تاریخ آمریکا -آمریکای قرن بیستم-۲۹
جنگ جهانی اول و شکوفایی صنعت
موضوع دوم برنامه دموکراتها سازماندهی کامل و دقیق به نظام زهوار در رفته بانکداری و پول بود. ویلسون میگفت: «نظارت باید دولتی باشد، نه خصوصی، باید در خود دولت نهاده شود؛ به طوری که بانکها ابزار باشند برای معاملات، کارآفرینی و ابتکار عمل، نه ارباب.»
عکس: نیروی دریایی در زمان جنگ جهانی اول
موضوع دوم برنامه دموکراتها سازماندهی کامل و دقیق به نظام زهوار در رفته بانکداری و پول بود. ویلسون میگفت: «نظارت باید دولتی باشد، نه خصوصی، باید در خود دولت نهاده شود؛ به طوری که بانکها ابزار باشند برای معاملات، کارآفرینی و ابتکار عمل، نه ارباب.»
قانون ذخیره فدرال ۲۳ دسامبر ۱۹۱۳، ماندگارترین دستاورد قانونی ویلسون بود. محافظهکاران از ایجاد یک بانک مرکزی قدرتمند پشتیبانی کرده بودند. قانون جدید که با احساسات جفرسونی حزب دموکرات همخوانی داشت، کشور را به ۱۲ حوزه تقسیم میکرد که هر کدام دارای یک بانک ذخیره فدرال بود و همه آنها تحت نظارت یک هیاتمدیره فدرال که اختیارات محدودی در تعیین نرخ بهره داشت، قرار میگرفت. این قانون انعطاف بیشتری به اندوخته مالی داده و شرایطی برای چاپ اسکناس جهت پاسخ به تقاضای معاملات و کسبوکار در نظر میگرفت. این سیستم در دهه ۱۹۳۰ تمرکز بیشتری یافت.
کار بزرگ بعدی نظارت برتر استها و بررسی سوءاستفادههای شرکتهای بزرگ بود. کنگره، یک کمیسیون تجارت فدرال تشکیل داده و به آن قدرت داد تا احکامی برای ممنوعیت «روشهای نادرست رقابت» میان شرکتهای تجارتی، صادر کند. قانون ضد تراست کلینتون، بسیاری از اقدامات مشترک شرکتها را که تا آن زمان از زیر اتهام گریخته بودند، ممنوع اعلام کرد: مدیریت پیوسته، ارائه قیمتهای غیریکسان به خریداران، تحریم معاملات در اختلاف نظرهای کاری و مالکیت ذخایر از سوی یک شرکت.
کشاورزان و دیگر کارگران به دست فراموشی سپرده نشده بودند. قانون اسمیت - لور در سال ۱۹۱۴، با ایجاد یک «سیستم الحاقی» ترتیبی اتخاذ کرد که ماموران ایالتی برای رسیدگی و یاری رساندن به کشاورزی به سراسر کشور فرستاده شوند. قوانین دیگری نیز به وجود آمد که وامهایی با بهرههای مختصر در اختیار کشاورزان قرار میداد. قانون سیمن در سال ۱۹۱۵، شرایط کار و زندگی روی کشتی را بهبود بخشید. قانون فدرال ترمیم حقوق کارگران در سال ۱۹۱۶، مستمریهایی برای آن دسته از کارمندان دولت در نظر گرفت که دچار از کارافتادگی در حین کار میشدند و از این نظر الگویی شد برای شرکتهای خصوصی. قانون آدامسون در همان سال، برای کارگران راه آهن روز کاری را معادل هشت ساعت مقرر کرد.
این موفقیتها برای ویلسون جایگاهی مستحکم به عنوان یکی از مترقیترین اصلاحطلبان در تاریخ آمریکا را ساخت. با این حال، اعتبار او در داخل کشور به زودی تحتالشعاع سابقه او به منزله رییسجمهور دوران جنگ قرار گرفت که کشورش را به پیروزی رساند، اما نتوانست حمایت مردمش را برای صلحی که به دنبال داشت به دست آورد.
جنگ و حقوق بیطرفی
برای مردم آمریکا در سال ۱۹۱۴، شروع جنگ در اروپا - با شرکت آلمان و اتریش- مجارستان که علیه بریتانیا، فرانسه و روسیه میجنگیدند - یک ضربه تکاندهنده بود. در آغاز، این رویارویی به نظر دور دست میآمد، اما پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن فوری و عمیق بود. در سال ۱۹۲۵، صنایع آمریکا که گرفتار یک رکود خفیف بود، با تولید مهمات به سفارش متحدان غربی، دوباره شکوفا گشته بود. هر دو طرف جنگ، از تبلیغات برای برانگیختن مردم آمریکا - که یک سوم از آنها یا متولد خارج بودند یا پدر یا مادر خارجی داشتند - استفاده میکردند. علاوه بر این، هم آلمان و هم بریتانیا، دست به اقداماتی علیه کشتیرانی آمریکا در دریای باز زده بودند که اعتراض پرزیدنت وودرو ویلسون را در پی داشت.
بریتانیا که دریا را در کنترل خود داشت، کشتیهای حملونقل آمریکایی را متوقف کرده آنها را تفتیش میکرد و «مواد قاچاق» آنها را که به مقصد آلمان میرفت، توقیف مینمود. آلمان از مهمترین سلاح دریایی خود، یعنی زیردریایی، برای غرق کردن کشتیهای رهسپار به بریتانیا و فرانسه استفاده میکرد. پرزیدنت ویلسون به آلمان هشدار داد که از حق خود در تجارت بیطرفانه با کشورهای در حال جنگ، دست بر نخواهد داشت. او علاوه بر این، اعلام کرد که کشور، از آلمان برای تلفات جانی و مالی که متحمل گردیده «حساب پس خواهد گرفت». در ۷ ماه مه ۱۹۱۵، یک زیردریایی آلمانی، کشتی مسافربر انگلیس، «لوزیتاین» را غرق کرد که در این سانحه ۱,۱۹۸ تن که ۱۲۸ نفر از آنان آمریکایی بودند، کشته شدند. ویلسون که به بیان خشم همه آمریکاییان میپرداخت، خواستار متوقف شدن سریع حمله به کشتیهای مسافر بر و کشتیهای تجاری شد.
آلمان که راغب بود از جنگ با آمریکا بپرهیزد، موافقت کرد که به کشتیهای تجاری - حتی اگر حامل پرچم دشمن بودند - هشدار دهد و بعد آتش به روی آنها بگشاید، اما بعد از دو بار تکرار این حملات - غرق کردن کشتی بخار انگلیسی به نام «آرا بیک»، در اوت ۱۹۱۵، و شلیک اژدر به کشتی مسافربر فرانسه، «ساسکس»، در ماه مارس ۱۹۱۶ - ویلسون اولتیماتومیداد که در آن تهدید به قطع مناسبات دیپلماتیک نموده بود، مگر این که آلمان دست از جنگ با زیردریایی بکشد. آلمان موافقت کرده و از حملات بیشتر تا پایان آن سال خود داری کرد.
پیروزی ویلسون در انتخابات سال ۱۹۱۶، بیشتر به این شعار برمیگردد: «او ما را وارد جنگ نکرد.» او که احساس میکرد حکم میانجیگری صلح را دارد، طی یک سخنرانی در سنا، در ۲۲ ژانویه ۱۹۱۷، از کشورهای متخاصم خواست «صلح بدون پیروزی» را بپذیرند.
ارسال نظر