روایت دیگر
کرزن و طرح تمامیت خواهی انگلیس در ایران(۳)
کرزن در کتاب خود (ایران و قضیه ایران) اهمیت خاصی نسبت به سیستان نشان داده و به بررسی اوضاع آن سامان و نقشی که در سیاست انگلیس میتواند ایفا کند پرداخته است. وی مینویسد: «سیستان طی سی سال اخیر یکی از مهرههای شطرنج دیپلماسی انگلیس و هند شده است» او دلایل اهمیت سیستان را برای دولت انگلیس شرح میدهد:
۱. نزدیکی سیستان به مرزهای بلوچستان، موجب اهمیت آن از لحاظ تأمین منافع بریتانیا میشود.
۲. اهمیت اقتصادی سیستان که اگر منابع آن با وسایل علمی آبیاری و به وسیله خطآهن حمایت شود، شاید تبدیل به بهترین کانون قدرت اقتصادی انگلیس در سراسر ایران مرکزی و جنوبی شود و حتی راز تفوق روس را در خراسان و شمال نیز در هم میشکند.کرزن زمانی که به نیابت سلطنت هندوستان رسید، بنا کرد به کشیدن راهآهنی از کویته تا نوشکی و از آنجا به ساختن راهی تا مرز ایران. همچنین در این نقاط ادارات پست و تلگراف گشایش یافت و پستهای نگهبانی نظامی برای حفظ ارتباطات بازرگانی تاسیس شد.
کرزن؛ مخالف قرارداد 1907
از ۱۸۹۹م که کرزن تقسیم ایران را مطرح کرده بود تا زمان انعقاد قرارداد ۱۹۰۷ زمان نسبتا زیادی گذشته و تحولات زیادی رخ داده بود که در نتیجه آن کرزن در این زمان با انعقاد قرارداد به مخالفت برخاست و از جمله معروفترین منتقدان آن نیز شناخته شد. او را به عنوان یک ضدروس فطری میشناختند که در زمینه مسائل آسیا صاحبنظر بود.
کرزن در مجلس اعیان انگلستان به نطق علیه قرارداد پرداخت و سند امضاشده را به عنوان «مهمترین و پرمخمصهترین سندی که حکومت بریتانیای کبیر در عرض پنجاه سال اخیر امضا کرده است» توصیف کرد و به کاستیهای قرارداد از منظر منافع انگلیس در ایران پرداخت: اما باختههای ما در ایران ابدا قابل مقایسه با آن چیزهایی که در تبت و افغانستان از دست دادهایم نیستند؛ چون در ایران تمام آن امتیازات و منافعی را که دیپلماسی و بازرگانی بریتانیا در نتیجه یک قرن کوشش و زحمت به دست آورده بود همه را بر باد دادهایم. در تحت این قرارداد نه تنها راه تجارتی بغداد- همدان را تسلیم روسها کردهایم، بلکه بازارهای مهم یزد و اصفهان را نیز دربست به روسها بخشیدهایم. منافع ما در تجارت خلیج فارس ابدا تضمین نشده که هیچ، خودمان نیز در جهان اسلام بدنام شده و مورد تنقید و سوءظن مسلمانان قرار گرفتهایم.علاوه بر این وی معتقد بود قرارداد ۱۹۰۷ ضامن تامین منافع انگلیس از نظر حفظ هند نیست: «من به هیچوجه مطمئن نیستم که این قرارداد در قسمت مربوط به ایرانش منجر به امنیت هند و استقلال ایران یا صلح در آسیا بشود.» ایران که جزو سرحدات هند به شمار میرفت نمیباید با روسیه تقسیم میشد؛ زیرا روسیه را به منطقه نفوذ انگلیس نزدیکتر میکرد و نه دورتر.
از سوی دیگر روسیه مثل قبل ترسناک و نیرومند به نظر نمیرسید و از ژاپن که یک قدرت آسیایی نوظهور بود شکست خورده بود و در داخل نیز گرفتار درگیریهای انقلابی بود. با این اوصاف به نظر کرزن انگلیس نمیبایست ایران را با روسیه تقسیم کرده و از همه بدتر سهم بزرگتر را نصیب روسیه کند. کرزن اعتراض داشت که منطقه نفوذ روسها در ایران بیش از حد وسیع بود و همه شهرهای عمده را دربر میگرفت؛ در حالی که سهم انگلیس کوچک و از نظر اقتصادی بیارزش بود.اما واقعیت آن بود که منطقه نفوذ انگلیس همه منافع انگلیس را تامین میکرد. روسیه از پیش در مناطقی که مشخص شده بود عملا صاحب نفوذ بود و چیز جدیدی عایدش نشده بود؛ در حالی که میتوانست (همچنان که داعیه آن را هم داشت) نفوذ خود را به سمت جنوب ایران گسترش دهد؛ یعنی مناطقی که انگلیس رسما در قرارداد آن را برای خود تضمین نمود. حال آنکه روسیه پیشتر خواهان بندری در خلیجفارس بود و انگلیسیها اینک با قرارداد ۱۹۰۷ رسما مانع تحقق این خواسته شدند. اعتراض کرزن به قرارداد، نمایانگر حد اعلای جاهطلبی امپریالیستی وی بود. کرزن اعتراض میکرد که موقعیت با زمانی که وی پیشنهاد تقسیم ایران را داده بود فرق کرده است و روسیه اکنون در سراشیبی افول قرار دارد و انگلیس میتواند همه ایران را برای خود بخواهد. سرانجام زمانی که کرزن به وزارت امور خارجه رسید، با طراحی قرارداد ۱۹۱۹ تلاش کرد این ایده خود را جامه عمل بپوشاند.
منابع و مآخذ
- آبادیان، حسین، ۱۳۸۳، بحران مشروطیت در ایران، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، آبراهامیان، احمد اشرف، همایون کاتوزیان، ۱۳۸۲، جستارهایی درباره تئوری توطئه (ترجمه ابراهیم فتاحی)، تهران، نشر نی.
- ترنزیو، پیوکارلو، ۱۳۶۳، رقابتهای روس و انگلیس در ایران و افغانستان (ترجمه عباس آذرین)، تهران، علمی فرهنگی.
- ذوقی، ایرج، ۱۳۶۸، تاریخ روابط سیاسی ایران و قدرتهای بزرگ، تهران، پاژنگ، ج ۱.
- شیخالاسلامی، جواد، ۱۳۷۵، سیمای احمدشاه قاجار، تهران، گفتار، ج ۱.
- کاظمزاده، فیروز، ۱۳۷۸، روس و انگلیس در ایران (ترجمه منوچهر امیری)، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
- کرزن، جورج ناتانیل، ۱۳۸۰، ایران و قضیه ایران (ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی)، تهران، علمی فرهنگی، ۲ ج.
- گاف، ریچارد و دیگران، ۱۳۷۵، تاریخ مختصر قرن بیستم (ترجمه خسرو قدیری)، نشر زلال، ج ۱.
- گرکه، اولریخ، ۱۳۷۷، پیش به سوی شرق (ترجمه پرویز صدری)، سیامک، ج ۱.
- مدنی، جلالالدین، ۱۳۶۹، تاریخ تحولات و روابط خارجی، دفتر انتشارات اسلامی، ج ۲.
- نیکلسون، هارولد، ۱۳۸۰، آخرین روزهای زندگی سیاسی کرزن (ترجمه اصغر قراگوزلو)، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
ارسال نظر