خاطرات -مارگارت تاچر در ۱۳۵۶
اقتصاد ایران هیچ چیز نیست
خانم مارگارت تاچر و همراهان در زمستان سال ۱۹۷۸ پس از کسب اجازه سفارت انگلستان از وزیر دربار شاهنشاهی و موافقت شاه به ایران مسافرت کردند. برنامه مسافرت ایشان براساس روال معمول برای آشنایی اعلام شده بود و براساس آن برنامهای توسط سفیر انگلستان سرآنتونی پارسونز تهیه شده بود که در طی چند روز اجرا گردید. خانم تاچر در سفر به خلیجفارس و ایران پنج نفر از اعضای ارشد کابینه سایه خود را همراه داشت که هیات بسیار عالی رتبه حزب محافظه کار و وزرای دولت آینده را شامل میگردید. در چند روز اقامت خانم تاچر در ایران که در محل سفارت انگلستان از ایشان پذیرایی میشد، خانم تاچر و هیات همراهشان علاوه بر شرفیابی به حضور شاه ایران با تمام مقامات ترازاول ایران واز جمله هوشنگ انصاری رییس هیاتمدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران ملاقات و مذاکره نمودند. در زمان بازدید خانم تاچر ناآرامیها و تظاهرات سیاسی ضد حکومت آغاز شده بود ولی از طرف حکومت برای ناچیز جلوه دادن این تظاهرات و حوادث مهم دیگر، حداکثر کوشش به عمل میآمد. بدین ترتیب بازدید خانم تاچر از ایران نیز در زمره همین حوادث، بدون آن که جلب توجهی بنماید انجام پذیرفت و هیچ معلوم نشد که خانم تاچر در سفر ایران به جز آشنایی با شاه و سایر مقامات ایرانی چه علایق و پیامی داشت و با شاه و سایر مقامات چه مذاکراتی به عمل آورد.
اگر مذاکراتی که خانم تاچر با وزیر اقتصاد سابق و مدیرعامل جدید شرکت ملی نفت ایران به عمل آورد نمونهای از مذاکراتی باشد که خانم تاچر با سایرین به عمل آورده است باید گفت که خانم تاچر در سفر خود پیامی بسیار مهم ارائه نمود که اهمیت آن به موقع خود درک نشد و در انظار پنهان ماند. خانم تاچر به اتفاق همراهان خود و سرآنتونی پارسونز سفیر انگلیس در اداره مرکزی شرکت ملی نفت در خیابان تخت جمشید (طالقانی) تهران با هوشنگ انصاری رییس هیاتمدیره و مدیرعامل و چهار نفر از مسوولان عالی رتبه شرکت ملی نفت ملاقات نمود. من یکی از آن چهار نفر بودم و تصور میکرد جلسه باخانم تاچر که ممکن است نخست وزیر آینده انگلستان باشد قطعا بیشتر به بررسی مسائل سیاسی روز، به خصوص تحسین از شاه و پیشرفتهای ایران و معاملات تجارتی بیشتر با ایران اختصاص خواهد داشت. چون در هر حال فقط شنونده بودم و از شرکت در این قبیل جلسات که غیرفنی و تشریفاتی تصور میشد، تکرار مکررات و اتلاف وقت به نظر میرسید خسته شده بودم و کوشش نمودم که از شرکت در این جلسه معاف شوم. اما تقاضایم مورد موافقت قرار نگرفت و بالاجبار در جلسه شرکت کردم. باید اعتراف کنم در طی سالهای خدمتم در جلسات متعدد در حضور مقامات مختلف داخلی و خارجی شرکت داشتهام ولی درهیچ جلسهای با این جذابیت و هیجان شرکت نکردهام.خانم تاچر به اتفاق همراهان خود که کممقامترین آنها سفیر انگلیس در ایران بود در راس ساعت مقرر به دفتر مدیر عامل شرکت ملی نفت که ادعای نخستوزیری ایران را داشت وارد شد و چنان وقار و اتکای به نفسی از خود نشان داد که در همان وهله اول معرفی همکاران، تسلط کامل خود را بر فضای جلسه اعمال نمود. خانم تاچر که بعدا با همین اتکا به نفس در دنیا موقعیتی ممتاز برای خود احراز نمود، در تمام حدود دو ساعت زمان جلسه چنان قدرتی بر همکاران خود اعمال مینمود که با کوچکترین حرکت چشمانش وزرای سایه و سفیر انگلیس مطابق نظر ایشان عمل مینمود. هوشنگ انصاری