۷ پرده از داستان افزایش قیمت نفت-۵
کودتای لیبی و نفت
قباد فخیمی، کارشناس ارشد نفت، از معدود مدیران شرکت نفت در رژیم قبل بود که پس از انقلاب اسلامی نیز مدتی در سازمان نفت ایران فعالیت کرده است. وی در کتاب خاطرات خود به موضوع افزایش قیمت نفت در دهه ۱۹۷۰ نیز توجه کرده است. وی در فصل یاد شده ۷ پرده برای رویدادهایی که قیمت هر بشکه نفت را چهار برابر کرد، تشریح کرده است. وی، کودتا و انقلاب لیبی و روی کارآمدن معمرقذافی و عبدالسلام جلود را یکی از پردههای ۷ گانه در اتفاق تاریخی دهه ۱۹۷۰ میداند و در این باره توضیح میدهد که میخوانید.
معمر قذافی
قباد فخیمی، کارشناس ارشد نفت، از معدود مدیران شرکت نفت در رژیم قبل بود که پس از انقلاب اسلامی نیز مدتی در سازمان نفت ایران فعالیت کرده است. وی در کتاب خاطرات خود به موضوع افزایش قیمت نفت در دهه ۱۹۷۰ نیز توجه کرده است. وی در فصل یاد شده ۷ پرده برای رویدادهایی که قیمت هر بشکه نفت را چهار برابر کرد، تشریح کرده است. وی، کودتا و انقلاب لیبی و روی کارآمدن معمرقذافی و عبدالسلام جلود را یکی از پردههای ۷ گانه در اتفاق تاریخی دهه ۱۹۷۰ میداند و در این باره توضیح میدهد که میخوانید. کنگره آمریکا در آن زمان در اختیار اکثریت مطلق حزب دموکرات آمریکا، که حزب مخالف پرزیدنت نیکسون به شمار میرفت قرار داشت. کمیسیون روشها و امکانات که یکی از پرقدرتترین کمیتههای کنگره میباشد و رییس و اکثریت اعضای آن را افراد حزب دموکرات تشکیل میدادند هر دو گزارش را مورد توجه قرار داد و برای مدت چند ماه با احضار شهود متعدد با سوابق و تجربیات مختلف از بخشهای خصوصی و دولتی، رسیدگی همهجانبهای در این مورد به عمل آورد و بالاخره با هفده رای مخالف و هفت رای موافق برنامه تعرفه واردات نفت برای طرح در مجلس نمایندگان به تصویب نرسید. رییس جمهور که با انتخاب سختی روبهرو شده بود در اوایل سال ۱۹۷۰ کمیته جدیدی به نام کمیته خط مشی نفت به ریاست جورج سی. لینکلن رییس اداره آمادگیهای اضطراری برای نظارت به سهمیه بندی نفت ایجاد نمود تا در مورد اقدام بعدی تصمیم گرفته شود. چند ماه بعد بیسروصدا برنامه تعرفهبندی واردات نفت به آمریکا مدفون گردید و پرده اول بدون موفقیت به پایان رسید، اما هدف پنهان آن از یاد نرفت. موریس استانس در صفحه ۲۱۲ کتاب خود مطرح میکند: «بزرگترین ایرادی که به اصل این برنامه داشتم آن بود که این مطالعات کلیه قدرتها، ضعفها و نگرانیها در مورد وضعیت نیازمندهای انرژی، ذخایر موجود درآمریکا و برآورد نیازمندیهای آینده را به اطلاع جهانیان رساند، هر چند ممکن است قسمتی از این اطلاعات قبلا در اختیار همگان بوده لیکن اقدام ما برای جمعآوری و منتشر نمودن آن ممکن است دعوتی برای اقدامات بعدی بعضی کشورهای تولیدکننده باشد یا شدت اقداماتشان را بیشتر کرده باشد».
کودتا و انقلاب لیبی مهمترین حادثه پایانی دهه ۱۹۶۰ میباشد. لیبی کشوری است که پس از جنگ جهانی دوم استقلال یافت. تولید نفت در آن کشور از سال ۱۹۶۱ آغاز و چند سال بعد به گروه کشورهای صادرکننده نفت و اوپک پیوست و تولید آن به سرعت در حال افزایش و درآوریل ۱۹۷۰ به سه میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه در روز رسید.
ذخایر نفتی لیبی که از کیفیت بالایی برخوردار بود به حدود سی میلیارد بشکه برآورد و حمل آن به کشورهای مدیترانه اروپا ارزانتر تمام میشد. علاوه بر آن به دلایل مختلف نفت لیبی یکی از ارزانترین نفتهای سازمان اوپک محسوب میشد. ایران که در آن زمان مرتبا تقاضای افزایش تولید داشت، از همان زمان یعنی قبل از کودتای لیبی، از این توجه شرکتهای نفتی به لیبی دلتنگ و از نحوه عملکرد هفت خواهران ناراضی بود.
ملک ادریس پادشاه پیر لیبی حکومتی نیمبند را با کمک انگلیس و آمریکا اداره میکرد، در حالی که افسران جوان ارتش جدیدالتاسیس لیبی در سازمان محرمانهای به نام «افسران آزاد» گرد آمده بودند، از بدرفتاری مستشاران خودپسند انگلیسی و فساد حکومت به تنگ آمده و فریفته سرهنگ جمال عبدالناصر رهبر مصر که به نظر آنان افتخارات اعراب را زنده میکرد، بودند. در یک فرصت مناسب در اول سپتامبر ۱۹۶۹، یعنی چند ماه بعد از صدور بیانیه رییسجمهور آمریکا در مورد تعرفهگذاری واردات نفت به آمریکا، در غیاب ملک ادریس که به خارج از لیبی سفر کرده بود، گروه افسران انقلابی لیبی به رهبری سرهنگ معمر قذافی، ۳۳ ساله، با یک کودتای بدون خونریزی حکومت لیبی را سرنگون و جمهوری خلق لیبی را پایهگذاری نمودند.
