اوپک، ایران از زبان آموزگار!

در نیمه اول دهه ۱۳۵۰، اقتصاددانان ایرانی به مرور به قدرت سیاسی تبدیل شده و آرام آرام خود را به بدنه نهادهای بوروکراتیک تحمیل می‌کردند. تاسیس انجمن اقتصاددانان با این هدف انجام شد که این گروه بتوانند به شکل سازمان‌یافته، حرف‌های خود را درباره اقتصاد کشور بزنند و منشا اثر باشند. در کنگره‌ای که به مناسبت آغاز به کار این انجمن برگزار شد، مسائل گوناگونی مطرح شد. جمشید آموزگار از تکنوکرات‌های برجسته شاه که پس از هویدا به نخست‌وزیری رسید، در آن سال‌ها نفر اول ایران درباره مسائل نفت و اوپک بود. وی در این کنگره شرکت کرد و در میز مربوط به نفت که سخنران اصلی آن دکتر جهان‌بگلو بود حاضر شد و پرسش‌هایی از طرف حاضران در کنگره از او شد با توجه به اینکه شرایط و تحولات بازار نفت همیشه خواندنی است، متن صحبت‌های آموزگار از آن کنگره را درج می‌کنیم.

سوالاتی شده از بنده، سعی می‌کنم این سوالات را در کمترین وقت جواب بدهم، سوال شده با توجه به خبری که روز گذشته در مورد کاهش قیمت نفت توسط لیبی در روزنامه‌ها منعکس شده بفرمایید اثر احتمالی این تصمیم در قیمت‌های آینده نفت به چه ترتیب خواهد بود؟ عرض کنم که در کنفرانس تاریخی تهران که در سال ۱۹۷۱ تشکیل شد کشورهایی که در ساحل مدیترانه تولیدکننده نفت بودند این کشورها به دلیل بسته شدن کانال سوئز و بالا بودن نرخ نفت و همچنین مرغوبیت نفت‌شان که گوگرد خیلی پایینی داشت رقم قابل توجهی برای کشورهای خودشان تعیین کردند که شاید در آن روز البته قابل‌دفاع و توجیه بود ولی امروز نرخ حمل‌ونقل تقریبا به مقدار یک‌چهارم آن روز رسیده و به خاطر نگرانی از تحریم نفت هم آن مقرراتی که برای حفظ محیط‌زیست و جلوگیری از آلودگی هوا در کشورهایی مثل ژاپن برقرار شده بود به نحو قابل توجهی فعلا به فراموشی سپرده شده و در نتیجه امروز نفت لیبی، نفت الجزایر در مدیترانه ۵/۱ دلار نسبت به خلیج‌فارس ارزش اضافی دارد به خاطر کرایه و مرغوبیت در حالی که این رقم در ۱۹۷۱ یک چیزی بیش از ۳ دلار بود در این اواخر کشورهای مدیترانه چون دیدند که نمی‌توانند نفت‌شان را به آن نرخ بفروشند حدود یک سال است که این‌ها شروع کردند قیمت‌های نفت‌شان را پایین بیاورند که بتوانند نفت خود را بفروشند و کوچک‌ترین اثری این کاهش قیمت نفت در لیبی روی قیمت‌ها در خلیج‌فارس نخواهد داشت و در آن تصمیم که گرفته شد پابرجا خواهیم بود، سوال دیگری شده که بسیار جالب است البته امضا ندارد شاید هم دلیلش همین است. سوال اول این است که به سه دلیل من با افزایش قیمت مخالف هستم یکی نفت مربوط به تمام افراد روی زمین است و به یک کشور خاصی تعلق ندارد و اتفاقا در یک کشوری به وجود آمده، بنده حرفی ندارم از نظر شخص خودم می‌گویم به شرطی که این را فقط راجع‌به نفت صحبت نکنیم راجع‌به تمام منابع صحبت کنیم و اون کشورهایی