اسناد تجارت ایران - ۱
نامهای از ایران به استانبول
ایران در شاهراه تجارت شرق و غرب قرار داشته و دارد و بازرگانان نامداری در ایران بودهاند که با سراسر دنیا به ویژه با کشورهای همسایه داد و ستد میکردهاند. دکتر اصغر مهدوی و ایرج افشار با بررسی اسناد مربوط به برخی از بازرگانان از جمله حاجمحمدحسن اصفهانی و همچنین صورتحسابهای برخی دیگر از تجار، نکات قابلتوجهی را درباره تجارت ایران در اواخر قرن گذشته شمسی حاضر به دست آوردهاند. آنچه میخوانید محتوای چند نامه از حاجمحمدحسن به تجار ایرانی فعال در استانبول و شهرهای بزرگ است.
به حاجی ابوالقاسم اصفهانی مقیم استانبول
اخا مهربانا
الماس
احوالات برقراری است که در کاغذ دوازدهم قلمی و مصحوب چاپار انگریز ارسال ارز روم شد، آقا میرزاعباس ارسال دارد. البته انشاءالله رسیده و از مطالب مستحضر شدهاید و در همان روز عزیمت چاپار انگریز چاپار مقرری انگریز وارد شد. خط شما را با بسته الماس مرسوله به سلامت رسانیده لاکن آقا میرزا عباس کرایه او را زیاده از حد بیقاعده نوشته بود. اگر چه دادم ولی تا به امروز هرگز چنین اجحاف را من قبول ننمودهام که جهت یک جزئی بسته چهار تومان کرایه بدهم، اما در باب فروش آنها هر گاه از همان مال یکصد قیراط بلکه دویست قیراط میداشتم که ریزه و سفید و آبدار میشد بدون کلام فروخته بودم. با وجودی که این الماس خیلی زرد و آشغال داشت با وجود این با چندین نفر دعوا و معرکه به هم رسانیدم و آخرالامر با هزار ماجرا فروختم به یکهزار و هشت تومان. وعده ده روز تمسک گرفتهام و چندین نفر از جهت همین الماس دلگیری از من به هم رسانیدند.
الماس هشت پخ
اگر این دو روز که چاپار فرانسه خواهد آمد یک بارخانه دیگر که ریزه و «هشتپخ» بوده باشد فرستاده باشید بسیار کار با موقع و با قاعدهای نمودهاید. چنانچه ده بیست روز دیگر بگذرد به این قیمت نخواهد ماند و دو قیراط و ربع از وزن این بار خانه کم آمد. به وزن اینجا چهل و هشت قیراط تمام برآمد. از قراری که معلوم میشود صدی چهار و نیم وزن علیه با اینجا تفاوت دارد و در خریدن ملاحظه کمبود را هم بنمایید و اینکه نوشتهام «هشت پخ» اشتباه است. الماس دوازده پخ الی هجده پخ سفید و آبدار و ریزه باشد «دور ریخته» نباشد. انشاءالله هر گاه در الماس خریدن سر رشته تامی به هم رسانید هزار مرتبه دادوستدش بهتر و با منفعتتر از سایر مالها مال حریر است.
باری انشاءالله امیدوارم که فتنه سورا (؟) با پسر سلطان گذشته است. قیمت الماس هم تنزل کلی به هم رسانیده باشد. البته محض ملاحظه هذهالرسیله پنجاه الی صد قیراط الماس ریزه فلمنک که دوازده و هجده پخ باشد و «دور ریخته» نباشد روشن و آبدار به قیمت مناسب ابتیاع و با اولین چاپار موکدا ارسال دارید که اقلا ده بیست روزی به حرکت موکب همایون مانده به این ولا برسد و مصرف فروش رسد. چنانچه تعلل نمایید و دیر برسد به این قیمت که حال میخرند آن وقت نخواهند خرید. زیاده چه سفارش نویسم.