دو هفته پس از کودتا سرهنگ قذافی به سمت رییس شورای فرماندهی انقلاب که قدرت واقعی بود انتخاب و یکی از اولین اقدامات او ملاقات با ناصر و اعلام وفاداری به او و کسب پشتیبانی کامل مصر از انقلاب لیبی بود. از همان ابتدای کار، لغو پیمانهای نظامی، تخلیه پایگاههای نظامی انگلیس و آمریکا، اعمال کنترل بر منابع نفت و کسب درآمد بیشتر از شرکتهای نفتی جزو اولین اقدامات دولت جدید اعلام گردید.
در کتاب داستان اوپک، نوشته پییر ترزیان (ترجمه عبدالرضا غفرانی) به تفصیل در مورد تحولات لیبی و نقش آن کشور در افزایش قیمت در جهان شرح داده شده که قسمتی از آن در این کتاب مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین دکتر محمدعلی موحد یکی از برجستهترین کارشناسان حقوق بینالمللی و امور نفت، در کتاب نفت ما و مسائل حقوقی آن، حوادث این دوران را شرح میدهد. ولی لازم است یادآوری شود به نظر میرسد به علت شرایط روز که دوران اقتدار شاه و اختلافش با معمر قذافی میباشد، اهمیت اقدام لیبی در بالا بردن قیمت نفت مسکوت و کنفرانس تهران و اقدامات شاه با اهمیت بیشتری بازگو شده است.
دکتر محمدعلی موحد
متولد آذربایجان فارغالتحصیل دانشگاه تهران در رشته حقوق، دارای خدمت طولانی در صنعت نفت ایران از زمان شرکت سابق نفت، ادامه تحصیل پس از ملی شدن نفت در انگلستان برای اخذ درجه دکترای حقوق و ادامه خدمت در امور حقوقی شرکت ملی نفت. از ابتدای شروع فعالیتهای بینالمللی شرکت ملی نفت و عقد قراردادهای اولیه با شرکتهای انی ایتالیا و پان امریکن آمریکا، از کارشناسان حقوقی هیات مذاکرهکننده به شمار میرفت و از همان تاریخ به تدریج توجه خود را بیشتر به امور بینالمللی این صنعت، قرارداد کنسرسیوم، امور اوپک، قراردادهای جدید نفت و توسعه عملیات شرکت ملی نفت در خارج از کشور و سایر فعالیتهای مربوطه معطوف نمود، به صورتی که علاوه بر تخصص در امور حقوقی اطلاعات جامع و حرفهای در امور بازرگانی و تجارت نفت حاصل نمود، در سال ۱۳۵۲ به ریاست قسمت حقوقی و در سال ۱۳۵۴ به سمت عضو هیات مدیره و مدیر حقوقی شرکت ملی نفت منصوب گردید. در اغلب مسائل، مورد مشاوره مقامات عالیرتبه شرکت بود به صورتی که گاهی با نظرات متخصصین حرفهای به شدت مخالفت میکرد. در یکی از همین جلسات دکتر اقبال به شوخی گفته بود: کار حقوقی که مطرح است کار شما است، کار نفت که مطرح است از همه بهتر میدانید پس جلسه برای چیست؟
پس از سال ۱۳۵۷ به عنوان یکی از سه نفر مشاورین حسن نزیه اولین مدیرعامل شرکت پس از انقلاب اسلامی خدمت نمود و پس از بازنشستگی برای مدت طولانی در تمام مسائل شرکت ملی نفت و دولت در رابطه با شکایتهای شرکتهای نفتی در دیوان بینالمللی لاهه و سایر دادگاههای بینالمللی به سمت مشاور انجام وظیفه نمود.دولت جدید لیبی در اولین اقدام برای مبارزه با شرکتهای نفتی با صدور دستوری حدود ۸۰۰ هزار بشکه در روز از تولید نفت لیبی کاهش داد.
این وضع با توجه به بسته بودن کانال سوئز و قطع خط لوله عربستان- دریای مدیترانه (تاپ لاین) که ۴۸۰ هزار بشکه در روز از نفتی که از مدیترانه میرسد کم میکرد، موجب کمبود شدید نفت در حوزه دریای مدیترانه گردید ولی با همه این فشارها مذاکرات دولت لیبی با کمپانیها به نتیجه قطعی منجر نگردید.
پرده دوم: سرهنگ عبدالسلام جلود
پس از شکست اولین اقدام، انجام مذاکرات نفت به عهده سرهنگ عبدالسلام جلود معاون و دوست مورد اعتماد و همسن سرهنگ قذافی واگذار گردید.
جلود مانند قذافی، در یک خانواده صحرانشین پرورش یافته بود. آن دو در سال ۱۹۶۱ زمانی که جلود هفده ساله بود با یکدیگر آشنا شده بودند و جلود فعالانه در تشکیل نهضت زیرزمینی که منجر به ایجاد افسران آزاد شد، تشریک مساعی میکرد و بیشتر جلسات در خانه او در تریپولی تشکیل میشد. او دست راست قذافی در شورای فرماندهی انقلاب است و دومین فرد مقتدر رژیم شناخته میشود. شروع مذاکرات لیبی با شرکتهای نفتی توجه همه کشورهای تولیدکننده نفت، اوپک، شرکتهای بینالمللی نفت و روسای کشورهای مصرفکننده غرب را متوجه لیبی و نتایج مذاکرات سرهنگ جلود با این شرکتها نمود.
ارسال نظر