تاریخ نفت جهان -تاریخچه شرکت نفتیP۴-BP
اراده ژاپن برای بمباران پالایشگاه آبادان
این ترفند در آن زمان به عنوان رازی مهم در میان دولت بریتانیا و شرکت آنگلو-ایرانین باقی ماند و تبدیل به یکی از معماهای جنگ جهانی دوم شد.
تهیه و ترجمه: محمد شهبازینژاد؛ کوروش پرویز
این ترفند در آن زمان به عنوان رازی مهم در میان دولت بریتانیا و شرکت آنگلو-ایرانین باقی ماند و تبدیل به یکی از معماهای جنگ جهانی دوم شد.
تا این جای جنگ، همه چیز بین اروپاییها بود و آمریکا نیز ازهزاران کیلومتر، آن طرفتر دستی بر آتش داشت.
آسیاییها فقط از رادیو خبرهای جنگ را به عنوان یک سریال جذاب دنبال میکردند، اما چشم بادامیهای صلح طلب و دوستدار آرامش، این بار آرام ننشستند و شعله بزرگی از آتش را به این سو کشاندند.
ژاپن اعلان جنگ داد و پالایشگاه آبادان تبدیل به یکی از هدفهای استراتژیک جنگ و نقطه ضعف بریتانیا شد. یگانهای نظامی برای محافظت از پالایشگاه به سمت آبادان حرکت کردند و در همین بین سه تن از کارمندان پالایشگاه به اشتباه و با آتش نیروهای خودی کشته شدند.
کمبود گندم در آبادان زندگی را برای ۲۰۰هزار نفر سکنه این شهر و ۸۰هزار نفر که در روستاها و کمپهای اطراف زندگی میکردند، سخت و طاقتفرسا کرده بود. در بازار آبادان برای گرفتن جیره گندم یا آرد صفهایی به طول یک مایل تشکیل شد.
شرکت آنگلو-ایرانین برای مقابله با این بحران از لندن نمایندهای را به آبادان فرستاد. کشتیهای حمل بار، از هندوستان و استرالیا جیره غذایی آوردند. و لباس هم از انگلستان آورده شد.
هر بیماری قبل از بهبود به بدترین و شدیدترین وضعیت خود میرسد. جنگ هم یک نوع بیماری است.
آبله و تیفوس در نزدیکی مرزهای ایران شایع شده بود و وقایع طوری پیش میرفت که جامعه به ویژه جمعیت انگلیسیهای ساکن ایران را به سمت یک تشنج هیستریک سوق میداد.
شاید خیلیها یادشان باشد که در شدیدترین شکل هیستری، یکی از زنان انگلیسی در آبادان به جای بذر گل لادن تکههای کوچک گوشت گوسفند را در زمین کاشت.
تغییرات بزرگ و چشمانداز جدید
مثل خیلی از شرکتهای دیگر آنگلو-ایرانین چیزهای زیادی را در جنگ جهانی دوم از دست داد اما باز هم مثل خیلی از شرکتهای دیگر، تجربهای را به دست آورد که سرعت سیر و پیشرفت آن را دو چندان کرد.
در جریان بازسازی اروپا بعد از جنگ، آنگلو-ایرانین سرمایهگذاریهای وسیعی در زمینه ساخت پالایشگاه در فرانسه، آلمان و ایتالیا انجام داد. علاوه بر آن فعالیتهای تجاری جدیدش را در سوئیس، یونان، کشورهای اسکاندینا وی و حتی هلند شروع کرد.
این کار تا آنجا بالا گرفت که برای اولین بار سوختهای تولیدی این شرکت به نیوزیلند هم صادر شد.
پایههای شرکت هر روز محکم تر از دیروز میشد و مدیران آنگلو-ایرانین با پشتوانه اقیانوسها نفت خاورمیانه، بر مبلهای راحتی خود تکیه میدادند و خوابهای شیرین میدیدند. اما ناگاه کابوسی وحشتناک به میان دوید و گلوی آنان را تا جایی فشرد که مرگ را به چشم خود دیدند.
جنبش سیاسی قدرتمندی در خاورمیانه پر از نفت شکل گرفت. جنبشی که در نهایت باعث شد نیمه مهم و پرمغز نام آنگلو-ایرانین راه آینده خود را از شرکت جدا کند.
ویلیام دارسی پیشبینی کرده بود که خاورمیانه با توسل به منابع غنی خود، باید از حالت فقر و تنگدستی خارج شود و نفوذ ویژهای را در سیاستهای بینالمللی برای خود دست و پا کند.
اما «آیا این کافی است؟»
این سوالی بود که وطن دوستان خشمگین خاورمیانه از شرکتهای بزرگ اروپایی که در این رهگذر بیشترین منافع را از آن خود میکردند، پرسیدند.
وقتی که حکومت سلطنتی بریتانیا به خیال خودش پا در میانی کرد تا مشکلات را به سرعت حل کند، وضع بدتر از گذشته شد. احساسات ضد انگلیسی به صورت ویژهای شدید شد و مردم را به خیابانها کشاند.
نخست وزیر ایران در اجتماع مردم با لحنی تند و شدید علیه شرکت آنگلو-ایرانین سخنرانی کرد و زنان و کودکان انگلیسی اولین گروهی بودند که به کشورشان بازگردانده شدند. چرخ پالایشگاه در آن شلوغیهای اولیه به قیژو قاژ افتاد و بعد از مدتی متوقف شد. سه ماه بعد انگلیسیها تمام جادوهای سیاسی خود را به کار گرفتند ولی هیچ کدامشان کارگر نیفتاد. مارهای هندی هم نتوانستند سیاستمداران ایران را به خواب خرگوشی ببرند و خیلی طول نکشید که کارمندان تبعیدی انگلیسی بار و بندیل شان را بستند و سوار بر کشتی عازم کشورشان شدند. بعد از آن تنگناهایی برای ایران به وجود آمد، خیلی از دولتهای جهان، ایران را از نظر نفتی بایکوت کردند. بعد از حدود ۱۸ ماه اقتصاد تک محصولی ایران نزدیک به ورشکستگی بود.بالاخره طرفین دعوی به میز مذاکره برگشتند و این بار به جای اینکه مدیریت نفت ایران به دست انگلیسیها باشد، آنها فقط یکی از اعضای کنسرسیوم بودند. کنسرسیوم جدید از شرکت نفت استاندارد ایندیانا مشهور به آموکو و چند شرکت دیگر تشکیل شده بود. شرکت آنگلو-ایرانین هم در این میان سهمی ۴۰درصدی داشت.
در توافقنامهای که بین پادشاه وقت ایران و ویلیام دارسی منعقد شد، خط سیر آینده این شرکت ترسیم گردید، اما در سال ۱۹۵۴ هیات مدیره این شرکت نام آن را از آنگلو-ایرانین به «بریتیش پترولیوم» تغییر داد.
ارسال نظر