دو هرتی؛ از روزنامه فروشی تا سوداگری نفت

حفاری چاه‌ نفت در تگزاس

دانیل برگین، نویسنده کتاب «غنیمت، حماسه نفت،‌ پول و قدرت» پس از بررسی ورود تکنولوژی به عصر اکتشاف نفت و توسعه و رشد سریع این صنعت به چگونگی شکل‌گیری غول‌های این شاخصه صنعتی می‌پردازد. یکی از این غول‌ها روزنامه‌ فروش جوانی بود به نام هری دو هرتی که با تلاش خود توانسته بود پس از راه‌اندازی و توسعه ۱۵۰ شرکت به کار سوداگری نفت نیز روی آورد و در این زمینه نامی کسب کند. ادامه این مطلب در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم می‌شود. گرچه در دهه ۱۹۲۰ هنوز بسیاری از حوزه‌های عمده با روش زمین‌شناسی سطحی کشف می‌شد، ژئوفیزیک روز به‌روز اهمیتی بیشتر می‌یافت- حتی در حوزه‌هایی که با روش‌های سنتی کاوش شده بود. دست‌اندرکاران نفت راه «دیدن» زیرزمین را یافته بودند.آنان روش‌هایی هم برای دیدن روی زمین پیدا کردند. طی جنگ جهانی اول، شناسایی هوایی محل‌های رزمندگان را مشخص می‌کرد. دیری نپایید که این تکنیک در صنعت نفت نیز به کار گرفته شد و امکان داد تا منطقه وسیعی از زمین در معرض دید قرار گیرد کاری که از روی زمین میسر نبود. در ۱۹۱۹ شرکت یونیون اویل دو ستوان نیروی سابق هوایی را که در ارتش اعزامی آمریکا خدمت کرده بودند استخدام کرد تا از مناطق مختلف کالیفرنیا عکسبرداری کنند. نوآوری دیگر، تجزیه سنگواره‌های میکروسکوپی بود که از اعمال مختلف حفاری به دست می‌آمد و «میکروپالئونتولوژی» نامیده می‌شد.

با این تکنیک می‌شد نوع و عمر رسوبات را در هزاران پا زیرزمین مشخص کرد. حفاری نیز تکامل بیشتری یافت؛ سریع‌تر، عمیق‌تر و آگاهی‌بخش‌تر شد و در نتیجه دامنه آگاهی از وجود بالقوه نفت گسترش پیدا کرد. در ۱۹۱۸ ژرف‌ترین چاه ۰۰۰/۶ پا بود که تا ۱۹۳۰ به ۰۰۰/۱۰ پا رسید. آخرین عاملی که قابل تجزیه و تحلیل نبود، اما همواره حضور داشت «بخت‌و‌اقبال» بود. بخت و اقبال بی‌شک در دهه ۱۹۲۰ در کار بود وگرنه چگونه آن همه نفت در آن دوران کشف می‌شد.

یکی از برجسته‌ترین کشف‌ها در سیگنال هیل به عمل آمد، این محل در ارتفاع ۳۶۵ فوتی پشت لانگ بیچ در لس‌آنجلس واقع بود. در گذشته، بومیان آمریکا از بالای این تپه به برادران خود در جزیره کاتالینا علامت [سیگنال] می‌دادند. بعدها هم منظور نظر زمین‌بازان قرار گرفته بود. در اوایل ژوئن ۱۹۲۱ این تپه در شرف تقسیم شدن برای ایجاد منطقه مسکونی بود که یک چاه گمانه‌زنی شل به نام «آلامیتوس شماره ۱» به نفت رسید. بر اثر این کشف، هجوم به آن منطقه آغاز شد. قطعاتی که برای خانه‌سازی فروخته شده بود به وسیله شرکت‌ها، سرمایه‌گذاران و آماتورها اجاره شد و در نتیجه پول کلانی به آن ناحیه سرازیر گردید. زمین چنان کوچک و دکل‌های حفاری چوبی چنان تنگ‌هم برپا شد که پایه‌های آنها در هم فرو ریخت. حفارها به قدری ذوق‌زده و مشتاق بودند که بعضی از صاحبان زمین توانستند ۵۰ درصد حق امتیاز بگیرند. حتی خویشان مرده‌هایی که در خاک آرمیده بودند حق امتیاز گرفتند و اجازه دادند که گور آنان نیز حفاری شود. معتقدان واقعی تصور می‌کردند که با خرید یک سهم پانصد هزارمی از یک ششم امتیاز یک چاه حفاری نشده، به ثروت خواهند رسید.سیگنال هیل منبعی آنچنان غنی از آب درآمد که بعضی از خریداران از سرمایه‌گذاری خود ناباورانه سود بردند.سیگنال هیل تنها منبع ممتاز بین تعداد زیادی از کاوش‌ها در لس‌آنجلس بود. کشف نفت، کالیفرنیا را عمده‌ترین ایالات نفت‌خیز کرد به طوری که یک چهارم نفت سالانه دنیا از آن جا به دست می‌آمد.با این حال ترس از کمبود سایه خود را برنچیده بود. کمیسیون بازرگانی فدرال در یک بررسی از صنعت نفت در سال ۱۹۲۳، هشدار داد که «تولید نفت خام ایالات متحده در حال زوال است.» اما برای نخستین بار در یک دهه، تولید نفت از تقاضای داخلی فراتر رفت.

غول

هری دوهرتی در بازار نفت فردی غیرمتعارف بود. با عینکی بزرگ و ریش بزی بیشتر به هنرپیشه‌ای می‌ماند که نقش «استاد» را بازی می‌کرد و نه یک سوداگر، اما یکی از برجسته‌ترین مدیران موسسه‌های اقتصادی در دهه ۱۹۲۰ بود که کنترل چندین شرکت، از جمله «خدمات شهری» را به عهده داشت. نویسنده‌ای او را در وال‌استریت شبیه‌ترین فرد به ند روزنامه‌فروش، پسرک داستان‌های هوراشیو آلجر [نویسنده داستان‌های کودکان] می‌دانست و این تشبیهی به جا بود. دوهرتی کار خود را از نه سالگی با فروش روزنامه در خیابان‌های کولامبس آغاز کرد و در دوازده سالگی مدرسه را کنار گذاشت. می‌گفت: «هنوز ده روز بیشتر در مدرسه نبودم که از آنجا بیشتر از ابلیس متنفر شدم.» اما در نتیجه سخت‌کوشی، جسارت و تحصیل در مدارس شبانه و آموزش مهندسی ترقی کرد و مدیر ۱۵۰ شرکت شد. موسسات وسیع از تسهیلات گاز و برق را به نواحی مختلف کلان‌شهر می‌رساند و از این جهت نام «خدمات شهری» گرفته بود. هنگامی که یکی از شرکت‌های حفاری او در کانزاس به نفت رسید، دوهرتی سوداگر نفت هم شد. وی گرچه تا حدی مردی عجیب و غیرعادی بود، طنزنویسی پرکار به شمار می‌آمد: «هرگز دستور ندهید، آموزش بدهید، کارتان را به صورت نوعی بازی درآورید. بالاترین سود سرمایه زندگی، شادمانی است.» بهترین تفریح و استراحت برای او اتومبیل‌رانی در ترافیک نیویورک بود. از هوای تمیز لذت می‌برد و از تندرستی خود مراقبت می‌کرد.