که اتفاقی در شان اورانیوم پیدا شده و اتفاقی ذغال‌سنگ پیدا شده و اتفاقی در شان طلا پیدا شده و سایر کالاها، اگر آمدند و معتقد شدند که اتفاقا صاحب اون منابع هستند ما هم قبول داریم. سوال دوم فرمودند که بالا رفتن قیمت نفت باعث بالا رفتن قیمت سایر کالاها خواهد شد، فکر می‌کنیم که اینجا اعضای محترم پانل جواب دادند که از آمار منتشر شده توسط دستگاه‌های اقتصادی کشورهای صنعتی به دست آمده که حداکثر تاثیر قیمت‌های نفت در تورم در کشورهای صنعتی به طور متوسط در حدود ۲درصد بوده در حالی که در سال ۱۹۷۳ یعنی قبل از چهار برابر شدن قیمت نفت متوسط نرخ تورم در ۱۲ کشور صنعتی ۱۴درصد بوده اگر ما قیمت‌های نفت را برگردانیم به قیمت‌های ۱۹۷۳، دودرصد از این ۱۴درصد کم می‌شود آن ۱۲درصد بقیه از کجا است یعنی کشورهای صنعتی بیش از آن چه که تولید کردند و اسکناس چاپ کردند و بیشتر این اسکناس‌ها که چاپ کردند به صورت افزایش حجم پول در جنگ ویتنام به کار رفت و آن یورو دلار یا دلار معروف اروپایی موجب شد که در حدود ۲۰۰میلیارد دلار بدون پشتوانه یعنی در مقابل ۱۰میلیارد دلار طلا منتشر شد که در ۱۹۷۱ رییس‌جمهوری وقت آمریکا این تصمیم را بگیرد که رابطه بین طلا و دلار را قطع بکند یعنی به اصطلاح خیلی خیلی عامیانه که در شان این مجلس خیلی محترم نیست، ولی مطلب این بود که دلاری که تا به حال من تعهد کرده بودم در مقابلش طلا بدهم در مقابل مبادلات بانک مرکزی حالا از این به بعد معذرت می‌خواهم دوباره می‌گویم، این را گفتند برو بگذار در کوزه آبش را بخور هر چه بهت دادم همان است. سوال سوم این است که فرمودند، تکنیک غرب باعث شده که ما بتوانیم نفت را استخراج کنیم وگرنه این ماده حیاتی همیشه در اعمال زمین باقی می‌ماند و حالا نبایستی قیمت را ببریم بالا البته ما حرفی نداریم همیشه این مطلب گفته شده که در مقابل تکنیک غرب ما حاضر هستیم پولش را بپردازیم، ولی همان طور که جناب آقای جهان بگلو فرمودند در مدت یک ربع قرن این کشورهای غربی اروپا و ژاپن صادرات خودشان را به نحو چشمگیری افزایش دادند، تولیداتشان را اضافه کردند، ذخایر ذغال سنگ خودشان را حفظ کردند و مازاد موازنه پرداخت‌هایشان را به حدود بیش از ۲۵۰میلیارد دلار رساندند. تمام اینها یا حداقل قسمت اعظمش به هزینه شما و من، بچه‌های شما و من، پدران و مادران شما و من بوده این به مراتب مازاد بر آن ارزش تکنولوژی بوده که اینها آن تکنولوژی را هم به ما ندادند، آقایانی که در شرکت نفت خدمت کرده‌اند می‌دانند که موارد حساس یعنی پیدا کردن و اکتشاف نفت هرگز اینها کسی را در این مملکت در ۲۵ سال گذشته تربیت نکردند. سوالی شده که به طوری که استحضار دارند نفت درآمدی برای کشور ما نیست؛ بلکه سرمایه‌ای است که از اسلاف برای ما باقی‌مانده. البته اسلاف نمی‌دانم منظور طبیعت است، چون اسلاف، که برای ما نفت نگذاشتند.