عین حال جاهطلب بود. صدارات قوام مقارن با وقوع غائله آذربایجان و کردستان بود که روسها در پی جبران عدم توفیق در کسب امتیاز نفت شمال، قصد داشتند آنها را از ایران جدا سازند.
قوام در آن شرایط بحرانی، در مقام نخستوزیر ایران به مسکو سفر کرد تا مقدمات امضای موافقتنامهای را با دولت شوروی درباره تشکیل یک شرکت مشترک نفت فراهم آورد. براساس این موافقتنامه ۵۱ درصد سهام شرکت متعلق به شوروی و ۴۹ درصد متعلق به ایران بود.
پس از آن روسها به امید آن که با شروع کار شرکت نفت به اهدافشان خواهند رسید، نیروهای خود را از ایران خارج ساختند.گام بعدی قوام برای جلب اعتماد و اطمینان روسها که به نحوی منافع دولت او را نیز تامین میکرد انتخاب سه وزیر عضو حزب توده در کابینهاش بود.
کشاورز، یزدی و ایرج اسکندری در رأس وزارتخانههای بازرگانی، بهداری و آموزش و پرورش قرار گرفتند. واگذاری پستهای حساس سه وزارتخانه به اعضای حزب توده، اوج پیروزی این حزب بود.
از این زمان اداره شهرهای صنعتی آبادان، اهواز، اصفهان، ساری، رشت و انزلی عملاً در دست تودهایها قرار گرفت. متحدان حزب توده اعم از فرقه دموکرات کردستان و آذربایجان، موقعیت خود را در غرب و شمال غربی ایران مستحکمتر کردند و اتحادیههای دهقانی حزب، به ویژه در روستاهای نزدیک شهرهای بزرگ به پیشرفتهای بسیاری دست یافتند.
در پاسخ عنایات نخستوزیر و قدردانی از جولانگاهی که در اختیار تودهایها قرار داده بود، دولت شوروی وی را «بزرگترین سیاستمدار شرق» نامید و حزب توده در اعلامیه خود اظهار کرد:«به محض زمامداری آقای قوامالسلطنه، چون بر ما مسلم شد که موضوع اصلاح روابط با همسایگان در سرلوحه برنامه ایشان قرار گرفته است و مصمم هستند که سیاست خارجی ایران را براساس محکم و متینی بنیان نهند و در امور داخلی به یک سلسله اصلاحات اساسی به منظور تامین آزادی و رفاه حال مردم دست بزنند.... بدون هیچگونه قید و شرطی، با تمام نیروی تشکیلاتی خود از ایشان پشتیبانی نمودیم.»
ادامه دارد
ارسال نظر