تاریخ نفت ایران -اجرای خلع ید -۱
فرار با رزمناو موریشس
در فاصله ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ خورشیدی که قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران به تصویب رسید تا مهرماه سال بعد از آن، کمپانی نفت و دولت انگلیس، راههای مختلفی را آزمود تا آب رفته را به جوی بازگرداند و بتواند مجددا استیلای خود را بر فعالیتهای بهرهبرداری از نفت در ایران برقرار نماید، اما مصمم بودن ایرانیان در اجرای قانون خلع ید، راهی جز خروج را برای کارکنان و اتباع انگلیسی مستقر در ایران باقی نگذاشت.
فرشید خدادادیان
در فاصله ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ خورشیدی که قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران به تصویب رسید تا مهرماه سال بعد از آن، کمپانی نفت و دولت انگلیس، راههای مختلفی را آزمود تا آب رفته را به جوی بازگرداند و بتواند مجددا استیلای خود را بر فعالیتهای بهرهبرداری از نفت در ایران برقرار نماید، اما مصمم بودن ایرانیان در اجرای قانون خلع ید، راهی جز خروج را برای کارکنان و اتباع انگلیسی مستقر در ایران باقی نگذاشت.
پس از تصویب قانون ملی شدن نفت و بلوکه کردن فعالیتهای کمپانی نفت انگلیس، مدیران این شرکت و دولتمردان انگلیسی راههای مختلفی را برای آنچه احقاق حق خود مینامیدند، آزمودند. ایجاد ناآرامی در مناطق نفتخیز جنوب و تشویق غیرمستقیم کارکنان به اعتصاب، اعزام نماینده ویژه دولت بریتانیا، «استوکس» و رایزنی با دولت ایران و پس از آن توسل به آمریکا و درخواست از این کشور به میانجیگری بین ایران و انگلیس و همچنین طرح دعوی در دادگاه بینالمللی لاهه نمونههایی از این اقدامات بودند.
انگلیسیها وقتی از مذاکره و رایزنی با دولتمردان ایرانی ناامید شدند، کوشیدند با تهدید به اهداف خود برسند. آنها صاحبان نفتکشها را تهدید کردند که اگر نفت ایران را بارگیری نمایند، آنها را به حمل نفت مسروقه متهم خواهند کرد و به این ترتیب برای فروش نفت ایران تحریم بهوجود آوردند. گذشته از این، انگلستان صدور کالا به ایران را ممنوع کرد و بانک انگلیس نیز تسهیلات بازرگانی و اعتباری ایران را معلق ساخت.
انجام این گونه رفتارهای خشن و تهدیدآمیز از جانب دولت وقت انگلستان، ایران را در اخراج اتباع انگلیسی از ایران مصممتر نمود. مجلس ایران برای رویارویی با اعلان جنگ اقتصادی از جانب بریتانیا قانونی را به تصویب رساند که به موجب آن افراد متهم به اجرای خرابکاریهای برنامهریزی شده از جانب بیگانگان در تاسیسات نفتی، مستحق مجازات اعدام تشخیص داده شدند و همزمان با ارسال نامهای به «ادیک دریک» مدیرعامل وقت کمپانی انگلیس در ایران، وی را به عدم توجه و انجام خراب کاری در تاسیسات نفتی ایران متهم نمودند!
«دریک» شتابزده با یک هواپیمای کوچک از ایران گریخت و وقتی خود را به انگلستان رسانید، در جلسه کابینه شرکت و اظهار داشت که اگر برای منافع انگلستان در ایران و آبادان کاری نکنید، سرانجام خیلی بیشتر از آن و از جمله کانال سوئز را از دست خواهید داد!
اشاره «دریک» به شکستن ابهت و عظمت امپراتوری بریتانیا در کشورهای تحتاستعمارش بود و میخواست به دولتمردان انگلیسی هشدار دهد که اهمال در مساله ایران میتواند به منزله تهدید منافع بریتانیا در تمامی آسیا و آفریقا باشد.
با چنین گزارشهایی، انگلستان بار دیگر مساله استفاده از نیروی نظامی برای تصرف آبادان را روی میز بررسی گذاشت و تدارک پنهانی گستردهای را نیز در این زمینه به انجام رساند. تجهیز نیروهای انگلیسی مستقر در بصره در راستای این برنامه بود.
نخست وزیر انگلیس در جلسه کابینه گفت: اگر باقیمانده اعضای کمپانی از ایران خارج شوند، برای کشور ما موجب خفت فراوان خواهد بود و به هر ترتیب ممکن باید راهکاری در این زمینه به عمل آید.
به موازات این امر ایران به باقیمانده کارکنان انگلیسی کمپانی نفت یک هفته مهلت داد تا کشور را ترک نمایند. چند روز پس از آن نیز آیتا... کاشانی یک روز را به عنوان روز انزجار از انگلیس تعیین و تعطیل ملی و عمومی اعلام نمود.
وضعیت برای کارکنان انگلیسی مستقر در مناطق نفت خیز مساعد نبود. آنها از جاهای مختلف مناطق در آبادان جمع شده بودند و منتظر حوادث بعدی مضطرب و نگران اخبار را دنبال میکردند.
صبح روز ۱۲ مهرماه ۱۳۳۰ برابر با ۹ اکتبر ۱۹۵۱ میلادی، مردان انگلیسی با خانوادههایشان در برابر باشگاه آبادان که مرکز تجمع آنها بود، گرد آمدند. در برابر باشگاه کشیش کلیسای آبادان نیز به آنها ملحق شد. او چند لحظه قبل از آن در کلیسای کوچکی را که تاریخ جامعه انگلیسی آبادان را در سینه خود ضبط کرده بود قفل کرد و به هموطنان خود پیوست.
رزم ناو انگلیسی «موریشس» بر روی مصب رودخانه اروند انتظار آنان را میکشید تا به بندر بصره در عراق منتقلشان کند. در حالی که انگلیسیها روی لنجهای کوچک سوار میشدند تا به رزم ناو برسند، دسته موزیک مستقر روی عرشه ناو، سرود ملی انگلستان را مینواخت و انگلیسیها با آبادان وداع میکردند. آنها مطمئن نبودند که بتوانند بار دیگر در شرجی آبادان نفس بکشند!
تا نیم روز، تمامی اتباع انگلیسی مستقر در آبادان به رزمناو موریشس منتقل شدند و به آهستگی در دل آبها به سمت بصره به حرکت درآمدند. دسته موزیک همچنان در حال نواختن بود، اما این بار یک ترانه مشهور و مورد علاقه نیروی دریایی انگلیس را ترنم میکرد. مسافران زیر تابش آفتاب داغ، دسته جمعی با بزرگترین پالایشگاه جهان و غنیترین داراییهای خود در ایران خداحافظی میکردند. در طول چالش بین ایران و انگلیس در مساله ملی شدن نفت، این خفتبارترین عقبنشینی برای آنان بود و در عین حال اوج حقارتی که امپراتوری بریتانیا تا آن روز به خود دیده بود. مجموعه این حوادث در آخرین روزهای دولت کارگری اتلی در تضعیف چهره حزب کارگر در سطح افکار عمومی انگلستان بسیار موثر بود.
ارسال نظر