نفوذ مستشاران آمریکایی در ارتش ایران

اصل ۴ ترومن را می‌توان ادامه طرح مارشال دانست که در کشورهای کمتر توسعه‌یافته به کار گرفته شد و اهداف متعددی را پیگیری می‌کرد. داوری‌ها درباره ماهیت و نتایج اجرای اصل ۴ ترومن در ایران متفاوت و متناقض است. در حالی که برخی کارشناسان اعتقاد دارند اصل ۴ ترومن زمینه‌ساز ورود تفکرات جدید مدیریت روستایی با محوریت حذف نظام ارباب رعیتی بوده و یک پدیده مثبت بود، برخی کارشناسان معتقدند این طرح با ماهیت مداخله‌جویانه طراحی شده و قصد آمریکا از اجرای آن ورود آمریکایی‌ها به ارکان اجرایی کشورها از جمله ایران است.یوسف قرشی و محمد جمیری، نویسندگان مقاله‌ای که امروز بخش پایانی آن را می‌خوانید و در فصلنامه تاریخی شماره ۴۶ منتشر شده، در زمره کارشناسان اخیر قرار دارند.

از دیگر قضایای مربوط به سوء‌استفاده‌های مالی در دوران پهلوی می‌توان به سوء‌استفاده در خرید ۱۴ -F از شرکت گرومن اشاره کرد.

در تابستان ۱۳۵۳ نیکسن موافقت کرد که محمدرضا هواپیماهای ۱۴ -F را که از مجهزترین و پیشرفته‌ترین هواپیماهای شکاری جنگنده جهان بود، خریداری کند. این نوع هواپیماها معروف به تام کت نخستین هواپیماهای آمریکایی بودند که بخشی از آنها با دستگاه‌های رایانه‌ای کنترل می‌شد. نرخ هر فروند هواپیمای ۱۴ -F

۳۰ میلیون دلار به ایران اعلام شد که دقیقا ۶ برابر قیمت فانتوم ۴ -F بود. قرارداد منعقد بین ایران و کمپانی سازنده این نوع هواپیما (گرومن) به مبلغ ۹۰۰ میلیون دلار بود که برای خرید ۳۰ فروند آنها پرداخت شد. هزینه تمام شده هر فروند برای نیروی دریایی آمریکا ۲۰ میلیون دلار بود. حال آنکه به ایران به مبلغ ۳۰ میلیون دلار فروخته شد. این افزایش نرخ کاملا غیرعادی بود؛ چرا که کالاهای صادراتی در بسیاری از کشورهای جهان به دلیل معافیت از عوارض گمرکی و تشویق امر صادرات ارزان‌تر نرخ‌گذاری می‌شوند.

ماموران تحقیق سنای آمریکا، پس از مطالعه و بررسی اسناد و مدارک، فاش ساختند که در جریان فروش هواپیماهای ۱۴ -F و ۵ -F به ایران، حق و حساب‌هایی به مقامات ایرانی پرداخت شده است. در همین حال، ریاست کل شرکت‌های بین‌المللی گرومن، شرکت سازنده ۱۴ -F اعتراف کرد که شخصا نامه‌ای به ارتشبد طوفانیان، مامور خرید اسلحه ایران، نوشته و در آن نامه پرداخت ۲۸ میلیون دلار به او را تعهد نموده است.

برادران لاوی واسطه‌های دیگری بودند که در این معامله سود کلانی بردند. این دو برادر (هوشنگ لاوی و پرویز لاوی) که ریاست شرکت ایسترن اینترنشنال را بر عهده داشتند نیز مانند طوفانیان و در پناه وی و همکاری با او سود هنگفتی را نصیب خود نمودند.

برادران رشیدیان از دیگر دلالان اسلحه در ایران بودند. آنها که از نزدیکان دربار به شمار می‌آمدند، نقش تعیین‌کننده در کودتای ۲۸ مرداد بر عهده داشتند. گزارش کمیته روابط خارجی مجلس سنا و کنگره آمریکا درخصوص شرکت‌های چندملیتی بخش کوچکی از روابط برادران رشیدیان را با آن شرکت‌ها روشن می‌کند. در مورد دست‌های پنهانی که در جریان خرید سلاح و جنگ‌افزار به واسطه‌گری و دلالی و رشوه‌خواری و دریافت درصد و عناوین دیگر اشتغال داشتند، نمی‌توان تنها به ذکر نام برادران لاوی اشاره داشت.

