خاطرات -نظام بانکی در خاطرات محمد یگانه- ۷
زندانی شدن هژبر یزدانی
اشاره- آنچه میخوانید بخشهایی از گفتوگو با محمد یگانه رییس کل بانک مرکزی بیشاز انقلاب درباره نقش شاه، ساواک و هژبر یزدانی در سیستم بانکیاست. * دارایی.
اقتصاد و دارایی را و این راهی که وزارت دارایی میگوید این راه صحیحتری است بایستی این راه را رفت، در هر حال من مطالب را به عرض مبارک ملوکانه میرسانم و اوامر ایشان ابلاغ خواهد شد به شما» و ایشان هم میدانستند تیمسار نصیری و ایادی و غیره و فلان از این دست نمیکشند، میبایستی در آنجا مساله را حل کرد و به این ترتیب رفتند و از شاه موافقتشان را گرفتند که راهی که ما پیشنهاد کردیم عملی بشود و سهام را گرفتیم و پس دادیم به بانک صادرات. بله این بود این جریانات، ولی یکی دو تا هم نکته جالبی هست به آن اشاره بکنم. حالا موقعی است که آقای هژبر یزدانی در زندان هستند و آقای سلمانپور شدند رییس بانک ایرانیان که ایشان قائممقام بانک مرکزی بود. کارهای ناصحیحی که کرده بود من [او را] بیرون کرده بودم از آنجا.
* اسم کوچک ایشان چی بود آقا؟
سلمانپور، اسم کوچکش حالا یادم نیست، ایشان هم
* بله میشود پیدا کرد.
بانک ایران و ژاپن
از آن گروه بود از گروه همان هژبر یزدانی بود. حالا ایشان بعدا رفت رییس بانک ایران و ژاپن شد همان موقعی بود که بنا بود در دفتر ایشان این معاملات بانک اصناف عملی بشود و آقای هژبر یزدانی برود بفروشد سهام را به بانک توسعه صنعتی و معدنی. بعد هم بانک توسعه صنعتی و معدنی هم به مردم بفروشد این سهام را. در هر حال ایشان را همان بانک ایران و ژاپن هم که لاجوردیها صاحبان سهام اصلیشان بودند و این شخص را برده بودند مدیرعامل آن بانک شده بود و بدون اینکه از من کسب نظری بکنند، برای اینکه ممکن بود بپرسند که آقای رییس بانک مرکزی شما این را بیرون کردید، چرا بیرون کردید؟ معمولا این کارها را میکنند. حالا در هر حال مسوولیتی برای ما وجود نداشت، دیگر خودشان استخدام کرده بودند برای اینکه از من میپرسیدند، مجبور بودم که حقیقت را بگویم که این شخص شخصی است غیرقابل اطمینان و اعتماد و بعد از چند ماهی که مدتی ایشان در آنجا بودند به عنوان مدیرعامل، سلمانپور بانک را به کثافت کشانده بودند. مقادیر زیادی برای خودشان برداشت کرده بودند، برای زنشان وام داده بودند، پسرهایشان را فرستاده بودند به خارج، نمیدانم، برای خودشان اتومبیلی گرفته بودند برای بانک و بعد از آن به خودش فروخته بود. مقدار زیادی بین خودشان معاملات بانک، گرفتاریهایی ایجاد شده بود، در هر حال، آنها هم متوجه سوءمدیریت آقای سلمانپور شدند و ایشان را بیرون کردند و سلمانپور حالا رفته شده رییس بانک ایرانیان، بانک آقای هژبر یزدانی و آن نادر اکرمی که ما از بانک مرکزی فرستاده بودیم آدم صحیحالعملی بود، ایشان نتوانسته بود کار بکند با هژبر یزدانی. در این موقع به من خبر آمد که بله آقای سلمانپور آمده در دفتری که وجود دارد، برای فروش سهام در بورس تهران، در دفتر خودشان، ببخشید، صاحبان سهام در این دفترش در خود بانک وجود دارد که چه افرادی صاحبان سهام این بانک هستند یا این شرکت هستند و آن روز هم هر روز هم که معامله اتفاق بیفتد آن وقت بایستی در آنجا در دفتر بنویسند که امروز از بورس خبر رسید که فلان بابا ده تا سهم فروخت، فلان بابا صاحب سهم شد و ایشان برای اینکه معاملات قبلی نشان بده آمده چند جا را خالی گذاشته و امضا کرده مقابلش که هر موقعی که خواستند بلافاصله بتوانند سهام را به اسم خودشان چیز بکنند، سهامی که هژبر یزدانی دارد. ایشان وکیل هژبر یزدانی هم بوده غیر از مدیر عامل بانک بودن.
رفیقه هژبر یزدانی
بعد آقای هژبر یزدانی گویا یک رفیقهای داشت که حالا اسمش یادم نیست.
س- بله مهم نیست آقا.
ج- وکیل مجلس بود. بعد یکی از این آقایان وزرا که وزیر مشاور بود،به نظرم یزدانپناه بود اسمش، ایشان با هزار اصرار، من این شخص را نمیدانستم اطلاع نداشتم فقط گفتند یک خانم وکیل مجلس خیلی مسالهای دارد که میخواهد بیاید به وزارت دارایی مربوط میشود با وزیر دارایی مطرح بکند.
من هم پرسیدم مساله چیست تا من ببینم به کی مربوط میشود در این دستگاه به ایشان مراجعه بشود، گفتند نه فقط میخواهد شما را ببیند ولی من نمیدانم مساله چیست؟ تا اینکه آمدند و شروع کردند این خانم نشست و وکیل مجلس، به گریه و زاری که: بله هژبر را انداختید به حبس ایشان در زندان هستند و بعد آقای سلمانپور هم در آنجا نشسته وکالت دارد و دارد تقسیم میکند دارایی این شخص را بین افراد» و خلاصه ایشان خیلی از این کار ناراحت شده بود، برای اینکه سهمی گویا به ایشان هم میبایستی برسد به ایشان هم یک انتقالاتی بشود از آن لحاظ. البته ما کاری برایشان نمیتوانستیم انجام بدهیم جز اینکه ما به این موضوع رسیدگی بکنیم و ببینیم که چه اتفاقاتی افتاده، ولی رفتیم دیدیم که آره ایشان همچین کارهایی را انجام داده ما در عین حالی که اعلام جرم کرده بودیم، علیه هژبر یزدانی خواستیم که جلوی تمام این معاملات هم گرفته بشود. خلاصه به این ترتیب جلوی این انتقالات و غیره را گرفتیم و ایشان هم در زندان بودند.
ارسال نظر