خاطرات -نگاه یک آمریکایی به انقلاب سفید شاه - ۳
دار و دسته هارواردیها در تهران
اینک در بحبوحه گفتوگو از اصلاحات، مسوولان وزارت خارجه هشدار میدادند که تشکیل دولت مصدقی موجب فروپاشی سازمان پیمان مرکزی (سنتو)، نفوذ کمونیستها در دولت ایران و چالش با قراردادهای منعقده با شرکتهای نفتی غربی خواهد شد. به گفته آنها، شاه این ذکاوت و زیرکی را داشت که با این گروه ارتباط برقرار کند و مسوولیت این کار را بر عهده گیرد؛ ایالاتمتحده باید او را به حال خود بگذارد.
بسیاری از مقامات دولت با نتیجهگیریهای وزارت خارجه موافق نبودند، یکی از مصرترین این مقامات کنت هانسن معاون سازمان برنامهریزی و بودجه بود.
هانسن پس از چندین سال اقامت در ایران به عنوان رییس گروه مشورتی هاروارد به واشنگتن برگشت و با اقتصاددانان چارلز ریور ارتباطی نزدیکی داشت. او به منظور مقابله با سنتگرایان در وزارت امور خارجه، یادداشتی برای مک جورج باندی، مشاور امنیت ملی، فرستاد و تاکید کرد که برنامه کمک ایالاتمتحده، به عنوان یک پسمانده کهنه و تکراری دهه ۱۹۵۰، فاقد جذابیت به نظر میرسد. به نظر او ایالاتمتحده بیش از اندازه خود را به شاه و پافشاری سرسختانه او بر ارتش وابسته کرده بود و دولت جدید نیاز مبرم به برنامه کمکی داشت که توجه بیشتری به «عرصههای حیاتی تولید و بهرهوری و تحول اجتماعی و سازمانی» از خود نشان دهد.
دولت جدید در کاخ سفید تحتتاثیر استدلال هانسن قرار گرفت. رابرت کومر، معاون باندی در امور خاورمیانه، به هانسن اجازه داد در جلسات گروه کاری رییسجمهور در مورد ایران، به ریاست فیلیپس تالبوت معاون وزیر امور خارجه، شرکت کند. این گروه کاری شامل نمایندگان چندین سازمان میشد. وزارت خارجه بولینگ و سفیر آینده ایران جولیوس هلمز را فرستاده بود. کومر نماینده شورای امنیت ملی بود. از سازمان توسعه بینالمللی ویلیام گود و از وزارت دفاع پیتر سالبرت آمده بودند. نمایندهای از وزارت خزانهداری نیز حضور داشت و هنگامی که اهمیت گفتوگوها آشکار شد، سیا و «سازمان اطلاعات ایالاتمتحده» نیز نمایندگی فرستادند.
در بهار ۱۹۶۱/۱۳۴۰ تحولات در تهران از تبادلنظرهای گروهکاری تالبوت پیشی گرفت. در اردیبهشتماه، جبهه ملی که سردی واشنگتن را نسبت به شاه احساس کرده بود، تظاهرات معلمان، دانشآموزان و کارکنان دولت را علیه تقلب در انتخابات، سوءمدیریت اقتصادی و فساد سازمان داد. الهیار صالح که نماینده بود در صحن مجلس دولت شریف امامی را مورد حمله قرار داد، در حالی که در بیرون مجلس در میدان بهارستان انبوه معلمان و دانشآموزان در اعتراض به حقوقهای ناکافی گردآمده بودند. تظاهرات با همدلی عمومی روبهرو شد. سپس پلیس بدون اخطار به روی تظاهرکنندگان آتش گشود و یک معلم را کشت. هزاران معلم در مراسم تشییع جنازه شرکت کردند. شریف امامی استعفا کرد. ادوارد ویلز سفیر آمریکا به پرزیدنت تلگرام زد که روز بعد، ۱۶ اردیبهشت، برای دولت بسیار حساس خواهد بود. «اگر تظاهرات بزرگی برپا شود و اگر نیروهای امنیتی از گشودن آتش در صورت نیاز خودداری ورزند، پیامد آن ممکن است رژیم شاه را به شدت تهدید کند.»در این برهه شاه برای نجات تاج و تختش به علی امینی روی آورد. پس از انجام مذاکرات مربوط به قرارداد کنسرسیوم نفتی در سال ۱۳۳۳ و کسب احترام نمایندگان انگلیس و آمریکا، شاه در ۱۳۳۴ او را از کشور دور ساخت و به سفارت در ایالاتمتحده فرستاد. امینی تحسین بسیاری از مقامات برجسته واشنگتن، از جمله سناتور کندی آن زمان را برانگیخت.
امینی در ۱۷ اردیبهشت پست نخستوزیری را تحویل گرفت. او اختیارات گستردهای دریافت کرد و انتظار زیادی از او میرفت. یکی از روزنامههای اصلی تهران ادعا کرد ایرانیان «تشنه اصلاحات» هستند و اظهار داشت امینی «هرچه جدیتر باشد»، محبوبیتش بیشتر خواهد شد.
اگر کسی خارج از جبهه ملی وجود داشت که بتواند نظم را اعاده کند، امینی بود. در این مورد همه در واشنگتن موافق بودند. از نظر تجددگرایانی چون هانسن، او چشماندازی از اصلاحات به دست میداد و از نظر سنتگرایان، یک عضو گارد قدیمی بود. جان بولینگ، با نگاهی به شرایط آن زمان، نوشت هر کسی «تصور میکرد» که امینی قادر خواهد بود «در برابر شاه مقاومت کند.»
گروه کاری رییسجمهور، تحتتاثیر رویدادهای ایران، در گزارش نهایی خود نظر داد که ایالاتمتحده باید بیشتر از دولت ایران و کمتر از شاه حمایت کند و نتیجه گرفت: «تحول عمیق سیاسی و اجتماعی به هر شکلی تقریبا اجتنابناپذیر است.» پشتگرمی دادن به امینی آخرین و بهترین شانس برای تحول مسالمتآمیز بود.این گزارش با تدارک ملاقات پرزیدنت کندی با نیکیتا خروشچف، نخستوزیر شوروی در وین در خرداد مصادف شد. مقامهای واشنگتن انتظار داشتند که رهبری شوروی مانند گذشته ایران را متهم سازد و او آنها را ناامید نکرد.خروشچف رژیم ایران را ارتجاعی و غیردموکراتیک خواند و ایالاتمتحده را به خاطر حمایت از آن مورد انتقاد قرار داد. رییسجمهور با گفتن اینکه «اگر شاه شرایط را برای مردم بهبود نبخشد، تحول ناگزیر خواهد بود»، جاخالی داد.
رییسجمهور که بحران تابستان آن سال در برلین حواسش را پرت کرده بود، در مورد گزارش گروه کاری اقدامی فوری به عمل نیاورد. مقامات آمریکایی منتظر بودند تا کندی سیاست آمریکا را در مورد ایران تعیین کند، اما خیلی نگران این تاخیر نبودند، چراکه انتصاب امینی کاردان به سمت نخستوزیری ایران به آنها دلگرمی میداد که باور کنند که اوضاع در ایران تحتکنترل است.
ارسال نظر