۱۵/ ۱۲/ ۴۸ تا ۲۸/۱۲/۴۸ ... مسافرت شاهنشاه به پاکستان فوق‌العاده بود. به قدری دولت و مردم پاکستان احساسات به خرج دادند که حدی بر آن متصور نیست. ... سیاست خارجی دو دولت هم هماهنگی کاملی داشت. نفت هم طوری با پاکستان معامله کردیم که دولت پاکستان دیگر با هیچ دولت دیگری نمی‌تواند نفت معامله کند به این معنی که دولت پاکستان قانونی می‌گذارند در ازای این که در بعضی معادن نفت ما (آنهایی که هنوز دست به استخراج نزده‌ایم و تازه قراردادهای آنها منعقد می‌شود) شریک می‌شود، پاکستان در حکم بازار داخلی ایران است و حق ندارد نفت از جای دیگر دنیا وارد کند پیشرفت بزرگی برای صنعت نفت ایران و سیاست ایران است یعنی پاکستان ظرف چند سال فقط و فقط بستگی به نفت ما خواهد داشت و بس .... مساله کردها با عراقی‌ها حل شد ... ولی مساله اساسی که حل نشده این است که عایدات دولت کرد از کجا تامین خواهد شد؟ مساله اساسی هم همین است که اگر دولت کرد، عایدات خودش را مستقیما از منابع نفتی کرکوک و موصل بردارد، آن وقت ممکن است حساب کرد که دولت مستقلی شده وگرنه که مطلب بازی سیاسی است و عمق و اساسی ندارد .... نفتی‌ها آمدند و مذاکراتی شد. به جایی نرسید ولی آب پاکی هم روی دست ما نریختند. قرار شد بروند بعد از یک‌ماه خبر بدهند. من به امر شاه به آنها گفتم فعلا نظر ما این است که چون واقعا احتیاج به ۱.۵۵۵میلیون دلار در سال آینده داریم، این رقم تامین شود ... حال اگر شما قرض بی‌فرع هم، مبلغی به ما بدهید یا (پیش‌پرداخت) بدهید، این را هم قبول می‌کنیم چون می‌دانیم که اضافه استخراج ایران با تعهدات شما در کشورهای همجوار، شاید خیلی آسان نباشد. این پیام محرمانه و خصوصی به آنها بود و فکر می‌کنم بی‌نتیجه نباشد. آنها می‌گفتند، بیش از ۱.۰۱۰میلیون نمی‌توانیم بدهیم ... شاهنشاه مجددا پیامی به سفیر آمریکا فرمودند که شنیده‌ام گفته‌اید ما در ۵ سال آینده بیش از ۵۰۰میلیون دلار نمی‌توانیم به ایران اعتبار خرید اسلحه بدهیم. اگر شما خیال می‌کنید، واقعا در اشتباه هستید.

اگر شما پول ندهید من از طریق دیگر اقدام خواهم کرد. ما حداقل باید در ۵ سال آینده ۸۰۰میلیون دلار اسلحه از شما بخریم، ۲۰۰میلیون از انگلیسی‌ها و ۲۰۰میلیون از روس‌ها (کامیون، توپ و...). ....