پیامدهای جنگ جهانی دوم  در ایران - بخش پایانی

فشار و تحمیلات اقتصادی شوروی بر ایران در دوران جنگ جهانی دوم، بیشتر از دیگر دولت‌های اشغالگر بود. پس از تجاوز نیروهای متفقین به ایران، روس‌ها مقداری از مهمات و سلاح‌های ارتش ایران را به خاک خود منتقل کردند؛ علاوه بر آن قصد داشتند تا ماشین‌آلات و تجهیزات کارخانه‌های اسلحه و مهمات‌سازی را پیاده کرده و به شوروی انتقال دهند؛ اما از انجام‌ این کار صرف نظر کرده در عوض دولت ایران را وادار به عقد قراردادی کردند که به موجب آن‌ کارخانه‌های مزبور با نظارت و مشاورت متخصصان فنی روس به تولید سفارش‌های ارتش سرخ‌ بپردازد. تمام هزینه‌های این کارخانه بر عهده ایران بود و تعیین و پرداخت بهای محصولات‌ تولیدی به آینده موکول شد. مضاف بر این شوروی، دولت ایران را ملزم کرد ۸۰ درصد تولید کارخانه کنسروسازی قائم‌شهر را به آن کشور بفروشد. ایران برای تجهیز کارخانه‌های یاد شده و اجابت خواسته‌های روس ها، از ایالات متحده تقاضای وام کرد. همسایه شمالی به اینها هم قناعت نکرد و برای تامین هزینه‌های ریالی نیروهای خود در ایران این‌ بار، استقراض کرد. البته طرف مقابل هم پذیرفت تا معادل ارزش وام دریافتی، کالا در اختیار ایران قرار دهد.

سرزمین‌های تحت اشغال نیروهای شوروی شامل استان‌های آذربایجان، گیلان، مازندران، کردستان، زنجان و شمال خراسان به مراتب آبادتر و غنی‌تر از سایر مناطق ایران بود. ارتش سرخ‌ از طریق محدودیت‌های گسترده، نظارت و کنترل بیشتری بر حوزه اشغالی خود اعمال می‌کرد. روس‌ها موانع عدیده‌ای به وجود آوردند تا جریان ارتباط و مبادلات بین شمال و جنوب ایران‌ سخت و مشکل شود. به همین سبب برخی اطلاق عبارت «پشت پرده آهنین»را برای قلمرو اشغالی شوروی مناسب دیده‌اند. این مناطق از نظر تولید محصولات کشاورزی به خصوص‌ غله نسبت به بخش‌های دیگر ایران، وضع بسیار خوبی داشت؛ شاید به همین خاطر است که‌ بولارد، غبطه می‌خورد که چرا چنین قسمت‌هایی نصیب متحد و رقیب آنها، یعنی شوروی شده‌ بود. همیشه استان‌های آذربایجان، گیلان، مازندران و خراسان، بخشی از مایحتاج غذایی‌ (گندم، جو و برنج) نواحی مرکزی و جنوبی ایران را تامین می‌کردند؛ بنابراین هرگونه‌ محدودیتی بر سر تبادل کالا میان مناطق فوق، تاثیر بسزایی بر کمبود یا قحطی نان می‌گذارد. قراین و مدارک بسیاری در تایید برقراری چنین محدودیت‌هایی توسط نیروهای ارتش سرخ وجود دارد. نیروهای روس حتی با کارشکنی مانع از فعالیت کامل و درست ماموران حکومت ایران‌ می‌شدند. روس‌ها که از استخدام مستشاران آمریکایی به وسیله دولت ایران رضایت چندانی‌ نداشتند، در مقابل آنها بر شدت کارشکنی و مانع تراشی‌ها می‌افزودند؛ به تعدادی از این‌ کارشناسان جواز ورود به قلمرو اشغالی خود ندادند، برخی دیگر مجبور شدند در اثر فشار مضاعف روس‌ها، مشاغل خود را ترک کنند و در مواردی هم مستشاران