در جریان تحقیقات کنگره آمریکا در سال ۱۹۷۶ فاش شد که افراد بسیاری در این فعالیت‌ها شرکت داشته‌اند؛ مثلا شهرام خواهرزاده شاه و افسر نیروی دریایی و ژنرال خاتمی، فرمانده نیروی هوایی هر دو دلال کمپانی نورتروپ بوده‌اند. علاوه بر افراد مذکور، سر شاپور جی (ریپورتر) نیز نقش بسیاری در دلالی اسلحه بین شرکت‌های آمریکایی و انگلیسی با ارتش ایران داشت.

۲ - ۱ حضور مستشاران نظامی آمریکایی در ایران جهت تحقق اهداف اصل

همان گونه که در قسمت‌های پیشین توضیح دادیم، دکترین ترومن، رییس‌جمهور آمریکا در ۱۹۴۹ اعلام شد. طبق اصل چهار این دکترین، ایران از جمله کشورهایی بود که مستعد دریافت کمک‌های فنی، مالی و نظامی می‌شد. به همین منظور در ایران هیات‌ اصل چهار که خود بخشی از اداره همکاری بین‌المللی با آژانس آمریکایی برای توسعه بین‌المللی بود، تاسیس شد. این سازمان آمریکایی پیچیده که در نوع خود بزرگ‌ترین سازمان در جهان بود، فعالیت خود را برای کمک فنی در زمینه‌های کشاورزی، بهداشت و آموزش در سراسر ایران متمرکز کرد؛ و همزمان با اجرای این طرح، هیات‌های مستشاری ازجمله مستشاران از آمریکا به ایران آمدند.

در نخستین سال‌های دهه ۱۳۲۰، دولت ایران، به منظور سازماندهی ارتش و ژاندارمری، مستشارانی را از آمریکا استخدام کرد. این مستشاران، در مقام مشاوران نظامی فرماندهان ارتش ایران، ماموریت خود را آغاز نمودند. نخستین قرارداد میان محمد ساعد، نخست‌وزیر ایران و لویی دریفوس، وزیر مختار آمریکا به امضا رسید و مستشارانی برای وزارت جنگ و ژاندارمری استخدام شدند. با انعقاد این قرارداد، زمینه‌های سلطه مستشاران نظامی در ایران و تحمیل پی‌درپی یک رشته موافقتنامه‌ها و قراردادها را در کشور فراهم آوردند.

پس از کودتای ۲۸ مرداد، تثبیت سلطه ایالات‌متحده بر حکومت ایران، طرح تشکیل سیستم جدید اطلاعاتی و امنیتی به منظور کنترل اوضاع داخلی و خارجی کشور منظور نظر واقع شد. به همین منظور، رژیم پهلوی در سال ۱۳۳۵ اقدام به تاسیس ساواک نمود.

جیمزبیل، پژوهشگر و مورخ آمریکایی معتقد است که ساواک با حمایت کامل آمریکا تاسیس شد و واشنگتن نیروهای اطلاعاتی خود را بدین منظور در اختیار شاه گذاشت و به پیشنهاد مستشاران آمریکایی تیمور بختیار، اولین رییس آن شد. با تشکیل این سازمان، نیروهای آمریکایی مسوول آموزش فنون اطلاعاتی و امنیتی و تربیت کارکنان ایرانی شدند. بدین منظور سازمان سیا متخصصانی را به ایران گسیل داشت، ساواک دارای وظیفه اطلاعات خارجی و امنیت داخلی بود و در واقع، ترکیبی از سیا و FBI که هیات مستشاری آمریکا آن را در یک سازمان گنجاند.

