در مرداد ماه ۱۲۹۵ (اوت ۱۹۱۶) به دنبال پیشروی نیروهای عثمانی به طرف قزوین، سپهسالار تنکابنی از ریاست وزراء برکنار شد و میرزا حسن‌خان وثوق‌الدوله به جانشینی وی انتخاب گردید. در این هنگام چون پایتخت در خطر اشغال قوای عثمانی قرار داشت وزیران مختار روس و انگلیس در تهران به احمدشاه تکلیف کردند از تهران خارج شود، ولی شورای مشورتی که به درخواست احمد‌شاه از علما و شاهزادگان و اعیان تشکیل شده بود به احمد‌شاه توصیه کرد پایتخت راترک نکند. از سوی دیگر هیاتی از طرف شورای مشورتی عازم همدان مرکز فرماندهی قوای عثمانی در ایران شد تا ضمن مذاکره با احسان پاشا فرمانده نیروهای عثمانی از وی تقاضا کنند از حرکت قوای عثمانی به طرف پایتخت جلوگیری نماید. این هیات که قوام‌السلطنه و محتشم‌السلطنه و مشاورالممالک در آن عضویت داشتند موفق شد موافقت ژنرال احسان پاشا را به خودداری از اشغال تهران از طرف قوای عثمانی جلب نماید.

سال ۱۹۱۷ در ایران با فعالیت‌های تروریستی کمیته‌ای به نام «کمیته مجازات» در تهران آغاز شد و وحشت زیادی در دل‌ها افکند. به دنبال انقلاب اول روسیه و استعفای تزار که در اواخر اسفندماه ۱۲۹۵ روی داد وثوق‌الدوله هیاتی را به ریاست یک روزنامه‌نگار جوان به نام سید‌ضیاءالدین طباطبایی به روسیه فرستاد تا درباره‌ تحولات روسیه تحقیق به عمل آورده و موجبات نزدیکی به حکومت جدید روسیه را فراهم آورد. در این هیات نمایندگانی از وزارتخانه‌های مختلف عضویت داشتند که از آن جمله می‌توان به میرزا باقرخان مهذب‌السلطنه نماینده‌ وزارت خارجه و کلنل کاظم خان نماینده‌ وزارت جنگ و میرزا یوسف خان مشار اعظم نماینده‌ وزارت داخله اشاره نمود.

روز هشتم خرداد ۱۲۹۶ وثوق‌الدوله به دنبال تشدید فعالیت کمیته‌ مجازات و قتل متین‌السلطنه نماینده‌ سابق مجلس و مدیر روزنامه‌ عصر جدید، استعفا داد و علاءالسلطنه به جانشینی وی انتخاب گردید. علاءالسلطنه بعد از انجام انتخابات دوره‌ چهارم مجلس شورای ملی استعفا داد و عین‌الدوله به جانشینی وی برگزیده شد. انقلاب دوم روسیه در زمان حکومت وی در ایران روی داد و با روی کار آمدن بلشویک‌ها در روسیه روابط ایران و روسیه وارد مرحله‌ تازه‌ای شد.

در اوائل دی‌ماه ۱۲۹۶ ایران وضع آشفته‌ای داشت. بخش اعظم شمال ایران هنوز تحت اشغال سربازان روس بود، ولی با روی کارآمدن حکومت بلشویکی در روسیه بین افسران قشون اشغالی روس بر سر این که از حکومت جدید روسیه اطاعت کنند یا نه اختلاف افتاده بود. بخش مهمی از غرب ایران در اشغال عثمانی‌ها بود و در جنوب نیروی «تفنگداران جنوب» که انگلیسی‌ها به وجود آورده بودند، فرمانروایی می‌کردند عین‌الدوله که علاوه بر مشکلات سیاست خارجی با بحران شدید مالی و قحطی و گرسنگی در قلمرو حکومت خود روبه رو شده بود، روز ۲۵ دی ماه ۱۲۹۶ استعفا داد و مستوفی‌الممالک به جانشینی وی تعیین گردید. مستوفی‌الممالک در داخل با همان مشکلات عین‌الدوله دست به گریبان بود، ولی در سیاست خارجی با انعقاد قرارداد صلح بین روسیه و آلمان (قرارداد برست لیتوسک) موفقیت بزرگی به دست آورد، زیرا به موجب این قرارداد روس‌ها مکلف به بیرون بردن نیروهای خود از ایران گردیدند. البته مستوفی‌الممالک و دولت او در این موفقیت نقشی نداشتند. تعهد روسیه به تخلیه‌ نیروهای خود از ایران با فعالیت‌های کمیته‌ ایران آزاد در برلن و مراجعات رؤسای این کمیته به دولت آلمان بی‌ارتباط نبود و آلمانی‌ها که فکر می‌کردند به کمک اعضای این کمیته در ایران صاحب نفوذ خواهند شد، در قرارداد متارکه‌ جنگ با روسیه ماده‌ای گنجاندند که به موجب آن روس‌ها مکلف به تخلیه‌ ایران گردیدند.

