تاریخ آمریکا -آمریکای نخستین-۳
فرانسه و انگلستان سرزمین سرخپوستان را فتح کردند
در هر حال این گروه بدون اینکه تمایلی داشته باشند، هدایای با ارزشی برای مردم این ناحیه باقی گذاشتند که شامل تعداد زیادی از اسبهای فراری آنها بود که باعث تغییر جامعی در نوع زندگی مردم این منطقه به نام گریت پلینز شد. چند نسل بعد سرخپوستان این منطقه استادان نگهداری و تعلیم و تربیت اسب شدند که به شدت در توسعه میزان فعالیتهای اقتصادیشان موثر بوده است.
در حالی که اسپانیاییها از طرف جنوب فشار میآوردند ولی نواحی شمال ایالات متحده امروز به کندی به وسیله سفرهای مردانی نظیر جیووانی دِ ورازانو، متولده فلورانس، کشف میشد. وی که از فرانسه سفر دریاییاش را شروع کرد، در سال ۱۵۲۴ در کارولینای شمالی متوقف شد، ولی سفر را به طرف شمال ادامه داد و در طول سواحل اقیانوس اطلس، یعنی جایی که امروز بندر نیویورک نامیده میشود، پیشروی کرد.
ده سال بعد یک فرانسوی به نام ژاک کارتیه مسافرتش را با امیدی نظیر بقیه اروپاییهای قبل از او که پیدا کردن یک راه دریایی برای رسیدن به آسیا بود، شروع کرد. گروه اکتشافی کارتیه در طول رودخانه سنت لوُرانس حرکت کردند و این مسافرت که پایه و اساس ادعاهای فرانسه در باب مالکیت در آمریکای شمالی شد، تا سال ۱۷۶۳ ادامه داشت. به دنبال سقوط کِبِک اولین مستعمره شان در سال ۱۵۴۰، دو دهه طول کشید تا هوگوناتز فرانسوی سعی کرد که در ناحیه سواحل شمالی فلوریدا ساکن شود. اسپانیاییها که فرانسویها را به عنوان رقیب در زمینه تجارت از طریق رودخانه گلف میدانستند این مستعمره را در سال ۱۵۶۵ منهدم کردند. جای تعجب است که بعد رهبر نیروهای اسپانیایی پدرو منندز، به زودی خودش شهری را به نام سنت آگوستین که خیلی نزدیک همین محل مستعمره قبلی بود بنا گذاشت که این شهر محل اولین اقامت دائمی اروپاییهایی بود که بعدا ایالات متحده آمریکا نامیده شد.
ثروت بیکرانی که از مستعمرات مکزیک به اسپانیا وارد شد باعث تحریک و تمایلات زیاد قدرتهای دیگر اروپا شد. وارد شدن ملتهایی که وابستگی بازرگانی از طریق دریا داشتند نظر انگلستان که البته گرایشی به واسطه حمله موفقیتآمیز فرانسیس درک به کشتیهای حاصل گنجینه اسپانیایی بود، باعث توجه زیاد به دنیای جدید شد.
در سال ۱۵۷۸ هامفری گیلبرت، نویسنده که قراردادی در باب پیدا کردن «راه عبور شمال غربی» نوشت، باعث به ثبت رسیدن حقی برای استعمار سرزمینهای هیتِن و باربروس در دنیای جدید شد که تا آن زمان مورد ادعای اروپاییهای دیگر نبود. حدود ۵ سال طول کشید تا او سفرش را شروع کند، وقتی که خودش در این سفر دریایی در آبها ناپدید شد، برادر ناتنیاش والتر رایلی عهدهدار این ماموریت شد.
در سال ۱۵۷۸ رایلی اولین مستعمره انگلیس را در آمریکایشمالی در جزایر رونوک در سواحل کارولینای شمالی تاسیس کرد. بعدها عملیات متوقف شد و دو سال بعد تلاش مجدد آنها هم با شکست مواجه شد. حدود ۲۰ سال طول کشید تا انگلیسها دوباره به فکر استعمار افتادند و در این زمان یعنی سال ۱۶۰۷ در جیمزتاون موفق شدند مستعمرهای ایجاد کنند و آمریکای شمالی وارد دوران جدیدی شد.
نخستین مستعمرات
سالهای اولیه قرن شانزدهم، شروع حرکت یک موج مهاجر اروپایی به آمریکای شمالی است. پس از گذشت یک قرن، این حرکتها رشد کرد و از چند صد مستعمره انگلیسی منجر به یک سیلمیلیونی مهاجر جدید شد که با انگیزههای بسیار قوی و متنوع بنیان گذار یک تمدن جدید در قسمت شمالی این قاره شدند.اولین مهاجرین انگلیسی به جایی که ایالات متحده فعلی است از اقیانوس اطلس عبور کردند و این امر مدتهای طولانی بعد از اینکه مستعمرات در حال رشد اسپانیاییها در مکزیک، جزایرغربی کارائیب و آمریکای جنوبی تاسیس شده بود اتفاق افتاد. نظیر تمام مهاجران اولیه دنیای جدید، آنها هم با کشتیهای کوچکی که بیش از حد ظرفیتشان جمعیت حمل میکردند به طرف دنیای جدید حرکت کردند.در طول این سفرهای دریایی که معمولا بین ۶ تا ۱۲ هفته طول میکشید، غذا به سختی جیرهبندی بوده و بسیاری از آنها در نتیجه مبتلا شدن به بیماریهای مختلف از بین رفته و کشتیها معمولا در اثر توفان صدمه خورده و بعضی در آب غرق و ناپدید میشدند.
بیشتر اروپاییان مهاجر برای فرار از فشارهای سیاسی که مانع آزادی ایشان در انتخاب نوع دین و انجام مراسم دینیشان میشده از کشور خود دست کشیدند و به امید بهدست آوردن این آزادیها خانههایشان را ترک کردند. بین سالهای ۱۶۲۰ تا ۱۶۳۵ مشکلات اقتصادی سرتاسر انگلستان را در برگرفته بود. تعداد زیادی از مردم بیکار بودند، حتی صنعت گران ماهر مزد بسیار کمی دریافت میکردند و به سختی میتوانستند زندگیشان را ادامه دهند.
کمبود محصولات کشاورزی هم به گسترش این مشکلات دامن میزده، بعلاوه، انقلاب تجارتی که باعث شروع صنعت بافندگی بود، نیازمند بیش از حد به پشم که لازمه دوام کارگاههای بافندگی بود، شد. مالکان زمینهای کشاورزی، فعالیتهای کشاورزی را متوقف و کشاورزان فقیر را مجبور به پرورش و ازدیاد گوسفند میکردند. ازدیاد مستعمرات یک پناهگاه برای جذب این کشاورزان فقیر جابهجا شده بود.
اولین چیزی که توجه مهاجرین را با دیدن سرزمین جدید، جلب کرد یک دورنما از جنگل انبوه بود. مهاجرین اولیه بدون کمکهای دوستانه سرخپوستان که به آنها کاشتن و پرورش گیاهان محلی نظیر کدو تنبل انواع کدو، حبوبات و ذرت را آموختند به یقین قادر به دوام نبودند.
ارسال نظر