۷ پرده از داستان افزایش قیمت نفت-۷
چراغ سبز به ایران نشان داده شد
۴ برابر شدن قیمت نفت در بازارهای جهانی در اوایل دهه ۱۹۷۰ که نخستین جهش بزرگ در قیمت این محصولات به حساب میآمد، هنوز محل منازعه و محل مجادله میان تحلیلگران سیاسی و اقتصادی است.
دیوید راکفلر
۴ برابر شدن قیمت نفت در بازارهای جهانی در اوایل دهه ۱۹۷۰ که نخستین جهش بزرگ در قیمت این محصولات به حساب میآمد، هنوز محل منازعه و محل مجادله میان تحلیلگران سیاسی و اقتصادی است. مهندس قباد فخیمی نیز در کتاب «سی سال نفت ایران» به این مساله پرداخته و معتقد است تغییر استراتژی ایالات متحده آمریکا بهوسیله نیکسون در مسیر مبارزه با کمونیسم جهانی یکی از دلایلی است که موجب شد نقش ممتازتری به ایران در حوزه خلیجفارس داده شود و این مساله پیامدهایی از جمله افزایش قیمت نفت را در اوپک به دنبال داشت. این مدیر ارشد نفتی مینویسد که دادن نقش ژاندارمری به ایران با افزایش قیمت نفت همراه شد تا ایران بتواند اسلحه بیشتری خریداری کند.
شرکتهای معظم نفتی برای اولین بار در مقابل یک کشور تولیدکننده نفت تسلیم شدند، افزایش قیمت نفت در حوزه دریای مدیترانه به همه کشورها تسری داده شد و فصلی جدید در روابط خود با کشورهای تولیدکننده نفت و اعضای اوپک به وجود آوردند. برای اولین بار از زمان تاسیس اوپک دو کشور تولیدکننده، یعنی الجزایر و لیبی توانستند قیمت نفت خود را بالا ببرند. پیروزی الجزایر که افزایش قیمتی بیش از لیبی به دست آورده بود از نظر واکنش جهانی و عکسالعمل آن در سایر کشورهای تولیدکننده به اهمیت اقدام لیبی نبود چون شرکتهای معظم بینالمللی که در سایر کشورهای عضو اوپک فعال بودند مساله الجزایر را «یک مساله و مشکل فرانسوی» تلقی میکردند اما در مورد لیبی این موضوع صادق نبود و مسلم بود که بقیه اعضای اوپک آن را دنبال خواهند کرد.
در ونزوئلا در هفده دسامبر ۱۹۷۰، پارلمان آن کشور قانونی را تصویب نمود که مالیات بر درآمد شرکتهای نفتی را به شصت درصد میرساند و به دولت اجازه میداد که بهطور یکجانبه و بدون موافقت قبلی شرکتهای بینالمللی، قیمت نفت خام را افزایش دهد و به این ترتیب به سایر تولیدکنندگان نفت پیام داد که آمریکا چراغ سبز را برای افزایش قیمت روشن نموده است.
دهه ۱۹۷۰، سالهای سرنوشتساز
دهه ۱۹۷۰ در حالی آغاز میشد که شاه در سال ۱۳۳۲، دکتر مصدق را به بهانه انجام رفراندوم برای انحلال مجلس از نخستوزیری برکنار کرد و موجبات کودتای ۲۸ مرداد را به وجود آورد و در سال ۱۳۴۱ برنامه اصلاحات خود را که به نام انقلاب سفید معروف شد به همان طریق برای کسب نظر ملت ایران و تصویب آن به رفراندوم گذاشت.با افزایش تولید و درآمد نفت ایران که از ۵۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۶۲ به سه میلیارد دلار در سال ۱۹۷۲ رسید، ایران با روندی ملایم ولی پیگیر، در راه بهبود وضع اقتصادی- اجتماعی گام برمیداشت. در سال ۱۹۶۷ دولت آمریکا ایران را یک کشور پیشرفته اعلام کرد و نام ایران را از گروه کشورهای در حال توسعه حذف نمود. در ۳۰ نوامبر ۱۹۶۷ اداره کمکهای بینالمللی آمریکا در ایران به فعالیت خود خاتمه داد و همراه آن هجوم شرکتهای آمریکایی برای سرمایهگذاری و فروش محصولات خود به ایران با هزینههای گزاف آغاز گردید.
