چند روز است بلا از اصفهان دور شده

حالیه هم شکر صدهزار یک نعمایش را به جای نیاورده‌ایم و نمی‌توانیم به جای آوریم، به قول دانشمند بزرگوار حضرت شیخ سعدی در هر نفسی دو نعمت موجود و بر هر نعمتی شکری واجب. کجا از قوه بشریت ممکن است شکر این همه نعمای پی در پی به جا آورده شود؟ دکتر علی هنوز به طرف بختیاری حرکت نکرده، ولی بنده خیالم از رفتن و همراهی با او منصرف شد، چرا که از سفر کاشان خیلی چشم ترس شده‌ام و به آن جهت بعضی شرایط و پیشنهادها کردم که هر گاه با این شرایط حاضر باشی، من حاضرم و الافله. حالا می‌گوید آن شرایط و پیشنهادات را من هم به چهار محل فرستاده‌ام، هر گاه اشخاصی که طالب رفتن هستند، قبول آن شرایط را کردند، من هم از تو قبول می‌کنم و نوشته رد و بدل کرده، حرکت می‌نماییم. ولی بنده خیال می‌کنم آنها قبول آن شرایط را ننمایند و من هم نروم. تا خدا چه خواسته باشد. نان کما فی‌السابق چارک هفت‌صد دینار است. نان جو هم به ندرت پیدا می‌شود، اگر پیدا شود همان چارک ده شاهی است. باز به واسطه نبودن آسیاب آب، قدری نان تنگ است، یعنی اول ظهر و اول غروب قدری باید معطل شد تا نان را پخته و گرفته شود، ولی اوقات دیگر روز، در منبرهای خبازی فراوان است. میوه‌جات هم بحمدا... در کمال وفور و بالنسبه به سابق خیلی تنزل نموده است.

به تاریخ یوم شنبه دویم شهر ذیقعده

دو سه روز است دکتر علی خان به طرف چهارمحال حرکت نموده و بنده هم از خیال حرکت با او منصرف شدم. یعنی شرایطی که پیشنهاد نموده بودم، قبول نکرد و با آن طوری هم که میل او بود، من قبول نکردم.

نان که چند روز بود به واسطه نبودن آسیاب قدری تنگ بود، حالیه بحمدا... در کمال وفور و همان چارک هفتصد دینار می‌فروشند. نان جو هم دیگر نمی‌پزند. حبوبات بالنسبه به سابق خیلی تنزل نموده ولی برنج خیلی گران است، تحقیقا نمی‌دانم یک من چند می‌فروشند، چرا که به واسطه گرانی‌اش، بنده مدتی است نخریده و نخورده‌ام. ولی گویا یک من پنج تومان برنج صدری و چهار تومان و کسری برنج کره را بفروشند. روغن و گوشت و پنیر و ماست کمافی‌السابق گران است ولی میوه‌جات که مایه خیلی امراض است، در کمال وفور و ارزانی است و به همین جهت که میوه‌جات ارزان است و مردم هم از قحطی بیرون آمده و کم پول هستند، در خوردن میوه افراط کرده و مجددا مرض قی و اسهال را که به قول بعضی وبا است شایع نموده‌اند. مخصوصا در این محوطه اطراف محکمه چند روز است چندین نفر مبتلا شده‌اند و یک نفر از آنها هم از همین مرض فوت شد. از قراری هم که شنیده می‌شود در محلات دیگر هم که این مرض بوده و رفع شده بود یا آنکه به کلی نبود، حالی که بعضی‌ها را مبتلا نموده است و به ندرت هم تلف شده‌اند، ولی تصور می‌کنم به واسطه بد خوراکی و ناپرهیزی باشد. عایدات محکمه دو سه ماه است بد نبوده، یعنی مخارج به خوشی گذشته قریب پنجاه تومان هم بابت قرض خانه‌ داده‌ام. هنوز پنجاه تومان دیگر بدهکار هستم و تقریبا وعده سی تومان از آن پنجاه تومان هم همین دو روزه می‌رسد و باید قرض تنزیلی نمایم و به صاحبت خانه بدهم. هر قدر در این مدت به آقای عمو التماس نمودم که سهم خلوت را از من بخرید تا پولش را بابت قرض خانه بدهم، اجابت نفرمودند، یا آنکه واقعا ایشان هم پول نداشته‌اند که اجابت نمایند. خلاصه خداوند به زودی اسباب ادای دین تمام برادران دینی را فراهم آورده، از تصدیق سرآنها این پنجاه تومان دین مرا هم اسبابش را فراهم آورد که از پریشانی و دلتنگی بیرون آیم. آمین یا رب‌العالمین.

به تاریخ یوم شنبه سلخ شهر ذیقعده

به حمد ا... تیر دعایم به هدف استجابت رسید و خداوند متعال قدرت نمایی فرمود و سی تومان قرض خانه که وعده‌اش نزدیک شده بود و حواسم را پریشان کرده بود، به فاصله چند روز از محکمه عاید گردید و به صاحب‌خانه پرداخته، نوشته بیع شرطی در پیش او داشتم، استرداد نمودم و به این جهت کمال خوشوقتی و تشکر را دارم.