برات نکولی
مطلب دیگر در باب برات حاجی میرزا علیاکبر کاشی که نکول کرده و حاجی عبدالحمید به طهران فرستاده بود، حاجی علی نقی قرارداد که نصف او را رایج بینالتجار و نصف دیگرش را قران بیست و شش نخود بدهد. دیروز خط حاجی عبدالحمید رسید. نوشته بود که با او ملاقات کردم. گفت من وجه این برات را جهت حاجی ابوالقاسم به علیه فرستادم، برات را مرجوع به علیه نمایید. کیفیت را به حاجی علی نقی گفتم. ضرب زیادی به او نوشت لاکن فایده ندارد. ببینید مردم چه ملاحظات میکنند شما هم از روزی که برات نمودهاید تا روزی که وجه به شما رسانیده ملاحظه تفاوت پول و تنزیلش را بنمایید مطالبه کنید. همین ششصد امپریالی که در نزد حاجی علی ایروانی سوخت شد کل خیر حاجی میرزا علی اکبر است. فریب او را خوردید و این ضرر به ما وارد آمد. جان شما سلامت باشد. ضرر و نفع با هم برادرند. این مطلب را من باب این به شما نوشتم جهت من بعد که هوشیار باشید و به خیال بیقاعده و فریب مردم به چاه نروید.
شال بدل لاهور
در باب «شال بدل لاهور» که فرستاده بودید رسید. دو توپ او مرغوب و هشت دیگرش نامرغوب بود، از سه توپ مرغوبش قدری نمونه در جوف فرستادم که چند توپی بخرید و این هفت توپ که محرمات راه پهنالوان دارد باب همان اسلامبول است، در اینجا مرغوب نمیگیرند. آن «شال انگریزی» که من از شما خواسته بودم همه این طرحهایی است که شما فرستادهاید. چند پارچه نمونه از جور مالی که من میخواهم جهت شما میفرستم که از این جور مالها بخرید خوب، که زرد یکدست افشان و لاکی و سفید و رنگهای دیگر که از هر یک نمونه در جوف است.
محرمات
سفارش دهید از هر رنگ او دو توپ بیاورند و از محرمات لاجورد سفید و سرخ سفید هشت توپ که چهار توپ سرخ سفید و چهار توپش آبی سفید باشد؛ البته به زودی ابتیاع و ارسال دارید که خوب مصرف میشود. از این ده توپ پنج توپش را فروختم مطرویی یک تومان بیست ماه، و پنج توپ دیگرش را به حجره ماهوتفروشی خودمان دادهام خورد خورد به مصرف فروش برسانند.
حریر بهشتی
و آن حریر بهشتیهای پشمی که پنج توپ فلفل نمکی و باقی دیگرش محرمات و غیره بود بسیار مال بدی است. لکن روز ورود خوب فروخته بودم، چه فایده پس آوردند. مطرویی دوهزار به مشهدی ابراهیم خالو اوغلی بنکدار فروخته بودم موعد شش ماه. او پس آورد. بعد از چند روز دیگر به مشهدی شعبان فروختم دوهزار بیست ماه. لکن دیگر من بعد این جور مالها نخرید. تا ببینم اینها را مشهدی شعبان برده است خوب خواهد فروخت و دنبالش خواهد آمد یا «بنجول» دکانش خواهد شد. هر گاه طالب زیاد به هم رسانید باز خواهم طلبید.
سمنقور زنگاری
لکن آن مطروییهای سمنقور زنگاری محرمات را خوب خریدند. هر گاه یکصد توپ هم میشد یوم ورود مصرف میشد. آنها را مطرویی نهصد و پنجاه دینار شش ماه فروخته شد؛ چنانچه طرحهای او ریزه و افشان میشد بهتر مصرف میشد. باری چنانچه از جور ریزه قلم و طرحهای مرغوبش بخرید و زود برسانید ضرر ندارد. ولکن مشکل است که به مصرف فروش امسال برسد. جهت سال بعد خواهد ماند.