در ماه مه ۱۹۷۰ با سرپرستی دیوید راکفلر، رییس بانک چیس مانهاتان دوست و بانکدار مخصوص شاه، سمینار معروف سرمایهگذاری تهران با شرکت معروفترین چهرههای صنایع آمریکا در تهران تشکیل شد که به نظر کارشناسان، بزرگترین گردهمایی چنین گروهی در یک کشور جهان سوم بود.شکست دولت نیمبند دکترعلی امینی که با تحریک شاه انجام شد و ترور پرزیدنت کندی که شاه را برای اداره امور از طریق قانون اساسی و حکومت پارلمانی تحت فشار گذارده بود برای شاه این توهم را به وجود آورد که دست تقدیر نقش سیاسی مطلقالعنان کشور را برعهده او گذاشته است تا ایران را به مرز تمدن بزرگ برساند. دست تقدیر همچنین با ترور حسنعلی منصور، نخستوزیر، در وقت ارائه قراردادهای جدید نفت به مجلس شورای ملی، امیرعباس هویدا مدیر سابق امور اداری شرکت ملی نفت را که به مقام وزیر دارایی ارتقا یافته بود به نخستوزیری رساند تا به نوشته دکترعباس میلانی، نویسنده کتاب ابوالهول ایران، شاه خودش او را برای نخستوزیری آموزش دهد و به عنوان تنها فرمانده انقلاب شاه و ملت (انقلاب سفید) مشت آهنین خود را وسیله رسیدن به تمدن بزرگ نماید. دست تقدیر رییسجمهوری را در آمریکا به عرصه قدرت رساند که سیاستی کاملا مخالف پرزیدنت کندی در رابطه با کشورهای جهان سوم دنبال میکرد و هیچ علاقهای به توسعه دموکراسی در این کشورها نداشت. این رییسجمهور، با تجربه آمریکا در جنگ ویتنام و مخالفت ملت آمریکا با مداخله نیروهای نظامی آن کشور در مسائل جهان سوم، استراتژی جدیدی را برای ایجاد قدرتی منطقهای برای مقابله با کمونیسم و دفاع از منافع آمریکا به مورد اجرا درآورد. با توجه به خروج قریبالوقوع نیروهای نظامی انگلیس از خلیجفارس، اجرای نقش ژاندارم خلیجفارس را به شاه ایران محول کرد. علاقه شاه که آماده بود از درآمد نفت ایران تمام هزینههای تسلیحات و پایگاههای ضروری را برای استفاده احتمالی آمریکا فراهم کند. پرزیدنت نیکسون را تشویق کرد دستورالعملی صادر کند و به وزارت دفاع آمریکا دستور دهد تمام سفارشات مورد تقاضای شاه را بدون نیاز به کسب موافقت کنگره آمریکا تامین کنند. به این ترتیب قسمت اعظم درآمد نفت که بیش از هر چیز مورد نیاز ملت ایران برای جبران دو قرن عقبافتادگی، بهبود وضع اجتماعی و امکانات داخلی ایران بود صرف امور نظامی شد و همراه آن سیل کارشناسان هفتاد و دو ملت، به خصوص آمریکایی، به طرف ایران سرازیر شد. از طرف دیگر، شاه برای کسب درآمد بیشتر و برای منصرف نمودن افکار عمومی ملت ایران و تحکیم موقعیت خود، تحولات بیسابقه افزایش قیمت نفت را که در نتیجه روشن شدن چراغ سبز توسط رییسجمهور جدید آمریکا، روند جهشی خود را آغاز کرده بود، بهانه کرد تا با حملات پی در پی و غیرضروری به شرکتهای نفتی، رهبر اوپک شود و تحولی بزرگتر از ملی شدن نفت انجام دهد. در حالی که ایران در دوراهی سرنوشت قرار داشت، شاه مقتدر به قدری مجذوب قدرتنماییهای ظاهری خود در اوپک شد که از توجه به بقیه امور داخلی کشور غافل شود. در همان حال صنعت بینالمللی نفت پس از سالها وقفه با حوادثی که در لیبی جریان داشت در حال غلیان بود و روند جدیدی آغاز میشد که فاز اصلی آن قرار بود در خاورمیانه با جنگ، فوران ثروت، انتقال دلارهای سبز و غارت خلیجفارس تکمیل شود. در چنین شرایطی درایت و مالاندیشی ایجاب میکرد که رفع کدورتها و حل و فصل مسائل داخلی در راس مطالب مورد نظر حکومت قرار گیرد.
اما شاه بیش از پیش متوجه مسائل بینالمللی و قدرتنمایی در اوپک و خلیجفارس بود. برای پیشبرد هدفهای خود و آماده نمودن مقدمات کار با اطمینان به وعدههای آمریکا و انگلستان و برای روابط با همسایگان عرب حاشیه خلیجفارس جهت رفع موانع نقش ایران به عنوان ژاندارم خلیجفارس، تسلیم یک رفراندوم تحمیلی در جزیره بحرین گردید. استقلال جزیره بحرین را که استان چهاردهم ایران شناخته میشد با تصویب مجلس فرمایشی به رسمیت شناخت و بدون آنکه برای انجام چنین امر مهمی به رفراندوم ملی متوسل شود از مالکیت ایران بر جزیره بحرین صرفنظر کرد.
هزینههای خرید اسلحه و تاسیسات زیربنایی یک ارتش مقتدر، بخش عمده منافع مالی، صنعتی و نیروی انسانی کاردان را به خود اختصاص داد و ایران برای تامین نیازهای مالی، ساختمانی و نیروی انسانی بیش از پیش به خارج از کشور وابسته و دور تسلسل کشمکشهای ظاهری با کنسرسیوم نفت را تشدید نمود.
چنان در این راه افراط شد که در چشم جهانیان، ایران به عنوان عقاب اوپک مسوول بالا بردن قیمت نفت شد و دههای که میتوانست موجبات جهش ایران به گروه کشورهای پیشرفته نیمه صنعتی را فراهم نماید با برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران آغاز و بدون حاصل پایان پذیرفت.
ارسال نظر