دولت علم در ۲۶ آبان ۱۳۴۲ لایحه اعطای مصونیت قضایی نظامیان آمریکایی را در ایران به مجلس سنا تقدیم کرد؛ اما پیش از تصویب لایحه، علم جای خود را به حسنعلی منصور داد. منصور بر تصویب لایحه اعطای مصونیت به مستشاران آمریکایی پافشاری نمود و آن را به عنوان ماده واحده‌ای ضمیمه قرارداد وین کرد و در شب ۲۱ مرداد ماه ۱۳۴۳ در جلسه فوق‌العاده‌ای از تصویب مجلس سنا گذراند. تصویب لایحه مذکور، در واقع، سرسپردگی هیات حاکمه ایران را می‌رساند، بر حق حاکمیت ملی ایران لطمه وارد می‌ساخت و تضعیف اقتدار قلمرو قضایی کشور را در پی داشت. اما دولتمردان، به‌رغم آگاهی بر عواقب زیانبار آن، اعطای امتیاز مصونیت به مستشاران آمریکایی را بی‌ضرر اعلام کردند.

به همان میزان که خریدهای تسلیحاتی شاه افزایش می‌یافت، حضور مستشاران آمریکایی در ارتش ایران نیز رو به فزونی می‌گذاشت.

کارشناسان آمریکایی با تخصص‌های گوناگون به منظور آموختن طرز کار و راه‌اندازی سیستم وسایل خریداری شده و آموزش پرسنل ایرانی، همراه خانواده و اعضای هیات‌های مستشاری در ایران اقامت گزیدند. آنها در سازمان امنیت، وزارتخانه‌ها و سایر نهادهای دولتی و غیردولتی نفوذ و تسلط داشتند، اما فعالیت عمده آنها در ارتش بود که پس از تصویب لایحه کاپیتولاسیون از حقوق و مزایای ویژه‌ای نیز برخوردار شده بودند. شاه گرچه در ظاهر فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت، اما در واقع، مستشاران نظامی آمریکایی زمام امور را به دست گرفته بودند؛ مثلا صورت ترفیع افسران ارتش پیش از اینکه به دربار فرستاده شود و به تصویب شاه برسد، باید به تصویب مستشاران آمریکایی می‌رسید.

سپهبد امیرحسین ربیعی آخرین فرمانده نیروی هوایی محمدرضا چنین می‌گوید: «عوامل مستشار (مستشاری) ضمن جمع‌آوری اطلاعات لازم به نفع کشورشان، علاقه زیادی به بستن قراردادهای بیشتری داشتند؛ مثلا در فرماندهی لجستیکی که فرماندهی نان و آب‌داری برای آنها بود، خیلی کار می‌کردند. رییس مستشاران هر ۱۵ روز یک بار و گاهی ماهی یک بار به دیدن من و سپهبد آذرین می‌آمد که ضمن صحبت کردن در مورد پیشرفت آموزش، سعی می‌کرد در مورد فرماندهان هم صحبت کند؛ مثلا از سرتیپ انور در شیراز، سرتیپ گوهر در پایگاه خاتمی، سرلشکر یوسفی در ستاد نیرو و سرتیپ قرشی در فرماندهی لجستیک و نیز از سپهبد نادری هم گاهی به خوبی صحبت می‌کرد.»

مقامات نظامی آمریکا در ایران از چنان پشتوانه محکمی برخوردار بودند که حق توهین به امرای ارتش ایران و تمرد از دستور آنها را داشتند. بخشی از گزارش ساواک آذربایجان که در سال ۱۳۴۷ به دست آمده حاکی از توهین سرهنگ آمریکایی به بهرام آریانا صاحب منصب بلندپایه ارتش ایران است:

«سرهنگ مستشار نظامی آمریکایی در ایران در یک ملاقات دوستانه به فرمانده لشکر تبریز، در مورد امرای ارتش ایران اظهار می‌دارد که مغز یک الاغ از مغز تیمسار آریانا بهتر کار می‌کند.»

در دهه ۱۳۵۰ مقامات وزارت جنگ آمریکا و مستشاران نظامی شاغل در ایران سفرهای متعددی به مناطق مختلف ایران، به منظور بازدید از واحدهای ارتش ایران و آگاهی از اوضاع نظامی ارتش، تنظیم طرح‌ها و هدایت ارتش شاهنشاهی انجام دادند. مهم‌ترین سفرهایی که در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ صورت گرفت به شرح زیر است:

۱ - ورود ژنرال راجرز، رییس مستشاران نظامی آمریکا در ایران به فرودگاه رضائیه به منظور بازدید از مرزهای ترکیه و عراق در ۱۳۴۰.

