تاریخ قاجار - جنبش مشروطیت و مهاجرت ایرانیان – ۵
اعتصاب ۴روزه کارگران چرمسازی
در حالی که فرهنگ کارگران و کشاورزان در دوره حکومت محمدعلی شاه هنوز به مرحله صنعتی شدن نرسیده بود و همچنان فرهنگ پیش از صنعتی شدن میان کارگران و کشاورزان حاکم بود، اما یک سری از اعتصابات کارگری در حال شکلگیری بود.
محمدعلی شاه قاجار
در حالی که فرهنگ کارگران و کشاورزان در دوره حکومت محمدعلی شاه هنوز به مرحله صنعتی شدن نرسیده بود و همچنان فرهنگ پیش از صنعتی شدن میان کارگران و کشاورزان حاکم بود، اما یک سری از اعتصابات کارگری در حال شکلگیری بود. این اعتصابات کارگری در تبریز، انزلی و غیره توسط روسها گزارش شده است که خسرو شاکری در کتاب «جنبش مشروطیت و انکشاف سوسیال دموکراسی» به بررسی این امر پرداخته است. بخش دیگری از تاثیر اجتماعی- اقتصادی و اجتماعی-سیاسی مهاجرت در زمان جنبش مشروطیت امروز تقدیم خوانندگان محترم میشود.
گروه اول به رفتار وزیر خارجه جدید اعتراض داشتند که با دعوت از افراد بیکفایت ناآشنا با وزارتخانه برای همکاری با خود، تعهداتش را زیر پا گذاشته بود. این گروه وزیر را متهم میکردند که با رفتن به دیدار سفیران خارجی و احترامگذاری بیجا، به جای آن که بگذارد نخست آنان به وزیر ایران ادای احترام کنند، با توهین به کارکنان وزارتخانه و بالاخره با بیتوجهی و نادیده گرفتن محرمانه بودن امور این وزارتخانه به طوری که هیاتهای خارجی به اسرار ملی پی برده بودند، شان وزارت و ملت را پایین آورده بود. از سوی دیگر گروه دوم اعتصابکنندگان انجمن خود را تشکیل دادند و از خدمتکارانی که برای هیاتهای دیپلماتیک خارجی در پایتخت کار میکردند دعوت کردند که برای مبارزه به خاطر منافعشان به آنان بپیوندند.
تاسیس انجمنهای حرفهای و شغلی در آن زمان در دستور روز بود. از این رو کارگران کارگاههای کفاشی یک انجمن تشکیل دادند و به عنوان وظیفه میهنی خود، برای ممنوعیت ورود کفشهای خارجی و در عین حال بهبود کیفیت کفشهای ساخت کشور به مبارزه دست زدند.
گسترش فعالیتهای کارگران به پایتخت محدود نماند. در تبریز، مرکز فعالیت مسلحانه انقلابی در ۱۲۸۷، کارگران چند کارخانه چرمسازی در بحبوحه مقاومت مسلحانه در برابر کودتای محمدعلی شاه دست به اعتصاب زدند. گزارش این اعتصاب را خاچاتوریان سوسیال دموکرات ارمنی - قفقازی که برای همکاری با رفقای سوسیال دموکرات خود در مبارزه مسلحانه به ایران آمده بود، برای گئورگی پلخانف فرستاد. او گزارش داد که در ششم آبان ۱۲۸۷ حدود ۱۵۰ کارگر دست به اعتصاب زدند و سوسیال دموکراتهای تبریز از این عمل آنان پشتیبانی کردند. کارگران خواستهای زیر را پیش کشیده بودند:
۱ - افزایش یک شاهی به دستمزدشان؛
۲ - استخدام و اخراج کارگران تنها با مشورت با کارگران؛
۳ - تامین وضعیت بهداشتی محیط کار؛
۴ - تامین مراقبت پزشکی از سوی مدیریت در مدت بیماری کارگر؛
۵ - پرداخت نیمی از دستمزدهای مقرر در ایام بیماری؛
۶ - کاهش اضافهکاری؛
۷ - پرداخت دو برابر دستمزد عادی برای اضافهکاری؛
۸ - جایگزین نکردن کارگران اعتصابی با کارگران دیگر؛
۹ - پرداخت دستمزد ایام اعتصاب؛
۱۰ - عدم اخراج کارگران به خاطر شرکت در اعتصاب.
این اعتصاب تنها چهار روز دوام آورد و با برآورده شدن تنها خواستهای شماره ۸ و ۱۰ پایان یافت. بنابر گزارش خاچاتوریان به پلخانف، اگر کارگران سازمان مربوط به خود را میداشتند اعتصاب میتوانست با موفقیت کامل روبهرو شود. دستاوردهای ناچیز اعتصاب، سوسیال دموکراتها را به سازماندهی سه محفل برای آموزش کارگران در آن شهر واداشت. ناکامی کارگران در به کرسی نشاندن تمام خواستهای خود اهمیتی ندارد، زیرا چنین خواستهایی حتی برای عرصه کارگری پیشرفته اروپا در آن زمان نیز بیش از حد جاهطلبانه بود. مهم این است که کارگران جرات کردند به اعتصاب دست بزنند و چنین خواستهای پیشرفتهای را پیش بکشند که ارزش آموزشی داشت.پیش از آن، در همان سال دیپلماتهای روسی در انزلی گزارش دادند که قایقرانان آن بندر دست به اعتصاب زدهاند و از دسترسی به «پیر بازار» برای بارگیری و باراندازی کشتیهای تجاری جلوگیری میکردند. خواست کارگران اخراج کرجیها و قایقهای موتوری از لنگرگاه بود. در همین دوره، کنسول روسیه گزارش داد که کارگران گمرک انزلی اعتصاب کرده بودند و از بارگیری و باراندازی محمولهها جلوگیری میکردند. اقدامات پراکنده کارگران در طول سال ۱۲۸۸ از سوی کنسول روسیه در ساحل خزر پیدرپی به سنپترزبورگ مخابره میشد، تا آنجا که دولت روسیه احساس کرد ناگزیر بود «برای دفاع از دستگاه اداری بندر در برابر شدت عمل کارگران که خواستار آن بودند که مقامات بندر دستمزدشان را بپردازند» از نیروی نظامی استفاده کند.
ارسال نظر