آمریکایی از محدوده‌ اشغالی شوروی اخراج شدند. از محتوای اسناد و گزارش‌ها چنین بر می‌آید که نیروهای‌ ارتش سرخ نسبت به نیروهای دیگر دولت‌های اشغالگر، در خرید و مصرف مواد غذایی ایران‌ به ویژه غله، بی‌پروایی بیشتری نشان می‌دادند. دولت شوروی مازاد برنج شمال ایران را طبق‌ مبادله پایاپای، به کشور خود می‌برد؛ هرچند در مواردی کالا یا پولی هم به کشور ما نمی‌پرداخت. طی دوران جنگ جهانی دوم روس‌ها چندین بار دولت ایران را وادار کردند تا غله(گندم و جو)مورد نظر آنها را تامین کند و ایران از لحاظ کمبود غله به شدت در تنگنا قرار داشت، دولت شوروی با اعمال فشار، دولت‌ ایران را ملزم به عقد قراردادی ساخت که براساس آن پنج هزار تن گندم، ۲۴ هزار تن جو و سی‌ هزار تن برنج به شوروی تحویل دهد. اندکی بعد، در هنگامه شورش و بلوای نان در تهران‌ (آذر ۱۳۲۱)، روس‌ها بار دیگر از احمد قوام، نخست‌وزیر ایران خواستند به فوریت ۲۳ هزار تن گندم برای قشون آنها، فراهم آورد. به ناچار وزیر خواربار راهی آذربایجان شد و به لطایف الحیلی، این خواسته را بر آورده ساخت. البته در چند مورد نیز شوروی به ایران غله‌‌وارد کرد. از جمله در آوریل ۱۹۴۳/فروردین ۱۳۲۳، به دنبال پیروزی‌های چشمگیر ارتش‌ سرخ بر نیروهای آلمانی، اسمیرنوف، سفیر شوروی در تهران به ملاقات علی سهیلی، نخست‌وزیر رفت تا اعلام کند دولت متبوعش حاضر است ۲۵ هزار تن گندم برای مصرف شهر تهران به ایران بفروشد. بر اساس موافقت نامه‌ای بین دو دولت، این گندم‌ها به تدریج به تهران‌ رسید. روس‌ها به منظور بهره‌برداری تبلیغاتی، گندم‌های ارسالی را در کامیون‌هایی با پلاکاردهای‌ مخصوص و مزین به پرچم شوروی در خیابان‌های تهران به گردش در آوردند. انگلستان در برابر این کار شوروی عکس‌العمل نشان داد و سفارت آن کشور در تهران با انتشار بیانیه‌ای ضمن‌ ابراز خوشحالی از اقدام روس‌ها در ارسال گندم به ایران، متذکر کمک‌های فراوان دولت‌های انگلیس و آمریکا در رساندن مواد غذایی به شوروی شد تا وانمود سازد گندم‌های وارده از شوروی، در اصل متعلق به انگلستان و آمریکا است. در همین بیانیه انگلیسی‌ها نیش گزنده خود را متوجه روس‌ها کردند که «البته بهترین راه کمک به تهران آن بود که گندم از مناطق آذربایجان که‌ سه سال متوالی حاصل در آنجا خوب بود و مقدار کافی انبار شده است به تهران آورده شود. ولی‌ مالکان آذربایجان از تامین شهر تبریز هم دریغ دارند تا چه رسد به آنکه به فکر مردم بیچاره تهران‌ باشند.» تذکر این مطلب، یادآور اتهام تلویحی انگلیسی‌ها به روس‌ها در ممانعت از رسیدن گندم‌ آذربایجان به تهران بود، اگرچه به ظاهر کسان دیگری را متهم می‌کردند. در واقع غرض سفارت‌ انگلستان از گنجاندن چنین مطلبی در بیانیه این بود که بگوید شوروی به جای حمل گندم از خاکش به ایران، بهتر و مناسب‌تر بود اجازه می‌داد گندم مناطق تحت اشغالش به تهران برسد.