اقتصاد فرانسه پساز جنگ دوم جهانی-۹
فرانک ارزان و جنگ با سوریه
در حالی که فرانسه در مستعمرات خود در آفریقا، ویتنام و غیره با معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مواجه شده بود؛
عکس:اوریول، رئیس جمهور فرانسه
در حالی که فرانسه در مستعمرات خود در آفریقا، ویتنام و غیره با معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مواجه شده بود؛ حرکتهایی جدید در سوریه، تایلند و غیره نیز بر وخامت این اوضاع میافزود.ضمن اینکه با استعفای ژنرال دوگل، «ونسان اوریول» به عنوان چهارمین رییسجمهور فرانسه که از حمایت کمونیستها برخوردار بود، به کاخ الیزه راه یافت. ولی اختلافنظر بین شوروی و ممالک غربی نهتنها از معضلات پیش روی فرانسه نکاست، بلکه همچنان باعث وخیمتر شدن وضع «اتحادیه فرانسه درخصوص مستعمراتش» میشد. ژان پیرن در کتاب «جریانهای بزرگ معاصر» به این بخش از تحولات سیاسی بینالمللی میپردازد که در شماره امروز منتشر میشود.
از دست دادن سوریه
دنباله مشکلاتی که برای فرانسه در آفریقای شمالی و هند و چین پیش آمده بود به شرق متوسط سرایت نموده و منجر به از دست دادن سوریه به دست ژنرال دوگل در ۱۹۴۱ علیه دولت ویشی تحت تصرف درآمد. به این کشور وعده استقلال داده شد و به موجب موافقتنامه لیتلتون- دوگل به صورت دومینیون شناخته شد.در ۱۹۴۳ انتخابات در سوریه و لبنان عملی شده و عدهای از ناسیونالیستها و ضدفرانسوی با اکثریت وارد مجلس شدند. ولی فرانسویها از سوریه دستبردار نبودند. اهالی سوریه و لبنان برای به دست آوردن استقلال موعود، نمایندگانی از جانب خود به سازمان ملل متحد در سانفرانسیسکو اعزام داشتند. پس از مذاکرات طولانی، ژنرال «بینه» به نام دولت فرانسه اعلامیه به بیروت فرستاد و در ضمن آن استقلال سوریه را تایید کرده ضمنا درخواست داشت که منافع اقتصادی و تعلیماتی فرانسه محفوظ مانده علاوه بر این در سوریه یک پایگاه دریایی و در لبنان پایگاه هوایی به فرانسه واگذار شود.اهالی سوریه به این پیشنهاد با یک قیام خونین پاسخ گفته عدهای از فرانسویان به هلاکت رسیده و مدارس و مریضخانههای فرانسوی بسته شد. انگلیسیها که از تسری قیام به سایر کشورهای آسیای غربی بیم داشتند فرانسویان را مجبور کردند برقراری انتظامات را به آنها واگذار نمایند و فرانسویان ناچار تسلیم شدند، بالاخره به موجب موافقتنامه قرار شد هر دو کشور قوای خود را فراخوانند- در دسامبر ۱۹۴۶ آخرین سرباز ارتش فرانسه سوریه را ترک نموده و قدرت فرانسه از شرق نزدیک حذف شد.
