تاریخ بنزین - عصر بنزین-۴
تحقیق سنا از جنجال بنزین آغاز شد
پس از اینکه پای وارن جی. هاردینگ بهعنوان رییسجمهور آمریکا به مساله بنزین کشیده شد، این امر تبدیل به یک خبر رسانهای شد. تا جایی که حتی علت مرگ رییسجمهور وقت آمریکا را نیز «وحشت، شرم و سردرگمی آشکار» وی از این امر عنوان میکردند. نحوه جنجالی شدن بنزین در دولت آمریکا که برگرفته از کتاب «غنیمت، حماسه نفت، پول و قدرت» نوشته «دانیل یرگین» است، در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم میشود.
کلوین کولیچ
پس از اینکه پای وارن جی. هاردینگ بهعنوان رییسجمهور آمریکا به مساله بنزین کشیده شد، این امر تبدیل به یک خبر رسانهای شد. تا جایی که حتی علت مرگ رییسجمهور وقت آمریکا را نیز «وحشت، شرم و سردرگمی آشکار» وی از این امر عنوان میکردند. نحوه جنجالی شدن بنزین در دولت آمریکا که برگرفته از کتاب «غنیمت، حماسه نفت، پول و قدرت» نوشته «دانیل یرگین» است، در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم میشود. هری سینکلر نیز چنان بود. وی پسر یک داروساز خردهپا در کانزاس بود و داروسازی آموخته بود، اما در بیست سالگی داروخانه خانوادگی را در یک معامله از دست داد و ورشکست شد و برای تامین معاش به فروش الوار جهت ساختن دکل حفاری پرداخت. سپس محل کوچکی را در جنوب خاوری کانزاس و محل دیگری را در اوسیج اوکلاهوما برای خرید و فروش مالکیتهای نفتی دایر کرد.
وی بازرگانی خودرای، قوی و برخوردار از اعتماد به نفس بود. هرگز در برابر سرمایهگذارانش سر فرود نمیآورد. به گفته یکی از همکارانش، «هر جا مینشست همان جا صدر مجلس بود.» در راهی که خود برمیگزید گام برمیداشت. وی تمام سرمایهاش را در گلن پول اوکلاهوما به کار انداخت و ثروتی کلان به هم زد. سپس به حوزههای نفتی تازه کشفشده اوکلاهوما رفت. چون هنوز نفت در داخل لولههای انتقال به جریان نیفتاده بود، هر چه نفت پیدا کرد از قرار هر بشکه ده سنت خرید. آنگاه مخازن پولادی برپا داشت و پس از دایرشدن لوله خط انتقال، هر بشکه نفت را به ۲۰/۱ دلار فروخت.
در آغاز جنگ جهانی اول، سینکلر عمدهترین تولیدکننده نفت در بخش میانی آمریکا بود. از فروش نفت به شرکتهای بزرگ، معتبر و منسجم و از توجه آنها زیانی ندید. در ۱۹۱۶ که ۵۰ میلیون دلار ثروت به هم زده بود، همه آن را در راه تاسیس یک شرکت کامل متعلق به خودش سرمایهگذاری کرد که در زمانی کوتاه یکی از ده شرکت بزرگ آمریکا شد. سینکلر که رییس مطلق شرکت خود بود، میتوانست در هر میدان سوداگری کشور نبرد کند. این عادت در او پیدا شده بود که هر موقع قصد انجام کاری را بکند، نباید چیزی مانع وی شود و یکی از چیزهایی که او میخواست، «تیپات دوم» بود.
وزارت کشور در آوریل ۱۹۲۲ قراردادهای خود را با وجود شایعات مختلف، با دونی و سینکلر امضا کرد. به گفته یک هوادار حفظ منابع «آقای فال که طبعی ملایم دارد نسبت به شرکتهای بزرگ روشی بسیار دوستانه دارد.» سناتور لافولت شروع به تحقیق کرد و دریافت که آن عده از افسران نیروی دریایی که با انتقال ذخایر از نیروی دریایی به وزارت کشور مخالفت کرده بودند به نقاط دور دست منتقل شدهاند. بدگمانی وی بیشتر هم شد، اما فقط یک سال دیگر به صورت سوءظن باقی ماند، تا اینکه در مارس ۱۹۲۳ فال از وزارت کشور استعفا کرد، در حالی که هنوز هم شخصیتی مهم و محترم، اما همواره جنجالانگیز بود.در این اوان دولت هاردینگ در یک منجلاب رسوایی و فساد فرو میرفت. وی هنگامی که با قطار شخصی خود به کانزاس میرفت، گفت: «دشمنانم اسباب ناراحتی نیستند و میتوانم مراقب آنان باشم، اما دوستانم مرا رنج میدهند.» کمی بعد هاردینگ ناگهان در سانفرانسیسکو درگذشت و پزشکی علت مرگ او را «انعقاد خون» تشخیص داد. لکن سردبیر روزنامهای ادعا کرد که مرگ وی بر اثر «بیماریی بود که بخشی از آن را وحشت؛ جزئی را شرم و قسمتی را نیز سردرگمی آشکار تشکیل میداد.» کلوین کولیج، معاون رییسجمهور، جای او را گرفت.در این ضمن، «کمیته زمینهای دولتی» به بررسی قضیه «تیپات دوم» پرداخت. هنوز حقایق مسلمی وجود نداشت. بعضی میگفتند که همه این ماجرا «طوفان در قوری» بیش نیست، اما مدرکی پیدا شد. فال همزمان با اجاره دادن «تیپات دوم» مشغول نوسازی وسیع و پرهزینه دامداری خود در نیومکزیکو بود. وی همچنین دامداری مجاور خود را خریده و بخشی از بهای آن را با اسکناسهای یکصددلاری پرداخته بود، اسکناسهایی که از یک قوطی حلبی برداشته بود. فال ناگهان آن همه پول را از کجا آورده بود؟ در نتیجه پیگیری چگونگی افزایش یکشبه ثروت وی، فال گفت یکصد هزار دلار از ند مک لین، ناشر روزنامه واشینگتن پست، وام گرفته است. مک لین که به علت عارضه سینوس از مسافرت بازمانده بود، در مصاحبهای ضمن تایید دادن وام، گفت که فال چند روز بعد چک او را بدون آنکه نقد کند برگردانده بود. موارد پیچیده دیگری نیز فاش شد. منشی سینکلر شهادت داد که سینکلر به او گفته است که هر موقع فال مراجعه کند بیست و پنج یا سی هزار دلار به وی میپردازد و فال آن وجه را خواسته بود. سینکلر که ناگهان به اروپا رفته بود، از پاریس به ورسای رفت تا از دست خبرنگاران رهایی یابد.اصل موضوع فاش شد و مثل بمب صدا کرد. در ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۴ ادوارد دونی در کمیته مجلس سنا گفت که پسرش صدهزار دلار نقد در کیف سیاه کوچکی به دفتر فال تحویل داده است. وی ادعا کرد که آن مبلغ به هیچ وجه رشوه نبوده، بلکه فقط وامی بوده است به یک دوست قدیمی و اینکه دههها پیشتر با آن دوست در جستوجوی طلا بودهاند. همچنین سندی ارائه کرد که مدعی بود به دست فال امضا شده، اما امضای آن کنده شده است و توضیح داد که امضای کندشده را همسرش نگه داشته تا اگر وی ناگهان فوت کرد فال برای بازپرداخت وجه دچار سرگردانی نشود. آن کار را نشانه دوستی و آیندهنگری عنوان کرد.
ارسال نظر