خـاطرات - نقد قرارداد ایران و انگلستان به قلم عبدالله مستوفی- ۱۲
پول انگلیس را چه کردید؟
بیانیه رییسالوزرا در توجیه عقد قرارداد با انگلیس که در شمارههای گذشته این نوشته به طور کامل نقل شد، دستمایه نقد عبدالله مستوفی از رجال ورزیده اقتصادی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول شده است. در این بخش از نوشته وی، پیامدهای رانتجویانه دریافت وام از انگلیس تشریح و یادآور شده است که وام دریافتی چگونه حیفومیل شده است.
عبدالله مستوفی
بیانیه رییسالوزرا در توجیه عقد قرارداد با انگلیس که در شمارههای گذشته این نوشته به طور کامل نقل شد، دستمایه نقد عبدالله مستوفی از رجال ورزیده اقتصادی اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول شده است. در این بخش از نوشته وی، پیامدهای رانتجویانه دریافت وام از انگلیس تشریح و یادآور شده است که وام دریافتی چگونه حیفومیل شده است. اگر پول انگلیس نبود، از راه اضافهحقوق مستخدمین دولتی، مبلغ کلی بر بودجه مملکت افزوده نشده، آنقدر تجمل بیمورد اداری را به خود اجازه نمیدادید. اگر پول انگلیس نبود، بساط خیابان لالهزار برای کارچاقی شما برپا نمیشد، اگر پول انگلیس نبود، مردآباد خالصه انتقالی، با هزار تومان و هزار خروار جمع خالصگی، که از ادای همان جمع هم به زور برمیآمد، به صدهزار تومان برای دولت خریداری نمیشد، و پول آن به کیسه دلال و مصوب این خریداری نمیرفت. اگر پول انگلیس نبود، روزنامههای طرفدار شما که کاری جز تمجید غلط کاریهای شما نداشته و افکار یک ملت را مسموم کردهاند به راه نمیافتاد. اگر پول انگلیس نبود، پاکتهای سبکوزن سنگین قیمت، به در خانه دوستان و حتی اضداد شما نمیرفت که با خیالات شما همراه شوند و ضمنا شما هم از تفاوت ماهی چند هزار تومان مخارج سری استفاده کامل ببرید. اگر پول انگلیس نبود، به این همه مامور خفیه مواجب نمیدادید، که در این شهر زن و شوهر هم از یکدیگر ایمن نباشند. اگر پول انگلیس نبود، اعلیحضرت شاه به اروپا سفر نکرده، صفحه ایران برای اقدامات شما بلامعارض نمیماند. اگر پول انگلیس نبود، مامورین خفیه، برای مشوب کردن اذهان به ولایات داخله و اروپا و عتبات نرفته، مقاصد شما را در آنجاها انتشار نمیدادند. اگر پول انگلیس نبود، بودجه مخارج ماهیانه گیلان به پنجاه و هفت هزار تومان بالغ نمیشد و ماهی پانزده هزار تومان به جهت مخارج سری آن ولایت تصویب نمیفرمودید. اگر پول انگلیس نبود، به عنوان خلع سلاح و ایجاد امنیت، سیصدهزار تومان خرج قشونکشی ولایت آرام بیآزار مازندران نکرده و در مقابل هفتاد قبضه تفنگ و رندل کوتا به غنیمت نمیآوردید و اسماعیلخان امیر موید، برای خوشامد انگلیسها به کرمانشاهان متواری نمیشد و بیچاره کالا میتسف تبعه روس تلف نشده و جواهرات زیاد او که نرخ الماس را در این شهر تنزل داد، نصیب شما و همدستان شما نمیگردید.
اگر پول انگلیس نبود، وکلای فرمایشی که برای تصدیق و تقویت ایرانفروشی خود تدارک دیدهاید، منتخب نمیشدند.میگویید:بدیهی است در این مدت، معاندین و جاهلین و ارباب اغراض از آنچه توانستند، برای اینکه اینجانب را خسته و مایوس یا به کنارهجویی مجبور نمایند، خودداری نکرده، علاوه بر انواع تشبثات جاهلانه، مکرر سعی کردند خاطر مهر مظاهر ملوکانه را از این بنده مکدر نمایند ولی هیچوقت، ذات مقدس شاهانه، از القائات آنان متاثر نگردیده، همواره علاقه خاطر همایونی به حفظ مصالح مملکت، پشتیبان قوی و نگاهبان اینجانب بود.
در پلتیک اشخاص ذینفع، برای پیشرفت مقصود، همیشه وسایلی را اتخاذ میکنند که سابقین به آن متمسک شده و پیشرفت آن را تجربه کرده باشند. شاید غرض شما از تشبثات جاهلانه، جمعیت مسجد شیخ عبدالحسین باشد. اگر خودتان برای نیل به مقام ریاست وزرا، به این قبیل اقدامات متوسل نشده بودید، ما کاملا به شما حق میدادیم که این تشبثات را جاهلانه بخوانید. شما که خودتان به قوت اجتماع در مساجد و مشاهد مشرفه، کابینه مستوفیالممالک و صمصامالسلطنه را برهم زدید، شما که بر اثر همین شیادیها مسند ریاست وزرا را اشغال کردهاید، ابدا سزاوار نیست از این قبیل اقدامات شکایت کنید. بر فرض اینکه مسلم گرفتیم، این اقدامات از طرف معاندین سیاسی شما به عمل آمده باشد، تازه باید به شما بگوییم: معاندین این اقدام را از شما سرمشق داشتهاند، منتها آنها چون پشتیبانی مانند سفارت و صندوق مخارجی مثل بانک انگلیس نداشتند به حصول نتیجهای که مقصودشان بود موفق نشدند. اما راجع به تکدرات ذات شاهانه، همه کس میداند که این تکدرات نتیجه یک سلسله حوادث بود که از خیال تغییر والی ایالت خراسان و هیاهوی آنجا، بر ضد این مقصود و مقالات روزنامههای طرفدار شما در اینجا و دعوتنامه کنفرانس مدرسه تدین که موضوع آن ضدیت با مقام سلطنت بود و اعراض وجود شاهانه از حضور در جلسات هیات وزرا شروع و به مسافرت ملوکانه به اروپا ختم شد. عجله شما در انتشار همین بیانیه و قرارداد تسلیم ایران به انگلیس، درست در شب قبل از نهضت ملوکانه، در این موضوع بیدخالت نبوده و نکته قابلملاحظهای است.
مینویسید:در طی این عقیات و در عین آنکه برای نگاهداری و بهبودی اوضاع موقتی صرف مساعی مینمودم، البته از این نکته غفلت نداشتم که این بهبودی موقتی دارای جنبه دوام و ثبات نیست و اتخاذ تدابیر اساسی برای تامین زندگانی دائمی و ترقی و تکمیل مملکت، از نقطهنظر اقتصادی و اجتماعی مرحله ثانوی و مهمتر وظیفه اینجانب است و مادام که در این طریق فکر و تدبیری نشده است، زحمات و مشقات بینتیجه و مخاطرات حتمیالوقوع است، زیرا اولا همه روزه تجربه جدیدی عقیده راسخه مرا تایید میکرد که نجات مملکت بدون انتظام و اصلاح ادارات، بدون توسل به معلومات فنی مستشارها و معلمین خارجی، صورت نمیپذیرد و بالاخره، تاسیس و اصلاح ادارات ایران که علیالظاهر مدعی مشابهت با ادارات اروپایی هستند، ولی از حقایق و تنظیمات اروپایی به کلی بیبهره میباشند، بدون توسل به معلومات متخصصین و ارباب فن خارجی غیرممکن است.
ارسال نظر