جدایی از حزب کمونیست
در ایامی که در فرانسه اولین انتخابات پس از ابلاغ قانون جدید انتخابات صورت گرفت، کمونیستها از صندوقهای انتخابات قویترین حزب و متعاقب آنان، نهضت جمهوریخواهان بودند. دولت بیدواستعفا داد (۲۷ نوامبر ۱۹۴۶) ولی انتصاب قانونی تورز لیدر حزب کمونیست سپس «بیدو» رییس نهضت جمهوریخواهان، از طرف مجلس مردود شد. تا اینکه بلوم دولت را تشکیل داد و چون نتوانست بر شالوده ائتلاف ملیون دولت خود را تشکیل دهد، ناچار کابینه سوسیالیستی تشکیل داد.ولی وضع مالی روز به روز به وخامت میرفت و ارزش فرانک رو به سقوط بود و قیمت کالا و زندگانی ترقی میکرد. در این اوضاع بحرانی، از دست دادن سوریه موجب ناکامی فراوان شد. معذلک وضع هندوچین بیش از همه خاطر جملگی را ملول میساخت.لئون بلوم اعلام کرد که دولت فرانسه استقلال هندوچین را وسیله حفظ حیثیت و تمامیت اتحاد فرانسه میداند. در ۱۲ دسامبر دولت بلوم زمام امور کشور را به دست گرفت. هوشی مینه در ۱۵ دسامبر پیشنهادهای خود را اعلام داشت. ولی سانسور سایگون پیشنهاد را تا روز ۲۰ نگهداشت. این تاخیر بسیار مضر و نامیمون بود. گیاب که از دولت متبوع خود دستوری نیافت در ۲۰ دسامبر در همه جا حمله آغاز کرده مردم ویتنام را به قیام دعوت کرد. در ظرف چند هفته پادگانهای فرانسوی در تنکن و آنام تحت محاصره درآمد.جنگ پارتیزانی آغاز و به قول «لکرک» «ارتش فرانسه را به ستوه درآورده و برای مدت مدیدی تشکیل سازمان کشوری را در اروپا به تاخیر خواهد انداخت.»در همین ایام که سلطه فرانسویان در هندوچین در معرض خطر فراوان قرار گرفته بود، در واشنگتن قراری منعقد شد که به موجب آن تایلند سرزمینهایی که فرانسه به موجب قرار داد توکیو در ۱۹۴۱ واگذار نموده بود مسترد دارد. ولی در موضوع حل قطعی مساله هندوچین، عقاید به شدت پراکنده و مخالف بود. کمونیستها معتقد بودند که استقلال کامل به ویتنام اعطا شود. در صورتی که احزاب جناح راست و مرکز فشاری میکردند باید از منافع فرانسه تا حد امکان دفاع کرد. بالاخره بلوم نیز طرفدار مقاومت شده ستونهایی به تنکن اعزام داشت و بدین قرار جنگ هندوچین آغاز شد.
اوریول چهارمین رئیس جمهور فرانسه
در ۱۶ ژانویه ۱۹۴۷ دو مجلس جلسه مشترکی تشکیل دادند تا رییس جمهور را انتخاب نمایند. ژنرال دوگل که مخالف قانون اساسی جدید بود از کانداتوری خود صرفنظر نموده و بدین سبب «ونسان اوریول» که متعلق به حزب سوسیالیست بود به اتکا ۴۵۱ رای (شامل آراء کمونیستها) به مسند ریاست برگزیده شد و چون بلوم فرسوده شد بود «رامادیه» به اتکاء اتئلاف کلیه احزاب بهاستثنای احزاب جناح راست زمام دولت را به دست گرفت. دولت رامادیه مرکب از ۹ سوسیالیست، ۵کمونیست، ۵ نهضت جمهوری MORP و بقیه رادیکال بود.چند روز بعد پیمانهای صلح با آلمان رسما در پاریس امضا و سیاست بینالمللی به علت اختلافنظر شورویها و دو دولت آنگلوساکسن وارد مرحله جدیدی شد.
اختلافنظر بین شوروی و ممالک غربی
اختلافنظری که بین شرق و غرب ایجاد شدهبود، وضع اتحادیه فرانسه را وخیمتر نمود. تبلیغات دامنهدار کمونیستها با نهضتهای ناسیونالیست در مستعمرات دست به دست داده و به جنگی که در هندوچین آغاز شد وضع ناگوار و مخاطرهآمیزی داد. ضمنا در جزیره ماداگاسکار نیز ناگهان شورشهای وسیعی ظاهر شد. همچنین در الجزایر احزاب ملی تغییرات اساسی در سازمان کشوری را تقاضا داشتند. بالاخره در مراکش سلطان روبهروز به اتحاد غرب نزدیکتر میشد.دلت «رامادیه» مصمم بود که در مقابل مبهم با نهایت سختی روبهرو شده و ضمنا الهامات ناسیونالیست بومیان را تا حدامکان عملی سازد. بدین منظور «بولارت» به هندوچین رفت تا این سیاست را عملی سازد.
ارسال نظر