تاریخ صنعت پتروشیمی تا قبل از انقلاب اسلامی-۴
از پتروشیمی شیراز درس گرفتیم
یعنی شما و این گروه متخصصینی که در این زمینهها داشتید همراه با شما این مطالعهها را کردند و شما به نتایجی رسیدید که بعد آن نتایج...؟ نتایج ما این نبود که ما برویم حتما شریک بگیریم؛ ولی این یکی از نتایجی بود که بایستی میگرفتیم برای اینکه پروژههایمان بزرگ باشد، اقتصادی باشد، راحت انجام بگیرد، بتوانیم در سطح بالا پژوهش داشته باشیم، مطالعات فنی داشته باشیم، آموزش داشته باشیم و کمبودهایمان را به اینترتیب حل کنیم. گفتم کارآسانی نیست که آدم یک همچنین شریکی راپیدا کند.
شما از همان ابتدا به این نتیجه رسیدید که اگر قرار باشد یک صنعت پتروشیمی کارآمد داشته باشید این صنعت باید در سطح بزرگ به وجود بیاید؟
در سطح بزرگ باید باشد. بنده باید بگویم که برای هر موسسه تولید پتروشیمی که در بازار جهان وارد میشود کاملا حیاتی است که به مقیاس بزرگ تولید کند و هزینه واحد تولید را پایین بیاورد والا صرف نمیکند. در غیر این صورت مجبور است یا ضرر بدهد یا به ضرر بفروشد. بعضی وقتها، همان طور که گفتم، حتی اگر هزینه گاز یا نفت را صفر هم حساب کنید، باز هم ضرر میکنید. برای اینکه کارخانه آن قدر گران تمام میشود که وقتی میخواهید استهلاکش بکنید و مقدار تولید کم است، قیمت هر تن بالا میرود و محصول در آن قیمت را هم کسی نمیخرد. بنابراین ما ناچار بودیم که روی مقیاس کوچک کار نکنیم. اگر نمیخواستیم روی مقیاس کوچک کار کنیم، راهحلش این بود که کسی را پیدا کنیم که جنس ما را یا ببرد بفروشد یا خودش مصرف بکند یا اقلا نیمه تمامش را مصرف کند.
برای اینکه شما به تنهایی نه امکانات فنیاش را داشتید که این صنعت را ایجاد بکنید و نه میتوانستید بدون چنین کمکی در سطح جهانی بازاریابی بکنید و رقابت بکنید؟
بنده قبول ندارم که نمیتوانستیم خودمان این صنعت را ایجاد کنیم. حتما میتوانستیم. چون که یکی از روشهای سادهاش این بود که قرارداد ببندیم بدهیم به دست یک خارجی، بگوییم هر کاری میخواهی بکن، صورت حسابش را هم بیار من امضا میکنم. تمام شد و رفت و کارخانه هم ساخته شده بود. از این کارها زیاد میکنند. پتروشیمی شیراز را این جوری ساختند. شیراز این خاصیت را داشت که نشان میداد چه کارهایی را نباید کرد. و برای خود بنده راهنمایی بود که چه کارها را نباید کرد. حالا بگویم، البته آقای ابتهاج هم حرفهایش ممکن بود درست باشد ولی مساله این بود که در قدم اول همیشه اشتباه هست و اشکال ندارد و دعوا هم نباید کرد.
یعنی شما میفرمایید که برای اینکه صنعت پتروشیمی صرف کند باید تولیدش از حیطه احتیاجات داخلی فراتر میرفت؟
من میگویم که اگر میخواستیم فقط پتروشیمی را برای تامین احتیاجات داخلی ایران تهیه کنیم، قیمت تمام شده ولو به قیمت بسیار پایین مواد اولیه مثل گاز یا هرچیز دیگر، به هیچ وجه نمیتوانست قدرت رقابت در بازار داخلی ایران با واردات داشته باشد یا صادراتش را میسر کند. بنابراین ما مجبور بودیم که به یک مقیاس بزرگ برویم. مقیاس بزرگ و گرفتن شریک تقریبا با همدیگر به فکر ما رسید. مقیاس بزرگ با یک شریکی که هم بتواند محصولات اضافه را بگیرد و هم به ما در احتیاجاتی که داریم از لحاظ آموزش و سایر نیازها کمک بکند. برای این کار قانونی برده شد به مجلس و تصویب شد که ما اجازه داشتیم برای طرحهای خود با شرکت پتروشیمی خارجی شریک شویم. چون ما جزو شرکت ملی نفت بودیم باید یک همچین اجازهای را از مجلس میگرفتیم. شرکت ملی نفت اگر ملی باشد که نمیتواند یک خارجی را بیاورد و شریک خود کند. ما یک شرکت علیحدهای شدیم که میتوانست این کارها را انجام بدهد.
ارسال نظر