گاهشمار
نگاهی به تاریخ «ویگ»ها و «توری»ها
سونا انزابینژاد- اوایل فوریه سال ۱۹۰۰ حزب کارگر در انگلستان تاسیس شد؛ اما احزاب در انگلیس چه تاریخچهای دارند و حزب کارگر چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است. این موضوع را در گاهشمار امروز مرور میکنیم. پیشینه احزاب سیاسی انگلستان به قرن هفدهم و سالهای پس از جنگ داخلی این کشور بازمیگردد که «حزب سلطنت» و «حزب میهن» شکل گرفت. حزب میهن که چندی بعد به «توری» معروف شد، جوانه اولیه حزب محافظهکار انگلیس بهشمار میرود و هنوز هم حزب محافظهکار را با نام «توری» میشناسند. گروه دیگری که در مقابل توریها شکل گرفت «ویگ»ها یا آزادیخواهان بودند. تا نیمه قرن نوزدهم، عرصه سیاسی انگلستان در اختیار این دو گروه بود. آنها احزاب سیاسی به معنای مدرن نبودند بلکه بیشتر ائتلافهایی ناپایدار قلمداد میشدند که بر اساس منافع برخی افراد و گروههای خاص شکل میگرفتند. ویگها به طبقه نوظهور ثروتمندان صنعتی شهری و تاجران، و توریها به اشراف زمیندار و کلیسای انگلیس و اسکاتلند نزدیک بودند. از نیمه دوم قرن نوزدهم توریها به حزب محافظهکار تبدیل شدند و ویگها هم حزب لیبرال را تشکیل دادند.
این دو حزب تا دهه ۱۹۲۰ یکهتاز سیاست انگلیس بودند تا اینکه بهتدریج حزب لیبرال محبوبیت خود را از دست داد و حزب جدیدتر «کارگر» که ائتلافی از اتحادیههای تجاری و صنفی و گروههای مختلف سوسیالیستی را نمایندگی میکرد، جایگزین آن شد. از آن زمان تاکنون دو حزب محافظهکار و کارگر به نیروهای سیاسی اصلی کشور تبدیل شدهاند و حزب لیبرال هم با حزب سوسیالدموکرات ادغام شد و حزب لیبرال دموکرات نام گرفت که اکنون به سومین حزب سیاسی بزرگ این کشور تبدیل شده است. به دلیل سیستم خاص انتخاباتی انگلیس، احزاب کوچکتر نمیتوانند به پارلمان راه یابند و عملا کشور به یک نظام دوحزبی نزدیک شده است که قدرت به تناوب بین دو حزب محافظهکار و کارگر جابهجا میشود.
خیزش حزب کارگر، سالهای نخست
سرآغاز شکلگیری حزب کارگر را سال ۱۹۰۰ میدانند که «کمیته نمایندگی کارگر» با هدف راه یافتن نمایندگان طبقه کارگر به پارلمان انگلیس، از ائتلاف «جامعه فابین» و انجمنها و اتحادیههای تجاری و صنفی تشکیل شد. این کمیته در سال ۱۹۰۶ به «حزب کارگر» تغییر نام داد و تا انتخابات سال ۱۹۱۰ توانست بهتدریج تعداد کرسیهایش در مجلس عوام را به ۴۲ کرسی برساند.حزب کارگر پس از دو موفقیت نسبی در انتخابات و تشکیل دولت ائتلافی در سالهای ۱۹۲۴ و ۱۹۲۹ به نخستوزیری «رمزی مکدانلد» که در پی مشکلات و اختلافات مجبور به کنارهگیری شد، سرانجام نخستین پیروزی تمامعیار خود را پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ تجربه کرد و دولتی با اکثریت حزب کارگر به نخستوزیری «کلمنت آتلی» تشکیل شد که تا سال ۱۹۵۱ ادامه داشت. دولت آتلی، یکی از رادیکالترین دولتهای انگلستان در قرن بیستم است. او بانک انگلیس و بسیاری از صنایع مهم از جمله گاز، زغالسنگ، الکتریسیته و حملونقل را ملی کرد و نخستین نظام تامین اجتماعی گسترده را بهوجود آورد.وی همچنین به مستعمرات انگلیس از جمله هند، پاکستان، برمه و سریلانکا استقلال داد و در بلوک ضدکمونیسم با آمریکا متحد شد. اما دولت آتلی که با کمبودهای پس از جنگ و مشکلات اقتصادی بسیاری مواجه بود، نتوانست اکثریت خود را حفظ کند و مغلوب محافظهکاران شد.