خلیفه حجره
هر مالی که میخرید ملاحظه وقتش و موسمش را بنمایید که بیموقع به طهران نرسد «خلیفه حجره» شود. آنچه مال میفرستید بیموقع میرسد و در حجره «بنجول» میشود.
موسم نوغان
مطلب دیگر در خصوص آمدن خودتان. هر گاه حال را بتوانید به چاپاری خود را به ایران برسانید دو سه ماهی دیدن نموده زود مراجعت کنید بسیار خوب است والا دو سه ماه دیگر موسم نوغان خرید و فروش است، دیگر نمیتوانید از جای خود حرکت بکنید. البته هر طوری است به زودی زود عازم شوید بیایید.
خرید خراسان
الان بار چندانی در راه نداریم لکن یکی دو ماه دیگر خریدهای خراسان از قبیل پشم و سرنخ و ابریشم و از خرید مازندران ابریشم و از کرمان مال باب روم به تواتر میرسد، باید حمل و ارسال شود.
مال مرغوب و بنجول حجره
در باب خریدهایی که شما میکنید و میفرستید جمیعا «بنجول» حجره میشود. مال خوب و مرغوب که خریده و ارسال داشتید آدم میداند چه جور فروش کند و به کدام مشتری بدهد که در سر موعد بدون تعلل پول بگیرد، ولکن مال «بنجول» که شد شخص لابد است که هر ورشکسته و دزدی مشتری میشود بفروشد، پولش را هرگز نگیرد. هزار مرتبه این مطلب را به شما نوشتهام فایده نکرده.
حریال
مینویسم این «حریال»ها را برای چه خریدهاید از «تنزیب» نامرغوبتر است. بر میدارید جواب مینویسید باب خراسان و هرات و قندهار است. زری را مینویسید بفرستید تبریز بفروشند، اختیار با شما است. دیگر به شما چه نویسم که تاثیر نماید. به خدا قسم هر چه را که من به شما مینویسم هر گاه تخلف نمایید و به همان قرار دستورالعمل من راه بروید هرگز ذرهای ندامت نخواهید کشید.
خلیفه حجره
این پشم حریرهای بهشتی خدایی شد که از سر باز شد، والا میترسیدم که «شریک حجره»باشد و «خلیفه» شود. باز حالا در تشویش این هستم مبادا پس بیاورد.
سمنقور و ململ
در خصوص مطروی سمنقور اگر چه موسمش میگذرد، و لکن هر گاه ریزه و نوظهور و الوان جور آن هفتاد پاره خرید باشد خوب است میخرند. لکن آن خرید نود سانتیم مصرف ندارد. مطروی سمنقور ساده مشکی یک عدل، و یک جور «ململ» عریض میل میل آوردهاند از مشکی او یک عدل یا دو عدل، البته اگر به هم رسد بخرید.
تمسک
در خصوص طلب از حاجی علی ایروانی که تمسک از حاجی محمد حسین ایروانی گرفتهاید در خطوط سابقه مکرر به شما نوشتهام و مجددا مینویسم که البته هر طور هست آن تمسک را با قدری وجه نقد بگذارید مال حریر یا غیر حریر که باب کار ایران باشد با فرنگیها سودا بزنید. اگر چه بالمناصفه هم باید پول روی آن تمسک بگذارید مضایقه نکنید. خود و مرا از این بلیه مستخلص نمایید که آسودگی به هم رسانیم.
مال مشکی
مال مشکی از هر قبیل که در علیه به هم میرسد از حریر و غیر حریر آنچه به هم میرسد از هر کدام یک پارچه نمونه با چاپار ارسال دارید و نمره بگذارید تا ببینم هر کدام که باب طهران است و خوب میخرند از روی نمرهاش اطلاع میدهم از فلان نمره مال بخرید. بدانید چه جور مال خواستهام و از روی نمره درک نمایید.
ارسال نظر