تاریخ نفت -فصلی دیگر در تاریخ ملی شدن نفت- ۴
چرچیل گفت، عقبنشینی نکنید
وزارت خارجه آمریکا در ۹ نوامبر نظریات خود را در خصوص پیامد مذاکرات برای اچسن فرستاد. در این گزارش آمده بود که دست خالی برگشتن مصدق پس از پیروزی در شورای امنیت برخلاف نظر بریتانیا موجب تضعیف وضع او در ایران نخواهد بود. مصدق در همه جا خواهد گفت که کوشش خود را برای حل اختلاف به کار برد و این بریتانیا بود که برای اعمال فشار و آماده ساختن زمینه سقوط او از مذاکره و توافق طفره رفت. حتی اگر آن طور که بریتانیا امید دارد مصدق کنار گذاشته شود و قوام جای او را بگیرد، بازگمان نمیرود که قوام در برابر احساسات ضدانگلیسی موجود بتواند قراردادی امضا کند که مطابق میل بریتانیا باشد.
خودداری بریتانیا از مذاکره و توافق آمریکا را بر سر یک دوراهی میگذارد که تصمیمگیری درباره آن بسیار سخت است یا باید ایران را رها کند تا در پرتگاه کمونیسم درغلتد یا باید آمریکا به بهانه مخالفت با بریتانیا و شوراندن افکار عمومی در آن کشور به یاری ایران بشتابد و ایران را از مهلکه نجات دهد و هیچ یک از این دو شق نمیتواند مطلوب باشد. کمکی که مصدق از آمریکا خواسته ماهی دهمیلیون دلار است که در حدود اختیارات و امکانات ماست. این مبلغ برای نجات ایران در مقایسه با مبلغ دومیلیارد دلار که برای مهار یونان و ترکیه خرج کردیم ناچیز مینماید.
وزارت خارجه عقیده دارد که اچسن باید این نکات را با ایدن در میان نهد و از او بخواهد که تا فرصت از دست نرفته، یعنی پیش از آن که مصدق واشنگتن را ترک کند، پیشنهادی به او داده شود. بریتانیا به جای آنکه بنشیند و منتظر سقوط مصدق و در هم ریختگی اوضاع ایران باشد، باید حسن نیت نشان دهد و موافقت کند که آمریکا وام مورد درخواست مصدق را در اختیار او بگذارد و از این وام به عنوان اهرمی در جهت تشویق دولت ایران به مذاکره و توافق استفاده شود. مصدق گفته است این وام را از محل اولین پولی که از فروش نفت دریافت میکند بازپرداخت خواهد کرد.
هماکنون مبلغ ۲۴میلیون دلار به عنوان کمک فنی و اقتصادی به ایران در اختیار دولت آمریکا است، بقیه وام موردنظر را نیز از وجوهی که برای برنامههای دیگر تخصیص داده شده است، میتوان تامین کرد.
واکنش نومیدانه اچسن به این نظریهها در پاسخ مورخ ۱۰نوامبر او انعکاس دارد. او میگوید؛ برداشت ما درباره ایران با برداشت انگلیسیها کاملا متفاوت است.
برداشت ایدن همان برداشت وزیر خارجه قبلی است، جز آن که موضع خود را قدری روشنتر بیان میکند و این برداشتی است که مردم بریتانیا از نخستوزیر تا کارمند دولت، همه در آن شریکند. شروع این بحث از چرچیل بود که چون یک شیر زخمی نعره سر داد و آنگاه نوبت ایدن بود که به زبانی شمردهتر و واضحتر به بیان آن پرداخت و تجزیه و تحلیل بیشتر را کارمندان دولت بر عهده گرفتند. خلاصه آنچه انگلیسیها میگویند به قرار زیر است:
بریتانیا در آستانه ورشکستگی است. وزیر دارایی هفته گذشته این مطلب را در برابر مجلس عوام اعلام کرد، اما بریتانیا علایق و منافعی در «ماورای بحار» دارد و یک رشته ارقام نامریی در تراز پرداختهای این کشور هست که فوقالعاده مهم است و بدون آنها بریتانیا نمیتواند به زندگی خود ادامه دهد، اگرچه قضیه ایران و از دست دادن داراییهای شرکت نفت انگلیس و ایران ضربه بزرگی بود، بریتانیا میتواند آن ضربه را تحمل کند و با کمک دوستان سلامت خود را بازیابد، اما بریتانیا نمیتواند ضربهای را که بر اعتبار و حیثیت آن وارد شود تحمل کند. هرگاه جهان خارج ببیند که بریتانیا در برابر چپاول اموال خود سر تسلیم فرود میآورد، بلکه کمک هم میکند که چپاولگر از کار خود برخوردار گردد، دیگر در هیچجا چیزی برای بریتانیا باقی نخواهد ماند، بلکه همه سرمایهگذاریهای غربی در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
بنابراین به نظر من (اچسن) هدف اصلی سیاست بریتانیا آن نیست که از افتادن ایران در دامن کمونیسم جلوگیری شود. هدف اصلی آنها این است که واپسین رمق حیاتی یعنی موقعیت مالی و سرمایههایی را که در ماورای بحار دارند نجات دهند. به نظر انگلیسیها اگر امر دایر باشد که ایران کمونیست شود یا بریتانیا وربشکند آمریکا باید شق اول را برگزیند. بنابراین انگلیسیها حاضر به هیچ حل و فصلی نیستند، مگر آنکه اولا روشن گردد که مصدق در مقایسه با حکمرانانی که به قراردادهای خود احترام گذاشته و وفادار ماندهاند، چیزی به دست نیاورده و از این درگیری سودی نبرده است و ثانیا هر توافقی که صورت میگیرد موجب سرشکستگی و تحقیر بریتانیا نباشد و به همین ملاحظه است که کنار گذاشتن شرکتها و اتباع انگلیسی و سپردن کار به دست شرکت هلندی نمیتواند مورد قبول بریتانیا قرار گیرد.
آنگاه اچسن به پیشنهاد مشارکت آمریکا میپردازد:
اما چرا بریتانیا میخواهد ما در قضیه نفت ایران وارد شویم؟ به نظر من دلیلش این است که ورود آمریکا و مشارکت آن در هر راه حلی که مطرح باشد، سبب اعتبار و مقبولیت آن خواهد شد. ثانیا ورود شرکتهای آمریکایی در این معامله موجب میشود که در آینده نیز اقدامی علیه منافع مشترک صورت نگیرد.
انگلیسیها باور ندارند که ایران واقعا در شرف سقوط باشد. آنها میگویند که استاندارد زندگی در ایران آنقدر پایین است که آن کشور مدتها میتواند به حیات خود ادامه دهد.
ایدن به سفیر ما گیفورد گفته است که پیش از شروع جلسهای که دیروز با هم داشتیم «پیرمرد» (وینستون چرچیل) به او تلفن کرده و اصرار ورزیده بود که حتی یکذره هم جا خالی نکند و عقب ننشیند.
ارسال نظر