فاطمه حافظیان در کتاب «تشکل‌های کارگری و کارفرمایی در ایران» تاریخچه‌ای از فعالیت‌های این دو قشر را در سازمان‌های مربوط به خود گردآوری کرده است. آنچه از این کتاب می‌توان استنباط کرد، پیشتازی کسانی است که اندیشه‌های سوسیالیستی داشته و با استفاده از تشکل‌های کارگری کمونیست‌ها اقدام به تاسیس نهادهای کارگری کرده‌اند.

ناظران بسیاری بر اساس سخنان کمونیست‌های روسیه معتقد بودند که اتحادیه‌های کارگری به رهبری کمونیست‌ها ابزار سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی است. از جمله گفته استالین که اظهار داشته بود: «بدون نفوذ در اتحادیه‌های کارگری نمی‌توان دوستی توده‌های وسیع پرولتاریا را جلب کرد.» یا به گفته لنین «توسعه پرولتاریا در هیچ جای دنیا جز از راه تاثیر متقابل اتحادیه‌های کارگری و حزب طبقه کارگر نه تداوم می‌یابد و نه می‌تواند تداوم یابد.»
اندیشه‌های حزب سوسیال دموکرات کارگران روسیه حتی بیش از پیروزی انقلاب اکتبر نیز به ایران رسیده بود، نخستین شعبه‌های حزب سوسیال دموکرات در واقع نمایندگان گروه سیاسی ایرانی به نام «همت» بود که در باکو مستقر بودند و در سال 1283 در مشهد و تبریز و تهران نیز تاسیس شده بودند. این شعبه‌های محلی که قرار بود رابط میان بلشویک‌های روسیه و طبقه کارگر در ایران باشند، در ایران به «اجتماعیون»، «عامیون» و «مجاهدین» معروف بودند.
فعالیت‌های این گروه کم‌کم نضج گرفت و در ۵ آبان ۱۲۸۷ در حدود ۱۵۰کارگر با رهبری حزب در دباغ خانه محلی، دست به اعتصاب زدند و کارگران دباغ‌خانه نمایندگانی انتخاب کردند که با کارفرمایان درباره ۹ خواسته ایشان مذاکره کنند و پس از سه روز کارفرمایان با خواسته کارگران موافقت کردند که برای هر قطعه پوست دباغی شده دستمزد بیشتری بپردازند و از اخراج کارگران اعتصابی خودداری ورزند و بدین ترتیب اعتصاب به پایان رسید.
در واقع از اوایل دهه 1280 احزاب سیاسی در ایران از حقوق کارگران دفاع می‌کردند و کارگران را به اعلام خواسته‌های سیاسی ترغیب می‌نمودند و رهبری فعالیت آنان را در مراکز صنعتی بر عهده داشتند. طی دهه بعد که جنبشی کمونیستی در روسیه به پیروزی انجامید، همکاری احزاب سیاسی و اتحادیه‌های کارگری در ایران نزدیک‌تر و آشکارتر شد. در تاریخچه احزاب سیاسی ایران، دوم تیر 1299 روز مهمی قلمداد می‌شود. در آن روز «کمیته عدالت» اولین کنگره خود را در بندر انزلی برگزار کرد و خود را حزب کمونیست ایران نامید. به گفته «دهگان» تا سال 1301 «اتحادیه عمومی کارگران مرکزی» موفق شد هشت هزار از سی هزار کارگر تهران را سازمان دهد. عضویت هشت اتحادیه کارگری که در سال 1301 وابسته به اتحادیه عمومی کارگران مرکزی بود، از این قرار است:


تا پاییز سال 1301 رضاخان در مقام افسر ارتش با برقراری دو سال امنیت داخلی بی‌سابقه در ایران توانایی خود را نمودار ساخت. هنگامی که رضاخان در اول آبان 1302 به نخست‌وزیری انتخاب شد، انگلیسی‌ها در قبال قولی که رضاخان برای برقراری «امنیت» به آنان داده بود، دست او را باز گذاشتند تا بر نهادهای نوپای سیاسی ایران - از جمله مجلس - مسلط شود.
تسلط تدریجی قوه مجریه بر قوه مقننه موقعیت اتحادیه‌های کارگری را به شدت تضعیف کرد. همان طور که قبلا بیان شد، اتحادیه عمومی کارگران مرکزی به رهبری سید محمد دهگان کمونیست، از کم و بیش هشت اتحادیه کارگری در آبان سال ۱۳۰۰ تشکیل شده بود. پیش از تشکیل این اتحادیه، کشمکش‌های کارگران با کارفرمایان، مانند اختلافاتی که در صنایع چاپ و نساجی تحت مالکیت خصوصی رخ داد، دولت را درگیر نمی‌کرد.در این دوران، اعتصاب مهمی که باید در شمار اختلافات کارگری در بخش دولتی مورد توجه قرار گیرد، اعتصاب سال ۱۳۰۱ کارگران صنعت نفت علیه «شرکت نفت ایران و انگلیس» در آبادان است. شواهدی چند حاکی است که اتحادیه عمومی کارگران مرکزی اگر نه آغازکننده، دست‌کم پشتیبان اعتصاب سال ۱۳۰۱ کارگران صنعت نفت آبادان بوده است.
کارگران تقریبا هیچ متحد با نفوذی در دستگاه سیاسی ایران نداشتند. تنها معدودی از نمایندگان (مانند: سلیمان میرزا که در فرصت‌های گوناگون در باره نیازهای کارگران صحبت می‌کرد، خواستار این بود که قوانینی برای پاسخ به آن نیازها وضع شود) از این قاعده مستثنی بودند. زمان مناسب برای صحبت درباره قانون کار در 2 بهمن 1300 پیش آمد که سلیمان میرزا از مجلس خواست تا قانونی برای کار و کارگری تصویب کند. اما این پیشنهاد با مخالفت روبه‌رو شد.
از سقوط قاجار تا شهریور ۱۳۲۰
در 8 آبان 1304 سلسله قاجار که از قرن هجدهم میلادی بر ایران حکومت می‌کرد، منقرض شد و در 21 آذرماه همان سال رضاخان «نخست‌وزیر وقت» سلسله پهلوی را بنیان نهاد. چنانکه پیش‌بینی می‌شد هنگامی که رضاخان در سال 1304 به سلطنت رسید به آزادی نهادهای مستقل مانند مجلس و مطبوعات و اتحادیه‌های کارگری ضربه زیانباری وارد آمد. در اواخر دی 1306،‌ دیگر نظر حزب کمونیست ایران درباره رضاشاه با دودلی همراه نبود. در این سال، دومین کنگره حزب کمونیست ایران که در ارومیه برگزار شده بود، رضاشاه را «دشمن آزادی سیاسی کارگران» نامید و بیشتر فعالیت حزب در این دوران به صورت مخفی بود.