۲ - بازدید ژنرال وتینی، معاون مستشاری آمریکا از پادگان ساری و عزیمت وی به گرگان در ۱۳۴۲.

۳ - ورود مستر برون مستشار نظامی آمریکا از بندرعباس به بوشهر با هدف بررسی، تعیین و شناسایی راه‌های دریایی خلیج‌فارس در ۱۳۴۸.

۴ - بازدید ژنرال هیلرامز، رییس هیات مستشاری آمریکا از یگان‌های تیپ ۸۴ خرم‌آباد در ۱۳۵۱.

۵ - سفر سپهبد یوجین قایمر، رییس اداره دوم اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش آمریکا به شیراز ۱۳۵۶.

۶ - ورود رییس مستشاری آمریکا در ایران به آبادان و مذاکره با تیم مستشاری مامور به پایگاه دریایی خرمشهر ۱۳۵۶.

به هر حال، آنچه به طور خلاصه در مورد حضور مستشاران آمریکایی در ایران می‌توان گفت این است که حضور آنان تاثیرات نامطلوب و سوئی بر جامعه ایران، خصوصا ارتش ایران، گذاشت و باعث انزجار بیش از پیش مردم ایران از آنان شد.

جمع‌بندی

با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، کشورهای درگیر جنگ، به ویژه کشورهای اروپایی، دچار خسارت‌های مالی و جانی زیادی شدند. در این میان، ایالات متحده به دلیل دور بودن از میدان اصلی جنگ و مصون ماندن صنایع و تاسیسات آن کشور از آسیب‌های شدید، توانست نبض سیاسی - اقتصادی دنیای پس از جنگ را به دست بگیرد. این کشور، با هدف جلوگیری از نفوذ کمونیسم، دست به اقداماتی چند زد که از آن جمله می‌توان به اقداماتی در حوزه‌های مختلف دفاعی، نظامی، اقتصادی، فنی و سیاسی اشاره کرد. در این دوره از تاریخ معاصر جهان که جنگ سرد نامیده می‌شود، دولت ایالات متحده سعی کرد با ارائه طرح‌هایی از جمله طرح مارشال، برای بازسازی اروپای پس از جنگ و اصل چهار ترومن برای تقویت مبانی صنعتی، فنی و اقتصادی کشورهای جهان سوم جهت نیل به اهداف پیش گفته گام بردارد. از این رهگذر، ایران کشوری دارای موقعیت ویژه جغرافیایی - سیاسی برای ایالات متحده تلقی می‌شد که در همسایگی شوروی بود و در زمان جنگ پل پیروزی نامیده می‌شد. پس این کشور باید بیش از پیش تقویت می‌شد. به همین منظور و در راستای اصل چهار، دولت آمریکا کمک‌های خود را در زمینه‌‌های مختلف اقتصادی و فنی به ایران اعطا کرد. میلیون‌ها دلار کمک بلاعوض یا به صورت وام به ایران تعلق گرفت تا این کشور بتواند به تقویت مبانی صنعتی و فنی خود بپردازد. دولت آمریکا همچنین به تقویت بیشتر نظامی ایران پرداخت تا در صورت لزوم از آن کشور استفاده کند. همزمان با بالاگرفتن میزان خرید جنگ‌افزارها و تجهیزات نظامی دولت ایران از ایالات متحده، حضور مستشاران آمریکایی نیز افزایش می‌یافت. این مستشاران نظامی که جهت آموزش پرسنل ارتش و چگونگی استفاده از تجهیزات نظامی به ایران آمده بودند، چنان محدوده قدرتشان وسیع شده بود که به خود اجازه هر نوع دخالتی را در امور نظامی ایران می‌دادند. اقدامات آمریکا در اعطای کمک به کشورهای جهان سوم، مسیر رشد و توسعه آن کشورها را از طریق ملی خارج و زمینه وابستگی آنها به اقتصاد جهانی و غرب را تشدید کرد.