همسایهها - ایران بین تزاریسم و کمونیسم -۱۵
برنامههای لرد کرزن
روسهای بلشویک راه تازهای در مناسبات با ایران برگزیده بود و آن پاشیدن بذر دوستی بود. این سیاست بلشویکها اما با ترفندهای تازهای از سوی انگلیسیها مواجه شد. لرد کرزن انگلیسی برای اینکه افکار عمومی جذب عقاید کمونیستی نشود پیشنهاد آبادانی و عمران در ایران را ترسیم و به اطلاع مقامهای ایرانی رساند... به فاصله کمی بهلحاظ مخالفتهای داخلی وثوقالدوله برکنار شد و مشیرالدوله که در بحرانها نقش محلل را داشت، جانشین وی گردید. مشیرالدوله تحتفشار مجلس قرارداد ۱۹۱۹ را ملغی و مشاور الممالک انصاری را به سمت سفیر عازم مسکو کرد. مشاورالممالک مفاد و عهدنامه مودت بین ایران و شوروی را مورد مذاکره قرار داد، ولی امضای آن تا ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ به تعویق افتاد.
تا اینکه روتشتین، بهعنوان سفیر شوروی تعیین شد، ولی از ورود او به ایران ممانعت بهعمل آمد و شرط تخلیه قوای روس از گیلان و انزلی به وی گوشزد گردید. در مقابل، روتشتین نیز شرط تخلیه ایران از قوای انگلیسی را یادآور گردید.
نهایتا در ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ قرارداد مودت به امضا رسید. یک ماه بعد، روتشتین در ۲۵ آوریل ۱۹۲۱وارد تهران شد و یک ماه بعد از آن نیزعمده قوای انگلیس در ماه مه همان سال از ایران خارج شدند.
ز- ایران و معاهده صلح ورسای ۱۹۱۹
قبل از اینکه به سرنوشت قرارداد۱۹۱۹ وثوقالدوله بپردازم، اجازه بدهید اجمالا اشارهای هم به کنفرانس پاریس و معاهده صلح ورسای داشته باشم.
در کنفرانس صلح ورسای (ژوئیه ۱۹۱۹) که بین دول فاتح و مغلوبین جنگ جهانی اول برگزار شد، در نهایت ایران را راه ندادند. این راه ندادن یک توجیه ظاهری و حقوقی داشت و آن اینکه دولت ایران اعلام بیطرفی کرده بود و به متفقین فاتح جنگ نپیوسته بود و در عین حال جزو دول قدرتهای مرکزی شکست خورده در جنگ هم نبود.
ولی دلیل عمده و موثر عدمصدور جواز ورود برای هیات ایرانی، صرفنظر از مخالفت پنهانی انگلستان (که مشغول تدارک قرارداد ۱۹۱۹ بود) خواستههای غیرعملی و مشکلزا و تا حدی خیالبافانه هیات ایرانی نیز بود.
اینها در شرایطی بودند که وودرو ویلسون رییسجمهور آمریکا از شرکت ایران در جلسات جانبداری کرده بود.
در این هیات که مشاورالممالک انصاری رییس بود و افرادی نظیر محمدعلی فروغی و حسین علا و چند نفر دیگر هم عضویت داشتند، خوشباورانه و سادهلوحانه تحتتاثیر ۱۴ماده ویلسون و سایر شعارهای صلح دوستانه و آرمانگرایانه و بیانیههای بلشویکها در حمایت از کشورهای تحتستم چنین درخواست نموده بودند که:
۱- هفده شهر قفقاز که در جنگهای ایران و روس در اوایل قرن نوزدهم از ایران منتزع شده بود به ایران بازگردانده شود.
۲- رود خانه سیحون بهعنوان مرز ایران در آسیای مرکزی تعیین شود، زیرا از نظرگاه تاریخی سمرقند و بخارا گاهواره تمدنی ایران در قرون نهم و دهم میلادی بودهاند و مردم هر دو شهر فارسی زبان بودهاند.
۳- مرز غربی و جنو ب غربی ایران در دیار بکر و موصل و شامل رود فرات و شرق دجله باشد.
۴- لغو کاپیتولاسیون
۵- خروج نظامیان خارجی مستقر در نمایندگیهای سیاسی و کنسولی
۶- لغو قرارداد ۱۹۰۷
۷- الغای کلیه امتیازاتی که به خارجیان داده شده است.
بندهای ۴-۷ تا حدودی قابل دستیابی و معقول بود، ولی بندهای ۱-۳ یعنی ادعای سرزمینی در حد قلمرو ساسانیان و ساختن مجدد امپراتوری ایران، در شرایطی که دو امپراتوری عثمانی و روسیه تزاری درحال متلاشی شدن بودند، اندکی سادهاندیشانه و غیرواقعبینانه بهنظر میرسیدند.
ح- قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله
درباره قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدوله مطالب له و علیه زیادی گفته و نوشته شده است و جا دارد که از نظر تاریخ دیپلماسی بیشتر به آن پرداخته شود. این قرارداد اگرچه در ایران بهنام وثوقالدوله معروف شده است، ولی در حقیقت تماما دست پخت لرد کرزن، وزیر امور خارجه انگلیس بود، ولی توسط سرپرسی ساکس و حسن وثوق امضا شده است.
با استعفای تزار، نیکلاى دوم و از هم پاشیدن ارتش دولت موقت کرنسکى و امضاى معاهده برست لیتوفسک، قواى روس در ایران بلا تکلیف ماندند و بهتدریج پس از به جاى گذاردن مقدارى از تجهیزات به طرف سرحدات روسیه عقبنشینى کردند و جمعی هم به انگلیسیها پیوستند.
در ۱۲ ژانویه ۱۹۱۸ براوین، کنسول سابق روسیه تزاری در خوی، بهعنوان نماینده غیررسمی دولت روسیه بلشویکی وارد تهران شد.
وی یادداشتی از طرف لنین با خود داشت که دولت جدید روسیه از اعمال و رفتار گذشته تزارها معذرتخواهی کرده و وعده جبران مافات داده بود. مضمون این یادداشت در بین سیاستمداران دموکرات، ارباب جرائد و وطنخواهان با شادمانی منعکس شد.
لرد کرزن بهزعم خود برای خنثی کردن جو مثبتی که به نفع روسها بهوجود آمده بود، با عجله طرحی را ریخت که بر مبنای آن ایران بتواند در قبال افکار کمونیستی مصون مانده و از ثبات برخوردار شود، دارای یک ارتش ملی گردد، خط آهن کشیده شود، بنیه مالی و اقتصادیاش تقویت شود و بالاخره جانی بگیرد که بر مبنای تبلیغات لنین بهصورت یک کانون تبلیغات شوروی علیه هند در نیاید و بتواند به شریک سازگاری برای بریتانیا در آسیا بدل شود و بهطور کلی الگو و ویترینی با محتوای ارزشهای لیبرالیستی غربی در مقابل ملل استعمارزده منطقه باشد که بتواند در آینده با جاهطلبیهای بلشویکها مقابله کند.
ارسال نظر