اقتصاددانان - زندگی و زمانه جان استیوارت میل-۴
کار در کمپانی هند شرقی
زندگی و زمانه استیوارت میل علاوهبر اینکه خلق و خوی او را بررسی کرده است، کسبوکار او را نیز دستمایه پژوهش قرار داده است.
میل: مطلوبیت گرایی موجب ایجاد وحدت در مفاهیم عقیدتی من شد
زندگی و زمانه استیوارت میل علاوهبر اینکه خلق و خوی او را بررسی کرده است، کسبوکار او را نیز دستمایه پژوهش قرار داده است. استیوارت میل مانند سایر اندیشمندان انگلیسی دورانی از کار خود را در کمپانی هند شرقی گذرانده و از این طریق با تجارت به صورت ملموس آشنا شده است. نوشته حاضر از کتاب نظریهپردازان رشد اقتصادی، نوشته رالف ویتمن روستو برداشته شده است.
اقتصاد سیاسی تبدیل به بخش جداییناپذیر زندگی علمی و فکری میل شد، ولیکن در بدو امر آنچه که بیش از هر موضوع دیگری نظر وی را به خود جلب کرده بود، نظریه مطلوبیتگرایی جرمی بتنهام بود، که بعد از بازگشتش از فرانسه در سال ۱۸۲۲ یعنی زمانی که تنها پانزده سال سن داشت، در سلک طرفداران این نظریه در آمده بود: ...
«... بعد از بازگشت از فرانسه تبدیل به انسان دیگری شدم. اصول مطلوبیت... در افکار من دقیقا در جایی قرار گرفت که موجب شد اجزای مجزا و پارهپاره دانش و باورهای من به هم متصل شوند. مطلوبیت گرایی موجب ایجاد وحدت در مفاهیم عقیدتی من شد. من دیگر برای خود صاحب ایدهای بودم، دارای یک فلسفه، یک نظریه، یک منشور و از همه مهمتر دارای یک مرام بود. پای گذاشتن و نضج اصول نظر مطلوبیت گرایی در من همانند دمی بود که توانست روح جدیدی در مقاصد و اهداف زندگی من بدمد و اکنون مفهوم گسترده و بزرگی در برابر دیدگاه من گشوده شده است که براساس آن میتوان بر تغییرات در شرایط زندگی ابنای بشر با کمک این نظریه تاثیر گذاشت.
در هفدهمین سالگرد تولدش در سال ۱۸۲۳ وی برای کار در دفتر لندن کمپانی هند شرقی انتخاب شد (براساس مقررات کمپانی این حداقل سن استخدام بود)، پدر وی نیز از چهار سال قبل یک شغل دائمی در این کمپانی داشت. با پشتوانه شغلی که پیدا کرده بود با جمع کردن تعدادی جوان که مانند وی فکر میکردند، انجمن مطلوبیتگراها را احداث کرد و در کلام خودش تبدیل به یک «مبلغ جوان» شد. در این مرحله از زندگیاش همگام و همراه با پدرش بود، همراه با انتشار نشریه وست مینسترریویو در سال ۱۸۲۴ به عنوان یک ابزار عمده در نشر دیدگاه رادیکال بنتهامی، وی به تبلیغ همه جانبه عقاید مطلوبیتگراها همت گماشت. اولین چیزی که میل در این نشریه چاپ کرد و نامه از ریکاردو بود که استقبال چندانی از آن به عمل نیامد. با توجه به نوشتههای میل کاملا روشن است که آزادی مذهب و ابراز عقیده، اصلاحات سیاسی و حقوقی از آن جمله حقوق زنان و کنترل زاد و ولد، بیشتر شکل طغیان احساس را در وی داشت. این جمله از وی، مشهور است که میگفت «زمانی که چیزی در سر دارید که به طور واقعی شکل یک هدف در زندگی را دارد، به یک کاوشگر تبدیل شوید.»
اصلاحات اقتصادی مانند آزادی تجارت، بخشی از دستور کار وی را تشکیل میداد. به هر حال از پنج مقالهای که تحت عنوان مقالاتی درباره برخی از مسائل حل نشده اقتصاد سیاسی در سالهای ۱۸۳۰-۱۸۲۹ توسط میل نوشته شد، چهار مقاله آن تا سال ۱۸۴۴ منتشر شده بود، تا این سال کتاب فلسفه وی موفقیت چشمگیری کسب کرده بود.
سپس، در پاییز سال ۱۸۲۶ در سن بیست سالگی، میل دچار آنچه که میتوان آن را بحران زودرس اواسط زندگی خواند، گردید یا میتوان از این دوره از زندگی میل به عنوان گذار به مرحله بلوغ و به پختگی روحی و فکری یاد کرد. از نشانههای مشخص این دوره از زندگی میل دوری گرفتن وی از پدرش میباشد که برخی این عمل را کاملا عقلائی میدانند، ولیکن از آن به عنوان واکنشی در گذار از یک زمستان بریتانیایی ملالآور یاد میکنند.
«من همانگونه که هر فرد موقتا میتواند در این موقعیت قرار گیرد، در شرایط تاثر عصبی بودم و نسبت به خوشیها و هیجانات بیتفاوتی قرار داشتم، نوعی از آن حالات روحی که در زمانهای دیگر ایجاد هیجان و شادی در زندگی میکنند، ولیکن در این زمان خاص فرد نسبت به هیجانات و شادیها بیتفاوت میشود، موقعیتی که به نظر من، فرد تبدیل به یک نوگرا میشود، به ویژه زمانی که فرد نسبت به «اولین گناهی که مرتکب شده است» احساس گناه میکند.
این حالت روحی بود که من به آن دچار شدم و همواره این پرسش در فکرم ایجاد شده بود: «تصور کن که تمام اهداف تو در زندگی تحقق یافت، همینطور کلیه تغییرات مورد نظر تو در عقاید و نهادها بلافاصله در زمان حاضر تحقق یابند، آیا این مسائل میتوانند موجب دلخوشی و سرمستی تو گردند؟ یقینا پاسخ آگاهانه و مستقیم به این پرسش منفی است. این پاسخ موجب میشود تمام مبانی که بر پایه آنها زندگیم پیریزی شده است و به یکباره فرو میریزد. تمام شادیهای زندگیم که در تعقیب مداوم اهدافم نهفته بود، محو گردد. از آنجا که پایان کار نمیتواند مطلوبیتی ایجاد کند، پس چگونه میتوان اهداف جدیدی پیریزی کرد که بتواند توجه همگان را به خود جلب کند؟ اگر هدفی در زندگی باقی نماند که آن را دنبال کنیم، دیگر چیزی باقی نخواهد ماند که برای آن زندگی کنیم.
چنانچه از جملات فوق برمیآید، میل با دقت کامل بحران روحی خود و راهحل آن را توصیف کرده است، به طوری که دیگر نیازی نیست که جملهای بر آن بیافزاییم یا نحوه شکلگیری و ماهیت آن را تشریح کنیم، هر چند که این اظهارات موجب شکلگیری ادبیات مطولی در این مبحث از آن جمله تفاسیر روانشناختی شد.
ارسال نظر