سرگذشت نفت پس از کودتا

گروه تاریخ اقتصاد - پس از گذشت حدود دو سال و اندی از اعلام ملی شدن صنعت نفت، با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دولت دکتر محمد مصدق، برکنار شد و فضل‌الله زاهدی که رهبری کودتا را، به ظاهر در دست داشت، به نخست‌وزیری رسید. دو روز پس از پیروزی کودتاگران، محمدرضا پهلوی که به ایتالیا فرار کرده بود، در رم گفت: «نفت ایران ملی شده و شرکت نفت ایران و انگلیس وجود خارجی ندارد.»

و در همین روز، زاهدی ضمن صحبت پیرامون موضوعات مختلف، درباره مساله‌ نفت، گفت: «به انگلستان نه نفت می‌دهیم و نه غرامت.»

چهار روز بعد از انجام کودتا، کابینه دولت معرفی شد که در آن، علی امینی وزیر دارایی شد و وزارت امور خارجه، مسکوت گذاشته شد، تا اینکه حدود ۴ هفته بعد، عبدالله انتظام به عنوان وزیر آن وزارتخانه، معرفی شد.

در دولت زاهدی، ابوالحسن عمیدی نوری، معاون نخست‌وزیر و سخنگوی دولت بود. او در هشتم مهر ۱۳۳۲، اعلام کرد:

«دولت فعلی مصمم است با توجه به قانون ملی شدن صنعت نفت و دقت در قوانین موضوعه مملکتی به هر وسیله که شده، نفت ایران را به بازارهای جهانی برساند.» و چند روز بعد، گفت: «حل مساله‌ نفت ایران با برقراری روابط ایران و انگلستان توأم است.»

چهار روز پس از این اظهارنظر، هربرت هوور، کارشناس امور نفت وزارت امورخارجه آمریکا برای مذاکرات نفتی به تهران آمد و در تاریخ ۲۹ مهرماه آنتونی ایدن ـ وزیر وقت امور خارجه انگلیس ـ در مجلس انگلستان گفت: «انگلستان بار دیگر دست دوستی به سوی ایران دراز می‌کند و برای تجدید مناسبات سیاسی همه نوع آمادگی دارد.»

عبدالله انتظام نیز در پاسخ ایدن، اعلامیه‌ای منتشر کرد که در آن آمده بود: «... تنها توقع دولت ایران این است که برای حل اختلاف نفت، قوانین مصوب کشور محترم شمرده شود و اصل حیثیت و شرافت ملی ایران ملحوظ و اساس عدالت و انصاف رعایت گردد.»

روزشمار این ایام که منجر به ورود کنسرسیوم به بازار نفت ایران و مدیریت عبدالله انتظام بر شرکت ملی نفت گردید، به این شرح است:

۳ آذر ۳۲: دنیس رایت، کاردار موقت انگلیس به همراه ۱۴ کارمند سفارت انگلیس به تهران آمدند.

۱۴ آذر ۳۲: ایران و انگلیس، اعلامیه مشترکی منتشر کردند که در آن، بر تصمیم دو دولت برای برقراری مجدد روابط سیاسی تاکید شده بود.

۱۴ آذر ۳۲: فضل‌الله زاهدی در صحبت رادیویی خود، این روابط را ضروری و واجب توجیه کرد.

۱۸ آذر ۳۲: ریچارد نیکسون ـ معاون وقت رییس‌جمهور امریکا ـ برای مذاکرات پیرامون حل مساله نفت به تهران آمد.

۲۰ آذر ۳۲: آیت‌الله کاشانی درخصوص ایجاد رابطه با انگلیس گفت: «ملت شریف ایران، هرگز تن به این ذلت نخواهد داد و هر روزی که دولت اعلام تجدید رابطه بدهد، روز عزای ملی است و باید مردم نوار سیاه به سینه خود نصب کنند.»

۲۶ دی ۳۲: راجر استیونس به عنوان سفیر کبیر انگلیس در تهران تعیین شد و روز ۲۹ دی به تهران آمد.

۳ بهمن ۳۲: اولین جلسه مشاوره نفت به ریاست عبدالله انتظام وزیر امور خارجه ـ علی امینی وزیر دارایی ‌ـ سیدفخر‌الدین شادمان وزیر اقتصاد ملی ـ نصر‌الله انتظام سفیر ایران در آمریکا و محمد نمازی تشکیل شد.

۱۷ بهمن ۳۲: تورگیلدر پیر، کارشناس معروف نفتی بانک بین‌المللی، به عنوان مشاور نفتی دولت ایران، استخدام شد و به تهران آمد.

۲۴ بهمن ۳۲: داون پرت، مشاور حقوقی دولت در مساله نفت به تهران آمد.

