بانک روسی در برابر بانک ملی و بانک آلمانی-بخش پایانی
خودمان برای بانک پول تامین میکنیم
برخی سیاستمداران ایرانی حاضر نبودند بانک آلمانی در ایران تاسیس شود و در مقام و منصب اقتصادی که داشتند، مدام به آلمانها وعده میدادند.از طرف دیگر روسها نیز در گفتوگو با مقامهای آلمانی به آنها میگفتند چرا در حالی که میخواهند فعالیت اقتصادی کنند با مقامهای سیاسی ایران مذاکره میکنند... در همان حال تحت فشار روس و انگلیس که وجود بانک آلمانی را در ایران برنمیتابیدند، وزارتامور خارجه آلمان در یادداشتی به شرح زیر به سفارت آن کشور در تهران که تاریخ ١١ سپتامبر ١٩٠٦ را بر پیشانی دارد تاکید کرد که دولت آلمان در شرایط موجود هیچگونه امکان کمک مالی به دولت ایران نداشته و هر گاه در آینده در اوضاع موجود بهبودی حاصل شود درباره تاسیس بانک آلمانی در ایران مذاکره به عمل خواهد آمد:
برلن «ریخت هفن» وزیر خارجه آلمان چیرشکی به نماینده دولت آلمان در تهران: موضوع بانک فقط از نقطه نظر تسهیلاتامور تجارتی ما در ایران مورد تصویب واقع شده نه برای بسط سیاسی، مساعدت مالی به حکومت ایران اشکالات زیادی را تولید و روابط ما را به کلی با دولتین روس و انگلیس تیره خواهد نمود. علیهذا مقتضی است به رییس الوزرای ایران چنین جواب دهید بهخاطر فشار روس و انگلیس به آلمان درخصوص قضایای بانکی از استقبال پیشنهاد دولت ایران موقتا خودداری و قضایا را در آتیه مورد مطالعه قرار خواهد داد. چون حکومت ایران تشکیل بانکی در تهران را برای ما و منافع خود لازم و صلاح دیده است از این جهت دولت آلمان جدیت خواهد کرد که هرچه زودتر به تشکیل آن موفق شده و موسسه مزبور را به حکومت شاهنشاهی معرفی نمایند.
در همان حال که دستگاه وزارتامور خارجه آلمان به انحای مختلف قصد داشت موضوع تاسیس بانک آلمانی در ایران را صرفا در چارچوب روابط تجاری اقتصادی دو کشور آلمان و ایران توجیه کند و این نکته را نیز بارها از طریق سفرای خود در پطرزبورگ و لندن به اطلاع اولیایامور دولتین رسانیده بود، اما دو کشور روس و انگلیس که در هر حال حضور جدیتر آلمان در عرصه ایران را منافی قدرت و نفوذ خود تشخیص میدادند از هر فرصت ممکن در تقبیح این اقدام آلمان و نیز قصد آن کشور برای اعطای وام به دولتایران میکوشیدند. به ویژه اینکه در آن هنگام مجلس شورای ملی طرح اخذ وام از بانکهای شاهنشاهی و استقراضی را رد کرده بود و زمزمههایی وجود داشت که حاکی از تمایل دولت و مجلس برای اخذ وام از آلمانیها و اعطایامتیاز تاسیس بانک به اتباع آن کشور در ایران بود تا با کمک وام اعطایی آلمان و نیز بانکی که آن کشور در ایران تاسیس میکند، بانک در دست تاسیس ملیایران قوام بیابد. چنانکه وقتی به دنبال دستور وزارتامور خارجه آلمان سفیر آن کشور در روسیه به وزیر خارجه آن کشور توضیح داد که هدف آلمان از تاسیس بانک در ایران صرفا به منظورات اقتصادی معطوف خواهد بود، وزیر خارجه روسیه توضیح سفیر را قانعکننده ندانست. سفیر آلمان در سنت پطرزبورگ در ٢١ دسامبر ١٩٠٧ درباره پاسخ و واکنش وزیر خارجه روسیه به گفتار او در باب اهداف تجاری اقتصادی بانک آلمانی در ایران به صدراعظم آلمان چنین گزارش داد:
... آقای وزیر خارجه [روسیه] در جواب عرایض بنده [سفیر آلمان در روسیه] اظهار داشتند که چندی است وضعیت آلمان در تهران از جنبه تجاری تجاوز نموده و موقعیت سیاسی به خود گرفته... برای ثبوت فرمایشات خود چنین فرمودند که در موقع تاسیس بانک آلمان در تهران کارکنان سیاسی آلمان با حکومتایران رسما داخل مذاکره شده و علیه روسیه موادی را در پیشنهاد خود گنجانیدهاند...