از زمستان نارضایتی تا امپراتوری تاچر
در سالهای ۵۹-۱۹۵۵ که حزب کارگر در اپوزیسیون بود، اختلافات عمدهای بین جناح میانهرو به رهبری «هوگ گیتزکل» و جناح چپ در مورد مسائل دفاعی، کشورهای در حال توسعه و اهداف سوسیالیستی بهوجود آمد. سرانجام با پیروزی گیتزکل و تحکیم موقعیت او حزب به یکپارچگی جدیدی رسید. «هارولد ویلسون»، رهبر بعدی حزب کارگر توانست در سال ۱۹۶۴ بار دیگر حزب را به پیروزی برساند.وی تا زمان بازگشت مجدد محافظهکاران در سال ۱۹۷۰ و یک دوره نیز از ۷۶-۱۹۷۴ نخستوزیر بود. دولت ویلسون که با زوال جایگاه سیاسی، اقتصادی و بینالمللی انگلیس همزمان بود، فرصت کمی را برای نوآوریهای اجتماعی به او میداد. در پی بحران نفتی سال ۱۹۷۳ و افزایش نرخ تورم، نارضایتی عمومی افزایش یافت و از زمستان ۱۹۷۸ تا ۷۹ اعتصابهای گسترده گروههای مختلف برای افزایش حقوق شدت گرفت. این دوره که به «زمستان نارضایتی» معروف شد پایان کار دولت ویلسون و افول اقبال حزب کارگر را در پی داشت. در انتخابات سال ۱۹۷۹ محافظهکاران به رهبری بانوی آهنین انگلیس، مارگارت تاچر به قدرت رسیدند. با تغییرات بنیادی تاچر در سیاستهای حزب محافظهکار و در پیش گرفتن سیاستهای اقتصادی نولیبرال که به «تاچریسم» معروف شد، محافظهکاران به رهبری تاچر و سپس جان میجر، ۱۸ سال یکهتاز میدان سیاست انگلیس بودند.
تونیبلر، راه سوم و حزب کارگر جدید
در سال ۱۹۹۴ با مرگ ناگهانی جاناسمیت، رهبر حزب کارگر، در رقابتی سهجانبه بین تونیبلر، جان پرسکات و مارگارت بکت، بلر به پیروزی رسید و عنوان جوانترین رهبر حزب کارگر را به خود اختصاص داد و برای نخستین بار در تاریخ این حزب سه دوره پیاپی از سال ۹۷ تا ۲۰۰۵ در انتخابات سراسری پیروز شد. تحت رهبری بلر، حزب کارگر رسما در سال ۱۹۹۵ سوسیالیسم سنتی را کنار گذاشته و با در پیش گرفتن سیاستهای میانهروی سوسیال دموکراتیک به معمار اصلی جریانی به نام راه سوم تبدیل شد که در دهه ۹۰ در سراسر اروپا گسترش یافت. این نظریه میانهرو که توسط آنتونی گیدنز، جامعهشناس انگلیسی و از مشاوران تونیبلر، تئوریزه شد، تلاش میکند سیاستهای سوسیالیستی و بازار آزاد را به نوعی با هم تلفیق کند.مدرنیزه کردن و تغییر رویکرد سیاسی حزب کارگر توسط بلر که مفهوم «حزب کارگر جدید» را مطرح کرد در کنار نگاه متفاوت و مدرن به رسانهها، مقدمهای برای پیروزیهای برجسته بعدی این حزب بود. مفهوم «حزب کارگر جدید» (New labour) از شعار این حزب در سال ۹۴ «حزب کارگر جدید؛ زندگی جدید برای بریتانیا» برگرفته شد و بیانگر تغییرات اساسی این حزب بود. تغییر ماده پنج اساسنامه حزب کارگر که موجب تضعیف نقش اتحادیههای کارگری شد، در پیش گرفتن سیاستهای اقتصادی نئولیبرال و حتی تاچریستی باعث شده است که بسیاری از منتقدان چپ این حزب را، «نئولیبرال» بدانند.
ارسال نظر