۱۲ اسفند ۳۲: راجر استیونس در کنفرانس مطبوعاتی گفت: «دولتین آمریکا و انگلیس در مورد مساله نفت، توافق کامل دارند.»

۱۶ اسفند ۳۲: دنیس رایت برای ارائه گزارش نفت، به لندن رفت.

۷ فروردین ۳۳: عبدالله انتظام گفت: «به موجب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران باید کنترل بهره‌برداری از منابع نفت خود را داخل مرزهای کشور در دست داشته باشد.»

۲۲ فروردین ۳۳: ۲۲ نفر از نمایندگان هشت کمپانی نفتی آمریکایی، انگلیسی، هلندی و فرانسوی به تهران آمدند و کنسرسیوم شکل گرفت و سیزده جلسه در کاخ سفید طی روزهای مختلف برگزار کردند و برای پیگیری نتایج، به لندن رفتند.

۲۷ خرداد ۳۳: هربرت هوور، مشاور نفتی وزارت خارجه آمریکا، به تهران آمد.

۱ تیر ۳۳: با بازگشت ۲۲ نفر نمایندگان هشت کمپانی نفتی، دور دوم مذاکرات شروع شد.

۲۷ تیر ۳۳: مذاکرات پایان یافت و توافق حاصل شد.

۱۶ مرداد ۳۳: آیزنهاور و چرچیل، حل مساله نفت را به ایران تبریک گفتند.

در این دوران که به اتفاقات بسیار دیگری، از جمله: شروع مبارزات آیت‌الله کاشانی با دولت کودتا، دستگیری فدائیان اسلام، حمله نیرو‌های نظامی به دانشکده فنی دانشگاه تهران و کشتن دانشجویان و... همراه بود، مذاکرات نفت، به نفع کنسرسیوم رقم خورد و عبدالله انتظام که در این مذاکرات، نقشی تعیین‌کننده داشت، در دی‌‌ماه ۱۳۳۴، از وزارت امورخارجه به وزارت مشاور تغییر سمت داد تا خود را برای ریاست شرکت ملی نفت، آماده کند.

ریاست انتظام بر امور نفتی، همزمان با درگیری‌های هویدا، با حسن ارفع در ترکیه بود. بر همین اساس، امیرعباس هویدا، به سراغ، انتظام رفت و بار دیگر، مورد حمایت او قرار گرفت. علیقلی اردلان، به نامه‌‌های درخواست او، مبنی بر تقاضای ماموریت هویدا به شرکت نفت، موافقت کرد. قبل از این اتفاق، امیرعباس هویدا تلاش کرد تا موافقت وزارت امور خارجه را برای رفتن به ماموریت دمشق جلب کند تا به سرزمین آبا و اجدادی پدرش ـ عکا‌ـ نزدیک باشد. اما به علت اینکه تشخیص داده شد که او باید در شرکت ملی نفت ایران، به ماموریت‌هایش ادامه دهد، منتفی شد.

پس از آنکه مقدمات انتقال او به شرکت نفت صورت گرفت، به آنکارا رفت و در هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۷، به همراه مادرش، با اتومبیل شخصی خود، از مرز بازرگان به ایران بازگشت. اولین انعکاس انتقال وی به شرکت نفت، در وزارت امورخارجه، حقوق گزافی بود که در شغل جدید برای او در نظر گرفته شده بود. عباس میلانی جایگاه اداری او را پس از انتقال به شرکت نفت، در ابتدا «مشاور مخصوص» و سپس «سرپرست امور اداری» معرفی می‌‌کند؛ ولی به نظر می‌رسد، مقام اداری او بسیار بیشتر از اینها بود.

زمانی که تصمیم گرفته شد تا شرکت نفت، نشریه‌ای داشته باشد، قرار شد این کار به وسیله هویدا انجام شود. از این‌ رو، درخواست صدور امتیاز مجله‌ای به نام «کاوش» با روش علمی و ادبی، به وزارت کشور داده شد. چون بنابر بند ه‍ از ماده ۳ لایحه قانون مطبوعات، مصوب مردادماه ۱۳۳۴، تقاضاکنندگان امتیاز جراید و مجلات باید دارای حسن شهرت بوده و صلاحیت اخلاقی آنان از نظر روزنامه‌نگاری نیز محرز باشد، این تقاضا به سازمان اطلاعات و امنیت فرستاده شد. روشن بود که در ساواک تازه تاسیس، سوابق گذشته افراد موجود نبود و از طرفی وی برای تیمور بختیار رییس وقت ساواک نیز فردی شناخته شده بود، لذا ساواک در پاسخ به این استعلام نوشت: چون مجله علمی، ادبی است و غیرسیاسی منتشر خواهد شد و هویدا نیز سابقه مضره بایگانی شده!؟ ندارد، امتیاز مجله کاوش به نام او صادر گردد.