در پیشگیری از خطر نفوذ آلمان در ایران بود که وقتی شایع شد آلمانیها سرمایه لازم برای تاسیس بانک ملی را که مجلس آن را طرح کرده و نظامنامهاش را تنظیم نموده بود، تهیه خواهند کرد، دولتین روس و انگلیس بلافاصله واکنش نشان داده و خواستار جلوگیری از این اقدام احتمالی آلمانیها شدند. این دو کشور در آن برهه نه تنها کمکهای آلمانیها به ایران را برخلاف مصالح خود تشخیص میدادند، بلکه تاسیس بانک ملی با سرمایه اعطایی آلمان را نیز با فعالیتهای آتی بانکهای شاهنشاهی و استقراضی مغایر میدانستند. به همین دلیل طرح پرداخت سرمایه اولیه مورد نیاز بانک جدیدالتاسیس ملیایران مورد توجه سفارتین روس و انگلیس در تهران قرار گرفت. سر سسیل اسپرینگ رایس در ٨ مارس ١٩٠٧ دراین باره به سر ادوارد گری چنین مینویسد: بانک ملی هنوز فاقد سرمایه است. وزیرمختار روس بهاین جانب اظهار میدارد که به موجب اطلاعات خاصی که به او رسیده رییس مجلس شورای ملی با سفارت آلمان مناسبات صمیمانه دارد و عملا تعهد نموده است که با کمک آلمان بانک را تشکیل بدهد.
چنانکه آلمانیها حاضر به دادن کمک شدند، اینامر آنها را ذیحق خواهد ساخت که درامتیازات بانک شرکت داشته باشند. وزیرمختار روس پیشنهاد میکند برای پیشگیری اقدام آلمان، بانکهای روس و انگلیس خود پول لازم را به بانک ملی پرداخت کنند و بدین وسیله حق گرفتنامتیاز را برای کشورهای متبوعه خود در ایران تحصیل نمایند.
مدیرعامل بانک شاهنشاهی که با او مشورت کردهام، میگوید که اظهار وزیرمختار روس به احتمال قوی صحیح است، لیکن تصمیم لازم باید در لندن گرفته شود. اگر ما خود را برکنار نگهداریم بیم آن میرود که آلمان یا روسیه موقعیت بلامنازعی بیابند. از طرف دیگر تنها ذخیره فلزی موجود در ایران در اختیار بانک شاهنشاهی است. این ذخیره ناچیز است و به علت قیمت کنونی نقره نمیتوان آن را افزایش داد. اگر قرار شود که این ذخیره در کنترل بانک ملی قرار گیرد، بانک ملی میتواند با در نظر گرفتن اینکه اسکناس توسط بانک شاهنشاهی منتشر میگردد، زیانهای هنگفتی به بانک اخیر وارد سازد. بنابراین اگر پیشنهاد روسیه را بپذیریم بایستی فقط در اروپا پول را پرداخت نماییم. ایران اگر پولی از جای دیگر هم تهیه کند به هر حال این پول در اروپا پرداخت خواهد شد.
مخالفت روس و انگلیس با تاسیس بانک آلمانی در ایران ادامه یافت و نهایتا از تاسیس و گشایش آن در ایران جلوگیری به عمل آمد. واپسین تلاشهای دولت ایران برای تاسیس بانک آلمانی در ایران به هنگام ریاست الوزرایی امینالسلطان بود و گویا او نیز با تاسیس این بانک و کمک مالی آلمانیها برای تاسیس و پا گرفتن بانک ملی موافقت داشت.
اما چنانکه از مفاد برخی گزارشات ارسالی سفارت انگلیس به لندن برمیآید، سفارتین روس و انگلیس به انحای مختلف برای جلوگیری از تاسیس این بانک آلمانی در ایران کارشکنی میکردند. مهدی قلی هدایت (مخبرالسلطنه) هم در ذکر مهمترین دلایل عقیم ماندن تلاش آلمانیها برای تاسیس بانکی در ایران به مخالفت روس و انگلیس عینالدوله سرسری، اشاره کرده و مینویسد مواعیدی به سفارت آلمان راجع به افتتاح بانکی کرده بود، در کابینه اتابک اجرای آن مواعید را میخواستند، ناصرالملک وزیر مالیه هیچ گونه جوابی به سفارت نمیداد.وزیرمختار اشتمریش دوستانه به من متوسل شد، میبایست مذاکرات با حضور ناصرالملک باشد. وزارت خارجه از مذاکرات عینالدوله سابقه اطلاع نداشت، فصول قرارداد آلمان بعضی مخالف قرارداد بانک انگلیس و روس بود.
صرفنظر از اینکه نزدیکی با آلمان دوری از روس و انگلیس میشد، میخواستیم آلمان هم رضایت داشته باشد، اما نمیتوانستیم. عنوان بانک تجارتی بود در محوطه طهران و سمنان و قزوین و قم، حق اکتشاف هفت معدن داشتند، نفت مستثنی بود، در معاملات رهنی حق مداخله نداشت، امتیاز با بانک روس بود، در دو سال میبایست بانک تشکیل رسمی خود را اعلان کند. اراضی مجانی به بانک وعده داده شده بود.
آوردن نقره را با انحصار میخواستند و نمیشد داد. مجلس دو شرط زیاد کرده بود. حد تنزیل صد نه یا ده در تجارت ملاحظهای وارد شده بود و ملاحظهای صادر نشده بود. اتابک و ناصرالملک ساکت بودند و حق هم داشتند، فصول مفید قرارداد غیرقابل اجرا بود. در این بین حادثه قتل اتابک اتفاق افتاد. دولتایران متعهد بود بدون رضایت روس امتیازی ندهید و لازمه افتتاح بانک آلمان بعضیامتیازها بود. درآوردن نقره بانک روس حق تقدم داشت. راه آهن بغداد جزءامتیاز بانک بود و دولتایران محرمانه با دولت روس و انگلیس قراری داده بود.
ارسال نظر