مستوفی‌الممالک سرانجام در برابر مشکلات داخلی تاب مقاومت نیاورد و روز هشتم اردیبهشت ۱۲۹۷ از ریاست دولت کناره‌گیری کرد. احمد‌شاه نجفقلی‌خان صمصام‌السلطنه را به جانشینی وی منصوب کرد. ولی دو ماه بعد با مخالفت شدید مردم و بسته شدن بازار و دکاکین برکنار گردید. احمد‌شاه مجددا وثوق‌الدوله را به رییس‌الوزرائی منصوب کرد و اولین کار وثوق‌الدوله در دوره‌ جدید حکومت خود تعقیب و دستگیری اعضای کمیته‌ مجازات و اعدام سران آنها در میدان توپخانه بود. دو عنصر اصلی دیگر این کمیته (ابراهیم منشی‌زاده و اسدالله ابوالفتح‌زاده) نیز هنگام فرار کشته شدند.

هنگامی که وثوق‌الدوله مأمور تشکیل کابینه شد تخلیه سربازان روس از ایران در شرف انجام بود. دو ماه بعد از تشکیل کابینه‌ جدید وثوق‌الدوله جنگ بین‌المللی اول با شکست متحدین پایان یافت و نیروهای عثمانی نیز تا پایان سال ۱۹۱۸ ایران را تخلیه کردند.تخلیه‌ ایران از سربازان روس و عثمانی با تقویت نیروهای انگلیسی در ایران و گسترش دامنه‌ عملیات آنها تا شمال کشور همراه بود و انگلیسی‌ها که می‌خواستند ایران را بدون رقیب و مزاحم دیگری در اختیار خود بگیرند با امضای قرارداد جدیدی با دولت وثوق‌الدوله قشون و مالیه‌ ایران را تحت کنترل خود درآوردند. انگلیسی‌ها پس از امضای این قرارداد که به قرارداد ۱۹۱۹ معروف شده است، بدون این که منتظر تصویب آن از طرف مجلس شورای ملی بشوند، مفاد آن را به موقع اجرا گذاشتند و یک هیات نظامی و یک هیات مالی به ایران فرستادند، ولی انتشار خبر امضای این قرارداد که ابتدا محرمانه نگاه داشته شده بود با مخالفت شدید افکار عمومی مواجه گردید.

این قرارداد از جمله لکه‌های ننگ در روابط زمامداران انگلیسی با دولت و ملت ایران به شمار می‌رود.جنگ جهانی اول دنیای جدیدی را در برابر مردم ایران گشود و پیروزی‌های اولیه آلمان‌ امیدهایی را در دل آنان ایجاد کرد. آلمان از نظر ایرانیان دولتی استعمارگر نبود و دست کم در روابط با ایران سوابق استعماری نداشت. ایران از ۱۸۸۵ میلادی با آلمان رابطه سیاسی برقرار کرده بود و با ‌آغاز جنگ جهانی اول این رابطه نزدیک‌تر شد. ایرانیان از اینکه می‌دیدند آلمان با روس و انگلیس ـ یعنی دو دشمن بد سابقه آنها ـ وارد جنگ شده، شادمان بودند وپیروزی آلمان را به معنی پیروزی خود می‌دانستند، زیرا تلقی عموم این بود که با شکست روسیه و انگلیس، ایران نیز از قید نفوذ سیاسی و سلطه اقتصادی آنها آزاد می‌شود. سیاستمداران آلمان نیز از این گرایش استفاده فراوانی کردند و فعالیت‌های خود را در ایران گسترش دادند، به آ‌زادیخواهان ایرانی نزدیک شدند و ایلات و عشایر را بر ضد انگلیس شوراندند. آلمانی‌ها حتی در برلین میزبان طیفی از روشنفکران ایرانی شدند که تلاش می‌کردند تا زمینه نفوذ سیاسی آلمان در ارکان ایران را فراهم سازند، ولی این باورها با ورود فرانسه و انگلیس و آمریکا به صحنه جنگ و شکست مرحله به مرحله آلمان و عثمانی به تدریج رنگ باخت و به یأس تبدیل شد.در سال‌های جنگ اول جهانی موجی از قحطی، فقر، گرسنگی، قتل و غارت دامنگیر جامعه ایران شده بود. بیماری‌های مسری به ویژه تیفوس در مناطقی که بیشتر در معرض تاخت و تاز نیروهای بیگانه بود، بیداد می‌کرد.

در جریان ۴ سال جنگ اول جهانی، ایران دست کم ۱۵ بار شاهد ظهور و سقوط کابینه‌های مختلف کم‌دوام بود و عمر متوسط هر دولت تحت تاثیر هرج و مرج سیاسی ناشی از جنگ، از ۱۰۰ روز تجاوز نمی‌کرد.