متقابلا بعد از معرفی همکاران خود پس از خیر مقدم به خانم تاچر و همراهانشان و برای آشنایی خانم تاچر با اوضاع ایران، طبق معمول با طرح مطالب پیشرفتهای ایران، مذاکرات این جلسه بدون دستور جلسه را آغاز نمود. قبل از ادامه مطلب لازم است یادآوری شود در جلسات ملاقاتهای تشریفاتی از این قبیل که معمولا به قصد آشنایی تشکیل میگردد و مطالب کلی مورد مذاکره قرار میگیرد پروتکل این قبیل جلسات حکم میکند که طرفین شرکتکننده احترام یکدیگر را مراعات نموده و اگر ادعاهایی بیضرر در بیانات کلی طرفین وجود داشته باشد با سکوت، احترام هم را محفوظ میدارند. این پروتکل به خصوص وقتی میهمانی از کشورهای پیشرفته با میزبان جهان سومی خود ملاقات میکند بیشتر مراعات میشود. به نظر من خانم تاچر قبلا در مورد انصاری تحقیق کرده بود، به خوبی با سوابق و خصوصیات اخلاقی و کاری ایشان آشنایی داشت و در این جلسه خانم تاچر با انصاری، این پروتکل اصلا از طرف خانم تاچر مراعات نگردید. از همان ابتدای جلسه که حالت گفتوگوی دو نفری خانم تاچر و انصاری را داشت، خانم تاچر مختصر و مفید با لحنی بسیارمحکم مخالفت خود را با آنچه که انصاری خلاصه پیشرفتها و موفقیتهای ایران در ده سال گذشته و پس از انقلاب سفید ذکر مینمود، اظهار میکرد. به صورتی که بسیار ساده و روشن ایراداتی را مطرح مینمود که انصاری افتخار میکرد در دوران وزارتش در اجرای آنها نقش داشته است، ولی جوابی برای مارگرت تاچر نداشت. مدت دو ساعت تمام ما تماشاگر این صحنه جالب بودیم و انصاری تمام هوش و ذکاوت خود را به کار گرفت و نهایت سعی را به عمل آورد تا از دهان مارگرت تاچر حداقل برای یکی از مواردی که شرح میدهد پاسخی مثبت و آفرینی بشنود؛ ولی توفیق یارش نشد. به طور خلاصه مارگرت تاچر با تکیه بر کمبودهای برنامههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، بیسوادی، افزایش اختلافات طبقاتی، ضعف نیازمندیهای زیربنایی و غیره، برنامههای انقلاب سفید و تمدن بزرگ را نامناسب و ناموفق تلقی نمود. خانم تاچر تیغ تیز حملات خود را بیش از هر چیز متوجه برنامههای اقتصادی و سرمایهگذاریهای خارجی در ایران نمود و به انصاری تذکر داد. شما کشوری نه کشاورزی و نه صنعتی هستید از یک طرف صنعتی نمودن ایران را در راس برنامههای خود قرار میدهید و از شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری در ایران و انتقال تکنولوژی دعوت میکنید و از طرف دیگر با قانون واگذاری ۴۹درصد سهام کارخانجات به کارگران همه آنها را فراری میدهید تا سرمایههای خود را خارج نمایند. شما نه کاپیتالیست هستید و نه سوسیالیست، شما در حقیقت نمیدانید چه میخواهید. حرف آخر خانم تاچر شاه بیت مذاکرات جلسه بود. خانم تاچر که مانند یک استاد با بیان این شاه بیت جلسه را به پایان رساند در تمام مدت جلسه مطالب مورد نظر را به وضوح، با قدرت و در عین حال با شیرینی و لبخند ارائه مینمود که کدورتی از خود به جای نمیگذاشت؛ به طوری که در پایان جلسه در چهره همه شرکتکنندگان به نظر میرسید که «جانا سخن از زبان ما میگویی.»
بعد از انقلاب ۱۳۵۷، انجمن اسلامی شرکت ملی نفت در اطلاعیههای متعددی که روزانه منتشر میکرد موضوع جلسه خانم تاچر یکی از مطالب داغش بود و مرتب خواستار آن میشد: «آنهایی که با خانم تاچر ملاقات کردند باید جواب بدهند». از آنها فقط من باقی مانده بودم ولی چیزی برای گفتن وجود نداشت!
منبع: سی سال نفت ایران- خاطرات مهندس قباد فخیمی
ارسال نظر